Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
non-event
U
رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
non-events
U
رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
drearily
U
بطور ملامت انگیز
rummy start
U
رویداد شگفت انگیز
lugubrious
U
غم انگیز حزن انگیز
rebuked
U
ملامت
reprehension
U
ملامت
rebuking
U
ملامت
rebuke
U
ملامت
rebukes
U
ملامت
reproacher
U
ملامت کننده
reproving
U
ملامت کردن
tax
U
ملامت تهمت
taxed
U
ملامت تهمت
taxes
U
ملامت تهمت
reprehensive
U
ملامت امیز
rebuking
U
ملامت کردن
sneap
U
ملامت کردن
self reproach
U
ملامت نفس
reproachless
U
ملامت نکردنی
irreprehensible
U
ملامت نکردنی
to find fault with
U
از ملامت کردن
rebukes
U
ملامت کردن
rebuked
U
ملامت کردن
reprove
U
ملامت کردن
snuff
U
ملامت فوت
reproves
U
ملامت کردن
reproved
U
ملامت کردن
irreproachable
U
ملامت نکردنی
dress down
U
ملامت سخت
reproachful
U
ملامت امیز
rebuke
U
ملامت کردن
rebuker
U
ملامت کننده
self recrimination
U
ملامت خویشتن
reproofs
U
ملامت توبیخ ملایم
imputative
U
ملامت امیز اسنادی
reproof
U
ملامت توبیخ ملایم
dress down
U
سخت ملامت کردن
incident
U
رویداد
trend
U
رویداد
trends
U
رویداد
event
U
رویداد
events
U
رویداد
occurrence
U
رویداد
circumstances
U
رویداد
occurrences
U
رویداد
occurence
U
رویداد
happening
U
رویداد
happenings
U
رویداد
incidents
U
رویداد
misadventures
U
رویداد ناگوار
misadventure
U
رویداد ناگوار
a life full of incidents
U
زندگی پر رویداد
contretemps
U
رویداد ناگوار
occurence
U
رویداد واقعه
commentaries
U
گزارش رویداد
commentary
U
گزارش رویداد
decades
U
ده موضوع یا رویداد
mishaps
U
رویداد ناگوار
mishap
U
رویداد ناگوار
decade
U
ده موضوع یا رویداد
occurrences
U
تصادف رویداد
subsequent to that event
U
پس ازان رویداد
circumstance
U
تفصیل رویداد
endogenous event
U
رویداد درونی
event horizen
U
افق رویداد
exogenous event
U
رویداد برونی
occurrence
U
تصادف رویداد
colourable
U
ساختگی
factitious
U
ساختگی
spurious
U
ساختگی
affected
U
ساختگی
colorable
U
ساختگی
made-up
U
ساختگی
made up
U
ساختگی
forged
U
ساختگی
fictitious
U
ساختگی
artificial
U
ساختگی
synthetic
U
ساختگی
bogus
U
ساختگی
dummies
U
ساختگی
phoneys
U
ساختگی
dummy
U
ساختگی
phoney
U
ساختگی
fictional
U
ساختگی
phonies
U
ساختگی
whopper
U
ساختگی
whoppers
U
ساختگی
shams
U
ساختگی
sham
U
ساختگی
mock
U
ساختگی
counterfeits
U
ساختگی
make believe
U
ساختگی
counterfeit
U
ساختگی
imitation
U
ساختگی
imitations
U
ساختگی
mocking
U
ساختگی
pinchbeck
U
زر ساختگی
counterfeiting
U
ساختگی
ersatz
U
ساختگی
mocked
U
ساختگی
counterfeited
U
ساختگی
make-believe
U
ساختگی
mocks
U
ساختگی
mischances
U
رویداد بد حادثه ناگوار
mischance
U
رویداد بد حادثه ناگوار
balances
U
احتمال رویداد خطا
As events unfolded I realized that ...
U
درطی رویداد ها پی بردم که ...
passages
U
رویداد کارکردن مزاج
balance
U
احتمال رویداد خطا
passage
U
رویداد کارکردن مزاج
uneventful
U
بدون رویداد مهم
air pollution episode
U
رویداد الودگی هوا
synthetic rubber
U
لاستیک ساختگی
dummy
U
مصنوعی ساختگی
fagot vote
U
رای ساختگی
faggot vote
U
رای ساختگی
factitiousness
U
ساختگی بودن
factitious disorder
U
اختلال ساختگی
artificial intelligence
U
هوش ساختگی
dummy
U
ادمک ساختگی
fictitiousness
U
ساختگی بودن
fictive
U
ساختگی افسانهای
fleuret
U
گل ساختگی کوچک
pseudoproblem
U
مساله ساختگی
dummies
U
مصنوعی ساختگی
dummy
U
ادم ساختگی
dummies
U
ادمک ساختگی
namby
U
ساختگی و بی مغز
fabricated language
U
زبان ساختگی
peg-leg
U
پای ساختگی
dummy variable
U
متغیر ساختگی
peg-legs
U
پای ساختگی
wigs
U
گیس ساختگی
wig
U
گیس ساختگی
factitious
U
ساختگی مصنوعی
demureness
U
ازرم ساختگی
made
U
مصنوع ساختگی
dummies
U
ادم ساختگی
compose sequence
U
ترتیب ساختگی
contrived scarcity
U
کمیابی ساختگی
false
U
ساختگی نادرست
compose sequence
U
دخشه ساختگی
quack
U
دروغی ساختگی
dummy argument
U
نشانوند ساختگی
make-up
U
داستان ساختگی
dummy instruction
U
دستورالعمل ساختگی
quacks
U
دروغی ساختگی
quacking
U
دروغی ساختگی
dummy module
U
رویه ساختگی
quacked
U
دروغی ساختگی
dummy module
U
برنامه ساختگی
dummy stimuli
U
محرکهای ساختگی
in qviries r. to the accident
پرسش هایی درباره آن رویداد
phony
U
حقه باز ساختگی
padding
U
کلمات یارکوردهای ساختگی
artificially
U
بطور مصنوعی یا ساختگی
dummy argument
U
ارگومان یا نشانوند ساختگی
curcumin
U
رنگ نارنجی ساختگی
artificiality
U
مصنوعی یا ساختگی بودن
demurely
U
با ازرم باوقاروشرم ساختگی
false
U
ساختگی غیر واقعی
fly book
U
قوطی مگس ساختگی
venetian pearl
U
مروارید ساختگی توپر
sham marriage
U
عروسی ساختگی یا دروغی
mim
U
باوقار ساختگی کمرو
secundine artem
U
بطور ساختگی یا مصنوعی
ruise
U
شایعات داستان ساختگی
black swan event
U
رویداد نادر و پیش بینی ناپذیر
make up
U
ساختمان یاحالت داستان ساختگی
pretendedly
U
بطور ساختگی یا بخود بسته
apocryphal
U
دارای اعتبار مشکوک ساختگی
computed price
U
قیمت ساختگی معادل administeredprice
natives
U
رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
event focus
U
که در حال دریافت پیام از یک عمل یا رویداد است
native
U
رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
collision detection
U
تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
parachronism
U
اشتباهی که عبارت است ازدیرترقراردادن تاریخ یک رویداد
The incident set off a debate.
U
این رویداد بحثی را به راه انداخت
[برانگیخت]
.
real time
U
داده وروری به یک سیستم در صورت نیاز یا رویداد
pseuds
U
پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
pseudo
U
پیشوند بمعنی " کاذب " و "ساختگی " و " دروغ "
kill devil
U
طعمه ساختگی که دراب چرخ میخورد
artifici tooth
U
دندان مصنوعی یا ساختگی یاعملی یا دستی
pseud
U
پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
to put on frills
U
سیمای ساختگی بخود دادن بادکردن
generating
U
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generate
U
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
maintenance
U
مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
generates
U
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generated
U
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
price as natural ice
U
یخ ساختگی بهمان بهای یخ طبیعی فروخته میشد
bionic
U
وابسته به کار گذاشتن اعضای ساختگی در بدن
This new frontier incident probably means war.
U
این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است
thermosetting plastics
U
پلیمرهای ساختگی که در اثرگرما بصورت شیمیایی وبازگشت ناپذیر تغییر میکند
appealing
<adj.>
U
دل انگیز
engaging
<adj.>
U
دل انگیز
baleful
U
غم انگیز
dazzling
<adj.>
U
دل انگیز
impulsion
U
دژ انگیز
impulsions
U
دژ انگیز
attractive
<adj.>
U
دل انگیز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com