Perdic | روش فکری است که طرفدارمساوات ابناء بشر در جمیع شئون میباشد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	egalitaire U	روش فکری است که طرفدارمساوات ابناء بشر در جمیع شئون میباشد

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	evolutionism U	روش فکری کسانی که در جمیع امورمعتقد به سیر تکاملی هستند
	totalitarianism U	سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
	individualism U	فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
	rank and file U	شئون مختلف نظامی
	all- U	جمیع
	all U	جمیع
	in all particulars U	من جمیع الجهات
	free port U	بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
	free ports U	بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
	economic determinism U	یکی ازاصول عقاید مارکس که به موجب ان جمیع تحولات اجتماعی وسیاسی ناشی ازجبر اقتصادی تلقی می گردد
	pan american union U	سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
	incogitancy U	بی فکری
	excogitative U	فکری
	irreflection U	بی فکری
	intellectuals U	فکری
	incogitance U	بی فکری
	intellectual U	فکری
	reflectional U	فکری
	cerebral U	فکری
	inconsiderateness U	بی فکری
	notional U	فکری
	conceptual U	فکری
	mental U	فکری
	braininess U	فکری
	obsession U	وسواس فکری
	obsessions U	وسواس فکری
	enlightenment U	روشن فکری
	ideo motor U	فکری- حرکتی
	ideational shield U	سپر فکری
	ideological war U	جنگ فکری
	dyslogia U	گفتارپریشی فکری
	brain work U	کار فکری
	reflective U	فکری بازتابی
	indoctrination U	تلقین فکری
	caprices U	تمایل فکری
	notions U	ادراک فکری
	notion U	ادراک فکری
	head work U	کار فکری
	caprice U	تمایل فکری
	heartsease U	اسایش فکری
	provincialism U	کوته فکری
	infantilism of thought U	کوته فکری
	sentience U	زندگی فکری
	mechanical U	غیر فکری
	fanaticism U	کوته فکری
	captivity U	گفتاری فکری
	visualization U	تجسم فکری
	perspective U	جنبه فکری
	prudery U	کوته فکری
	provinciality U	کوته فکری
	insularism U	کوته فکری
	intellectual capital U	سرمایه فکری
	perspectives U	جنبه فکری
	mental work U	کار فکری
	narrow minddedness U	کوتع فکری
	obsessive rumination U	نشخوار فکری
	perspicuity U	روش فکری
	thoughtless U	لاقید ناشی از بی فکری
	He is an inconderate person . U	آدم بی فکری است
	equanimity U	تعادل فکری انصاف
	absolute	آزاد از قیود فکری
	brainstorm U	اشفتگی فکری موقتی
	brainstorms U	اشفتگی فکری موقتی
	ideo motor act U	عمل فکری- حرکتی
	he thought out a plan U	فکری بنظرش رسید
	intellectualize U	بصورت فکری در اوردن
	habiliment U	جامه استعداد فکری
	psychopathy U	اختلالات فکری وروانی
	that is a good idea U	خوب فکری است
	She's quite a back number. <idiom> U	او [زن] آدم کهنه فکری است.
	To dismiss something from ones thoughtl . U	فکری را از سر خود بیرون کردن
	moron U	فرد فاقد رشد فکری
	morons U	فرد فاقد رشد فکری
	pixilated U	دارای عدم تعادل فکری
	sympathetically U	ازروی همدردی یا هم فکری غمخوارانه
	(have a) bee in one's bonnet <idiom> U	فکری که مکررا به ذهن میآید
	obsessive compulsive state U	حالت وسواس فکری- عملی
	A penny for your thoughts . Whats exactly on your mind ? U	به چی؟ فکر می کنی ؟چرا در فکری ؟
	sympathisers U	طرفدار همفکر پشتیبان فکری
	sympathizer U	طرفدار همفکر پشتیبان فکری
	sympathizers U	طرفدار همفکر پشتیبان فکری
	to be i. with an idea U	فکری در کسی تاثیر نمودن
	adeno U	میباشد
	adeni U	میباشد
	aden U	میباشد
	afr U	میباشد
	sequoia U	میباشد
	aceto U	میباشد
	gametophyte U	میباشد
	gallium U	میباشد
	ad U	میباشد
	ads U	میباشد
	afro U	میباشد
	ideology U	روش فکری فرد یا طبقه خاص
	radicalism U	اجتماعی موجود سا سیستم فکری افراطی
	mastermind U	دارای نبوغ فکری ابداع کردن
	masterminded U	دارای نبوغ فکری ابداع کردن
	He is most suitable for brain work . U	خیلی بدرد کارهای فکری می خورد
	tabula rasa U	مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
	masterminds U	دارای نبوغ فکری ابداع کردن
	idological parties U	احزاب دارای روش فکری خاص
	obsessive compupsive disorer U	روان رنجوری وسواسی فکری- عملی
	ideologies U	روش فکری فرد یا طبقه خاص
	masterminding U	دارای نبوغ فکری ابداع کردن
	he is a man he is sick U	وی مریض میباشد
	psychomotor U	ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
	psychokinesis U	عملیات جنون امیز در اثراختلالات فکری وروانی
	Marxism U	روش فکری کارل مارکس فیلسوف المانی
	Mentally retarded children. U	کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
	orthopsychiatry U	تداوی روحی اختلالات فکری وروحی اطفال
	iodin U	عنصرشیمیایی که علامت ان I میباشد
	custodian U	بستههای دیسک و ..... میباشد
	iodine U	عنصرشیمیایی که علامت ان I میباشد
	custodians U	بستههای دیسک و ..... میباشد
	churn U	بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
	cults U	هوس وجنون برای تقلید از رسم یاطرز فکری
	radicalism U	روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
	cult U	هوس وجنون برای تقلید از رسم یاطرز فکری
	churns U	بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
	aeolist U	انسانی غلط انداز که ادعای روشن فکری دارد
	To work on someone	کسی را پختن [از نظر فکری وذهنی آماده کردن]
	churned U	بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
	caveat subscriptor U	مسئولیت به عهده عضو میباشد
	anopheles U	که ناقل میکرب مالاریا میباشد
	bonded goods U	کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
	parochialism U	محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
	stalinism U	سیستم فکری مارکسیسم به نحوی که استالین ان را تعبیر و تفسیرکرده است
	feel out <idiom> U	صحبت یا انجام باشخص به صورتیکه متوجه بشوی که چه فکری میکند
	vestries U	نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
	functionally U	چنانکه وابسته به وفیفه اندا میباشد
	common user items U	کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
	common user supplies U	کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
	froud number U	عدد فرود که بدون بعد میباشد
	vestry U	نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
	AC U	مخفف اصطلاح شیمیایی alicyclic میباشد
	operational weapon U	جنگ افزاری که در عملیات مورداستفاده میباشد
	vacuist U	کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
	free zone U	منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
	aces U	میباشد که بصورت ترکیب با سایرکلمات میاید
	ace U	میباشد که بصورت ترکیب با سایرکلمات میاید
	reorder level U	مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
	trotskism U	سیستم فکری تروتسکی همکار لنین که به وسیله استالین از روسیه طرد شد
	outside agency U	شخصی که مجاز نیست درزمین گلف به بازیگر کمک فکری کند
	prepossess U	تحت تاثیرعقیده یامسلکی قرار دادن قبلا تبعیض فکری داشتن
	dialectic U	البته باتفاوتهایی که ناشی از روش فکری خاص هر یک بود به کار می بردند
	sestina U	سبک شعر بزمی که شبیه مسدس میباشد
	granite paper U	کاغذی که دارای رشته ها و خطوط رنگارنگ میباشد
	five and ten U	کالاهایی که قیمت ان بین 5 تا01 سنت میباشد
	europatents U	اختراع ثبت شده که دراروپا معتبر میباشد
	he is a shame to his family U	ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد
	capital bonus U	سودسهام معادل کلمه dividened stock میباشد
	warhead U	قسمتی از موشک که حاوی مواد منفجره میباشد
	abs U	پیشوندیست لاتینی که همان پیشوند ab میباشد و بمعنی
	inversions U	ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
	warheads U	قسمتی از موشک که حاوی مواد منفجره میباشد
	inversion U	ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
	acantho U	کلمهء پیشوندی بمعنی خار وخادار میباشد
	idealism U	روش فکری کسانی که معتقدندسیاست باید تابع ایده الهای انسانی باشد
	poomse U	نتیجه حرکت فکری ارادی باتوجه به ایستادن سرعت شتاب و نیروی اولیه
	escapism U	هر روش فکری که متضمن عزلت و گوشه گیری و فرار از فعالیتهای اجتماعی باشد
	repeating key	روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
	hundredweight U	یا 08/05کیلوگرم است ودر امریکابرابر001 رطل یا 63/54 کیلوگرم میباشد
	dials U	راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
	reunionist U	کسیکه که هواخواه پیوندکلیسای کاتولیک باکلیسای انگلیس میباشد
	dialled U	راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
	lipid U	مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
	caveat emptor U	یعنی خریدارخود مسئول بازرسی کالائی که می خرد میباشد
	hydrogen embrittleness U	فقدان چقرمگی بعلت وجودهیدروژن در داخل جسم میباشد
	baseline document U	سندی که یک مرجع برای تغییرات یک سیستم کامپیوتری میباشد
	characteristic strength U	مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد
	dialed U	راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
	radical economists U	منظور گروهی ازاقتصاددانان کلاسیک مانندمالتوس و مارکس میباشد
	chromoplast U	یاخته رنگی که حاوی رنگ قرمز یا زرد میباشد
	zone of rock fracture U	ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
	femto U	پیشوندی که بیان کننده یک کوادریلیوم یا یک میلیونیم یک بیلیون میباشد
	continuous flow oxygen system U	سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت پیوسته میباشد
	hundredweights U	یا 08/05کیلوگرم است ودر امریکابرابر001 رطل یا 63/54 کیلوگرم میباشد
	lipide U	مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
	open market U	بازار ازاد بازاری که دارای رقابت کامل میباشد
	data packet U	نرم افزاری که حاوی یک رشته بررسی خطا میباشد
	data line U	خط فرضی که نمایشگر حدفاصله بین دو روز عملیات میباشد
	dial U	راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
	eurocheque U	چک انگلیسی که قابل نقد کردن در بانکهای اروپایی میباشد
	gear cluster U	مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
	objectivism U	روش فکری که مبتنی بر اصالت حقایقی است که به وسیله درک حسی استنباط میشود
	ideology U	روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
	ideologies U	روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
	rationalism U	سیستم فکری که عقل و استدلال عقلی را مقدم بر هر چیز جهت کشف حقیقت می داند
	photosphere U	لایه خارجی اتمسفر خورشیدکه بسیار داغ و درخشنده میباشد
	fairgrounds U	ناحیهای که مخصوص برگذاری بازار مکاره یاسیرک ونمایشگاه ها میباشد
	caveat venditor U	یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
	fairground U	ناحیهای که مخصوص برگذاری بازار مکاره یاسیرک ونمایشگاه ها میباشد
	lyddite U	ماده منفجره نیرومندی که قسمت اعظم ان مرکب از اسیدپیکریک میباشد
	anthracite U	زغال سنگ نسبتا خالص که حاوی تاحدود 59% کربن میباشد
	fcc U	شبکههای تلفنی و رسانههای ارتباط جمعی میان ایالتی میباشد
	nanocomputer U	کامپیوتری که توانایی پردازش داده ها را دربیلیونیمهای یک ثانیه دارا میباشد
	commas U	علامت " , " که برای جدا کردن داده ها و متغیر ها و آرگومان ها میباشد
	u U	جانشینی برای حرف یونانی "mu" به معنای میکرو یاریز میباشد
	abdomino U	این کلمه بصورت پیشوند بکاررفته و بمعنی شکم میباشد
	comma U	علامت " , " که برای جدا کردن داده ها و متغیر ها و آرگومان ها میباشد