Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
exponential smoothing
U
روش میانگین گیری متغیروزن دار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He's a wet blanket.
U
او
[مرد]
آدم روح گیری
[نا امید کننده ای یا ذوق گیری]
است.
arithmetic mean
U
میانگین
average
U
میانگین
mean high water
U
مد میانگین
mean value
U
میانگین
median
U
میانگین
average value
U
میانگین
averaged
U
میانگین
averaging
U
میانگین
averages
U
میانگین
meanest
U
میانگین
on average
[on av.]
U
در میانگین
averaged
U
در میانگین
mean
U
میانگین
meaner
U
میانگین
mediums
U
وسط یا میانگین
medium
U
وسط یا میانگین
average error
U
خطای میانگین
true mean
U
میانگین حقیقی
simple mean
U
میانگین حسابی
weighted average
U
میانگین وزنی
weighted average
U
میانگین موزون
weighted mean
U
میانگین وزنی
averages
U
ایجاد میانگین
averaging
U
معدل میانگین
moving average
U
میانگین غلتان
averaging
U
میانگین موفقیت
averaging
U
ایجاد میانگین
simple mean
U
میانگین ساده
mean high water
U
اب بالای میانگین
mean life
U
عمر میانگین
mean low water
U
جزر میانگین
mean low water
U
اب پایین میانگین
mean squares
U
میانگین مجذورات
mean time between failures
U
میانگین عمر
mean value
U
مقدار میانگین
mean velocity
U
تندی میانگین
mean deviation
U
انحراف میانگین
assumed mean
U
میانگین فرضی
simple average
U
میانگین ساده
arithmetic mean
U
میانگین حسابی
working mean
U
میانگین مفروض
logarithmic mean
U
میانگین لگاریتمی
mean absolute deviation
U
انحراف میانگین
mean depth
U
ژرفای میانگین
moving average
U
میانگین متحرک
averaged
U
ایجاد میانگین
averaged
U
میانگین موفقیت
average discharge
U
بده میانگین
geometric mean
U
میانگین هندسی
average
U
ایجاد میانگین
average life
U
عمر میانگین
harmonic mean
U
میانگین همساز
average
U
معدل میانگین
average flow
U
بده میانگین
average
U
میانگین موفقیت
mean error
U
خطای میانگین
batting average
U
میانگین توپزنی
average cost
U
میانگین هزینه
average deviation
U
انحراف میانگین
average price
U
میانگین قیمت
average value
U
ارزش میانگین
meanest
U
مقدار میانگین
averages
U
معدل میانگین
mean
U
مقدار میانگین
average value
U
مقدار میانگین
density mean
U
میانگین چگالی
averaged
U
معدل میانگین
meaner
U
مقدار میانگین
averages
U
میانگین موفقیت
meaner
U
معنی دادن میانگین
mean time to repair
U
زمان میانگین تعمیر
mean repair time
U
زمان میانگین تعمیر
mean sea level
U
میانگین سطح دریا
mean
U
معنی دادن میانگین
meanest
U
معنی دادن میانگین
effective
U
خروجی میانگین پردازنده
mean time to failure
U
زمان میانگین تاخرابی
sm
U
خطای معیار میانگین
average out
U
میانگین در نظر گرفتن
standard error of mean
U
خطای معیار میانگین
mean value of periodic quantity
U
میانگین کمیت دورهای
mean range of the tide
U
میانگین ارتفاع کشند
time average symmetry
U
تقارن میانگین زمانی
electrode current averaging time
U
زمان میانگین شدن
averaged
U
درجه عادی میانگین
averages
U
درجه عادی میانگین
mean free path
U
مسافت ازاد میانگین
averaging
U
درجه عادی میانگین
average
U
درجه عادی میانگین
number average degree of polymerization
U
میانگین عددی درجه بسپارش
earned run average
U
میانگین امتیاز کسب شده
number average molecular weight
U
میانگین عددی وزن مولکولی
average cost
U
میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
root mean square error
U
جذر میانگین مجذور خطا
weight average degree of polymerization
U
میانگین وزنی درجه بسپارش
weight average molecular weight
U
میانگین وزنی وزن مولکولی
bowling average
U
میانگین امتیازهای توپ انداز
mean time between failures
U
زمان میانگین بین دو خرابی
root mean square velocity
U
جذر میانگین مجذور سرعت
his severity relaxed
U
از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
average
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averaging
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
pass completion average
U
میانگین موفقیت بازیگر درگرفتن پاس
averages
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
batting average
U
میانگین تعدادامتیازهای یک دور بازی کریکت
averaged
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
annual average score
U
میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
averaging
U
میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
average
U
میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
MEP
U
مخفف میانگین فشار موثر pressure effective mean
averages
U
میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
averaged
U
میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
MEPs
U
مخفف میانگین فشار موثر pressure effective mean
mtbf
U
زمان میانگین بین دو خرابی Failures Between eanTime
variance
U
میانگین حسابی توان دوم انحرافات از مقدارمتوسط
digamy
U
دو زن گیری دو شوهر گیری
stream gaging
U
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter
U
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
with the utmost rigour
U
با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
averages
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
average
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaging
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaged
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
compression molding process
U
فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
point voting system
U
سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
root mean square
U
ریشه دوم میانگین حسابی توانهای دوم همه مقادیرممکن یک تابع
attenuation mean free path
U
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
mean free for scattering
U
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
scattering mean free path
U
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
mean free path for attenuation
U
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
declinating station
U
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter
U
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
centroid
U
در مختصات هندسی نقطهای که مختصات ان میانگین حسابی مختصات همه نقاط ان شکل است
average
U
میانگین حسابی متوسط حسابی
averages
U
میانگین حسابی متوسط حسابی
arithmetic mean
U
میانگین حسابی متوسط حسابی
averaged
U
میانگین حسابی متوسط حسابی
averaging
U
میانگین حسابی متوسط حسابی
moving iron instrument
U
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
mean sea level
U
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
lutation
U
گل گیری
resumption
U
از سر گیری
catch
U
بل گیری
recature
U
پس گیری
dewatering
U
اب گیری
luting
U
گل گیری
skims
U
کف گیری
scorification
U
کف گیری
monogyny
U
یک زن گیری
recapture
U
پس گیری
recaptured
U
پس گیری
recaptures
U
پس گیری
recapturing
U
پس گیری
exorcism
U
جن گیری
exorcisms
U
جن گیری
skim
U
کف گیری
skimmed
U
کف گیری
biases
U
سو گیری
bias
U
سو گیری
retractaion
U
پس گیری
renunciation
U
کناره گیری
measurer
U
اندازه گیری
attrition
U
کناره گیری
palsy
U
زمین گیری
measure
U
اندازه گیری
measuring bridge
U
پل اندازه گیری
wrestling
U
کشتی گیری
syntheses
U
نتیجه گیری
dialing
U
شماره گیری
abdication
U
کناره گیری
churning
U
کره گیری
restriction
U
جلو گیری
synthesis
U
نتیجه گیری
extrapolation
U
قیاس گیری
extrapolations
U
قیاس گیری
cavil
U
خرده گیری
caviled
U
خرده گیری
surveyed
U
نمونه گیری
survey
U
نمونه گیری
orientation
U
جهت گیری
creel
U
تورماهی گیری
creels
U
تورماهی گیری
luting
U
درز گیری
surveys
U
نمونه گیری
caviling
U
خرده گیری
cavilled
U
خرده گیری
cavils
U
خرده گیری
stricture
U
سخت گیری
strictures
U
سخت گیری
listings
U
لیست گیری
listing
U
لیست گیری
measurement
U
اندازه گیری
noise suppression
U
پارازیت گیری
nitrification
U
نیتروژن گیری
modules
U
اندازه گیری
nitrification
U
ازت گیری
sampling
U
نمونه گیری
module
U
اندازه گیری
number dialling
U
شماره گیری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com