English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trachle U روی زمین کشیدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bedraggle U روی زمین کشیدن و چرک کردن
dumb well U چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
Other Matches
bouse U بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
weight U بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone . U ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
snuffle U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffling U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
twinges U درد کشیدن تیر کشیدن
twinge U درد کشیدن تیر کشیدن
agonise U زحمت کشیدن درد کشیدن
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
dragged U کشیدن بزور کشیدن
drag U کشیدن بزور کشیدن
drags U کشیدن بزور کشیدن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
pull up U بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
to take up U کشیدن
to take pains U کشیدن
to take off U سر کشیدن
drawling U کشیدن
drained U کشیدن
draining U اب کشیدن از
magnetize U کشیدن
to utter a sigh U اه کشیدن
drains U اب کشیدن از
draws U کشیدن
to toss off U سر کشیدن
draws U چک کشیدن
threads U نخ کشیدن به
draining U کشیدن
thread U نخ کشیدن به
to suck up U کشیدن
hale U کشیدن
drained U اب کشیدن از
drawl U کشیدن
drain U اب کشیدن از
shoot up U قد کشیدن
weighs U کشیدن
weighing U کشیدن
weighed U کشیدن
weigh U کشیدن
to mop up U سر کشیدن
stretch U : کشیدن
stretch U کشیدن
drain U کشیدن
stretched U کشیدن
to sniff at U بو کشیدن
to smell about U بو کشیدن
heave U کشیدن
to run out U ته کشیدن
to run low U ته کشیدن
heaved U کشیدن
drawls U کشیدن
touse U کشیدن
drawled U کشیدن
stretched U : کشیدن
draw U چک کشیدن
win over U کشیدن
hauled U کشیدن
trawling U کشیدن
trawls U کشیدن
sighs U اه کشیدن
imbibe U در کشیدن
hauling U کشیدن
hauls U کشیدن
plot U کشیدن
magnetising U کشیدن
plots U کشیدن
haul U کشیدن
trawled U کشیدن
sighing U اه کشیدن
sighed U اه کشیدن
sigh U اه کشیدن
retraction U تو کشیدن
retractions U تو کشیدن
boasts U به رخ کشیدن
boasted U به رخ کشیدن
boast U به رخ کشیدن
lave U کشیدن
trawl U کشیدن
mark off U خط کشیدن
plotted U کشیدن
imbibed U در کشیدن
ratch U کشیدن
rax U کشیدن
shove U کشیدن
pant U دم کشیدن
utter a sigh U اه کشیدن
panted U دم کشیدن
withdrawal U پس کشیدن
drains U کشیدن
withdrawals U پس کشیدن
draw U کشیدن
magnetised U کشیدن
magnetises U کشیدن
sinks U کشیدن
sink U کشیدن
indravgnt U تو کشیدن
imbibes U در کشیدن
imbibing U در کشیدن
shoving U کشیدن
shoves U کشیدن
magnetizes U کشیدن
indraght U تو کشیدن
indraft U تو کشیدن
stretches U : کشیدن
drags U کشیدن
inhaled U تو کشیدن
chart U کشیدن
suffer U کشیدن
inhales U تو کشیدن
to drink off U سر کشیدن
inhaling U تو کشیدن
strains U کشیدن
snick U کشیدن
abduce U به یک سو کشیدن
thole U کشیدن
line U : خط کشیدن
dessicate U اب کشیدن
lines U : خط کشیدن
drawing U کشیدن
charted U کشیدن
inhale U تو کشیدن
strain U کشیدن
to draw to an end U ته کشیدن
suffered U کشیدن
suffers U کشیدن
draw in U تو کشیدن
subduct U کشیدن
string U کشیدن
charts U کشیدن
string U به نخ کشیدن
figure U کشیدن
drawings U کشیدن
chalk U خط کشیدن
figuring U کشیدن
dragged U کشیدن
charting U کشیدن
figures U کشیدن
pull U کشیدن
chalking U خط کشیدن
avulse U کشیدن
pulls U کشیدن
chalks U خط کشیدن
draw a cheque for U چک کشیدن
flaunt U به رخ کشیدن
flaunted U به رخ کشیدن
stretches U کشیدن
suspire U اه کشیدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com