Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
machine oil
U
روغن ماشین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lubritorium
U
جایگاه مخصوص روغن کاری ماشین
Other Matches
oil dent
U
شیار ورود روغن یا سوراخ عبور روغن
oils
U
روغن کاری کردن روغن ساختن
oil
U
روغن کاری کردن روغن ساختن
oiling
U
روغن کاری کردن روغن ساختن
air cooled oil cooler
U
نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند
creosoting
U
روغن قیر روغن قطران
creosoted
U
روغن قیر روغن قطران
creosote
U
روغن قیر روغن قطران
oil can
U
حلب روغن , روغن دان
creosotes
U
روغن قیر روغن قطران
cutting oil
U
روغن سردکننده روغن برش
self binder
U
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal
U
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
U
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinists
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading
U
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe
U
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machined
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machines
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
cross compiler
U
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxed
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill
U
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assembled
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
the machine is in operation
U
ماشین در گردش است ماشین دایر است
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
automated teller machine
U
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
digital computer
U
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
Jacquard loom
U
ماشین بافندگی ژاکارد
[این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
bandolin
U
روغن مو
dopes
U
روغن
brilliantine
U
روغن مو
bandoline
U
روغن مو
greasing
U
روغن
oils
U
روغن
clurified or run butter
U
روغن
grease
U
روغن
oiling
U
روغن
greased
U
روغن
oil
U
روغن
buttered
U
روغن
greaser
U
روغن زن
butter
U
روغن
ghi
U
روغن
pomade
U
روغن سر
oil groove
U
روغن رو
sebaceous humour
U
روغن
ghee
U
روغن
lubricants
U
روغن
lubricant
U
روغن
oil can
U
روغن زن
buttering
U
روغن
unguent
U
روغن
ointments
U
روغن
dope
U
روغن
butters
U
روغن
unction
U
روغن
ointment
U
روغن
oil seal ring
U
رینگ روغن
oil retaining ring
U
رینگ روغن
oil sludge
U
رسوب روغن
lubrication
U
روغن کاری
oil squirt
U
اب دزدک روغن
oiler
U
روغن کار
oil gage
U
گیج روغن
oil flow
U
جریان روغن
oilman
U
روغن فروش
grease
U
روغن چربی
cooking oil
روغن آشپزی
lubrication
U
روغن زنی
embrocations
U
روغن مالی
grease
U
روغن اتومبیل
oil residue
U
ته نشست روغن
embrocation
U
روغن مالی
oil of roses
U
روغن سبز
unction
U
روغن مالی
oil level
U
سطح روغن
saucepan
U
روغن دان
oil mist
U
تیرگی روغن
oil passage
U
عبور روغن
oil plug
U
پیچ روغن
oil pressure
U
فشارسنج روغن
liniment
U
روغن مالیدنی
saucepans
U
روغن دان
lubricants
U
روغن یا گریس
lubricant
U
روغن یا گریس
wash oil
U
روغن شستشو
liniments
U
روغن مالیدنی
oil groove
U
شیار روغن
oil guage
U
درجه روغن
cod-liver oil
U
روغن ماهی
oil pump
U
پمپ روغن
greased
U
روغن اتومبیل
rub with ointment
U
روغن مالیدن
lubricated
U
روغن زدن به
lubricates
U
روغن زدن
lubricates
U
روغن زدن به
lubricating
U
روغن زدن
lubricating
U
روغن زدن به
picamar
U
روغن قیر
butter
U
روغن زرد
buttered
U
روغن زرد
sunflower oil
U
روغن افتابگردان
sweet oil
U
روغن زیتون
sweet oil
U
روغن شیرین
castor oil
U
روغن کرچک
ricinus oil
U
روغن کرچک
linseed oil
U
روغن بزرک
French polish
U
روغن جلا
siccative oil
U
روغن سیکاتیو
replenisher
U
نافم روغن
dubbing
U
روغن چرم
soluble oil
U
روغن قابل حل
soluble oil
U
روغن حل شونده
pomade
U
روغن مالیدن
lubricate
U
روغن زدن
lubricate
U
روغن زدن به
lubricated
U
روغن زدن
linseed oil
U
روغن برزک
buttering
U
روغن زرد
tar oil
U
روغن قطران
butters
U
روغن زرد
florence oil
U
روغن زیتون
tung oil
U
روغن چرب
lucca oil
U
روغن زیتون
olive oil
U
روغن زیتون
paraffin oil
U
روغن پارافین
palmoil
U
روغن خرما
palm oil
U
روغن نخل
palm oil
U
روغن خرما
oscillating lubricator
U
روغن ده نوسانی
oleometer
U
روغن سنج
turpentine oil
U
روغن تریانتین
oleaginous
U
شبیه روغن
greasing
U
روغن چربی
greasing
U
روغن اتومبیل
oils
U
روغن زدن
transformer oil
U
روغن مبدل
train oil
U
روغن نهنگ
varnish
U
روغن جلا
varnish
U
رنگ روغن
varnished
U
روغن جلا
varnished
U
رنگ روغن
varnishes
U
روغن جلا
varnishes
U
رنگ روغن
varnishing
U
روغن جلا
varnishing
U
رنگ روغن
oil
U
روغن زدن به
oil
U
روغن زدن
oiling
U
روغن زدن به
oiling
U
روغن زدن
oils
U
روغن زدن به
train oil
U
روغن بالن
greased
U
روغن چربی
lanoline
U
روغن پشم
cavalito's oil
U
روغن کاوالیتو
inunction
U
روغن مالی
chassis grease
U
روغن گریس
coconut oil
U
روغن نارگیل
codfish
U
ماهی روغن
cold drawn oil
U
روغن کرچک
palmachristi
U
روغن کرچک
colve oil
U
روغن میخک
colza oil
U
روغن منداب
wild rocket oil
U
روغن منداب
in grease
U
روغن دار
camphor oil
U
نوعی روغن
cade oil
U
روغن عرعر
mustard oil
U
روغن خردل
olive oil
U
روغن زیتون
animal oil
U
روغن حیوانی
antiknock
U
روغن موتور
balsam oil
U
روغن بلسان
balsam oil
U
روغن مصری
hydraulic oil
U
روغن رانش
bilge
U
مکیدن اب یا روغن
bone oil
U
روغن استخوانی
butterfat
U
روغن شیر
illinition
U
روغن مالی
compressor oil
U
روغن کمپرسور
hydrolic pump
U
پمپ روغن
gear lubricant oil
U
روغن گیربکس
emulsion lubricant
U
روغن عصاره
emulsion lubricant
U
روغن امولسیون
garlic oil
U
روغن سیر
engine oil
U
روغن موتور
motor oil
U
روغن موتور
engine sump
U
کارتل روغن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com