English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shoot U رویش انشعابی رویش شاخه
shoots U رویش انشعابی رویش شاخه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
germination U رویش
orthotropism U رویش عمودی
growing point U نقطه رویش
ovular growth U رویش تخمک
mushroom growth U رویش تند
extroversion U رویش برونی
gigas U رویش بلند تر
vegetive U رویش کننده
intergrowth U رویش توام
ingrowth U رویش درونی
excrescency U رویش ناهنجارنسوج
excrescences U رویش ناهنجار
excrescence U رویش ناهنجار
herbicides U مواد ضد رویش گیاه
germinative U وابسته به رویش تخم
antiplant agent U عامل ضد رویش گیاهان
herbicide U مواد ضد رویش گیاه
extrovert U دارای رویش برونی
cockle U رویش زگیل مانند
cockles U رویش زگیل مانند
pubescence U رویش مو درپشت زهار
vegetative U روینده رویش کننده
extroverts U دارای رویش برونی
She is on familiar (intimate) terms with me. U با من رویش باز است
his face is p with small pox U رویش ازابله پرازچاله است
hyperostosis U رویش غیر طبیعی استخوان
endomorphy U رویش از روپوست درون دگرگونی
endomorphism U رویش از روپوست درون دگرگونی
You can take it to the bank. <idiom> U میتوانی رویش حساب کنی! [اصطلاح]
You can bank on it! <idiom> U میتوانی رویش حساب کنی! [اصطلاح]
I cannot look him in the face again. دیگر نمی توانم تو رویش نگاه کنم.
monomorphic or phous U دارای یک شکل ثابت در همه مدت رویش
unipotent U دارای قدرت رویش در یک جهت یا بصورت یک سلول
prolotherapy U اصلاح وتر یا عضوی بوسیله کاهش رویش وتکثیر سلولی
micronucleus U یکی از دوهسته کوچکتر مرکزی مژه داران که رویش جانور را تحت کنترل دارد
palimpsest U نسخه خطی یا دست نوشتهای که نوشتهء روی ان پاک شده و دوباره رویش نوشته باشند
ontogeny U رشد شناسی تاریخچه رشد و رویش موجودات
sarcoid U زگیل یا جوش گوشتی رویش گوشتی
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hyprostosis U رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
in plant U درحال رویش درحال رشد
hierarchical communications system U شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
to brachiate U از شاخه به شاخه پریدن [بازوپیمایی کردن]
trifurcation U سه انشعابی
spur U جاده انشعابی
schism U مسلک انشعابی
branch circuit U مدار انشعابی
schisms U مسلک انشعابی
spurring U جاده انشعابی
spurs U جاده انشعابی
trifurcate U چیز سه انشعابی
distributary U انشعابی شعبه رود
bleeding turbo generator U توربو ژنراتور انشعابی
ramify U شاخه شاخه شدن
forkedly U بطور شاخه شاخه
branch U شاخه شاخه شدن
branches U شاخه شاخه شدن
arborization U شاخه شاخه شدگی
dog leg U شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
standalone U ترمینال کامپیوتر با پردازنده و حافظه که مستقیماگ به مودم وصل میشود و بدون اینکه عنصر شبکه یا انشعابی از آن باشد
bifurcate U چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
receding leg U شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
intersection leg U شاخه
ramulous U شاخه شاخه
nid U شاخه
branch cutter U شاخه بر
ramus U شاخه
boughs U شاخه
bough U شاخه
connection plug U دو شاخه
ramulose U شاخه شاخه
branch line U شاخه
embranchment U شاخه
plugs U دو شاخه
acaulescent U بی شاخه
furcate U شاخه شاخه
plug U دو شاخه
nibs U شاخه
nib U شاخه
limbless U بی شاخه
knag U ته شاخه
bifurcation U شاخه
branch lines U شاخه
plugging U دو شاخه
Br U شاخه
limb U شاخه
limbs U شاخه
virga U شاخه
variations U شاخه
pin U در شاخه
fork U سه شاخه
forking U شاخه
fork U شاخه
doddered U بی شاخه
pinned U در شاخه
pinning U در شاخه
variation U شاخه
forking U سه شاخه
branch U شاخه
three way U سه شاخه
trifid U سه شاخه
trifurcation U سه شاخه
arm U شاخه
branches U شاخه
branch U شاخه [دانشی]
field U شاخه [دانشی]
area U شاخه [دانشی]
division U شاخه [دانشی]
insessorial U شاخه نشین
line of business U شاخه پیشه
female plug U دو شاخه ماده
gray ramus U شاخه خاکستری
fork of ... river U شاخه رودخانه ...
intersection leg U شاخه یک همبر
twigged U شاخه دار
triradiate U سه شاخه سه شعاعی
traverse leg U شاخه پیمایش
ram's horn hook U قلاب دو شاخه
ramiform U شاخه مانند
tow level forked junction U دو شاخه دو ترازه
tow level forked junction U دو شاخه ناهمکف
ramify U شاخه دادن
ramify U شاخه بستن
three arm protractor U نقاله سه شاخه
subshrub U شاخه کوچک
spriggy U شاخه دار
twiggy U شاخه دار
provine U شاخه خوابانده
lamin U شاخه پردهای
lamina U شاخه پردهای
linear portion U شاخه خطی
ramification U شاخه شاخگی
Dont break that branch off. U آن شاخه رانشکن
outbranch U شاخه گستردن
viminal U شاخه دهنده
passerine U شاخه نشین
twing U شاخه کوچک
secateur U شاخه قطع کن
prongs U شاخه رودیانهر
sprouts U جوانه شاخه
sprays U شاخه کوچک
spraying U شاخه کوچک
sprayed U شاخه کوچک
spray U شاخه کوچک
offshoot U شاخه نورسته
offshoots U شاخه نورسته
ramifications U شاخه شاخگی
topper U شاخه زن سوهان
toppers U شاخه زن سوهان
alleyways U شاخه ماز
alleys U شاخه ماز
affluent U شاخه رود
sprouted U جوانه شاخه
sprout U جوانه شاخه
twig U : شاخه کوچک
prong U شاخه رودیانهر
twigs U : شاخه کوچک
sprigs U شاخه کوچک
sprig U شاخه کوچک
tuning fork U دو شاخه صوتی
crotches U تیر دو شاخه
crotch U تیر دو شاخه
tuning forks U دو شاخه صوتی
tributaries U شاخه انشعاب
tributaries U شاخه رود
tributary U شاخه انشعاب
tributary U شاخه رود
arborescent U شاخه مانند
alley U شاخه ماز
distributary U رود شاخه
wing U شاخه شعبه
branching U شاخه گزینی
branchlet U شاخه کوچک
cable connector U دو شاخه کابل
branch U شاخه دراوردن
blind alleys U شاخه بن بست
disbranch U بی شاخه کردن
link U شاخه رابط
branchy U شاخه دار
winging U شاخه شعبه
branches U شاخه دراوردن
grain U شاخه چنگال
coppices U شاخه زاد
forked U شاخه دار
banana pin U دو شاخه رادیو
battery charging plug U دو شاخه باتری پر کن
blind alley U شاخه بن بست
bifurcate U دو شاخه شدن
easing out line U شاخه شل کننده
coppice U شاخه زاد
biramous U دارای دو شاخه
dog leg U شاخه فرعی
boughed U شاخه دار
dog-leg U [شاخه فرعی پله]
cluster bomb U اویز چند شاخه
twin plug U دو شاخه وسایل برقی
two pin plug U دو شاخه وسایل برقی
utensil plug U دو شاخه وسایل برقی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com