Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
basic telecommunications access method
U
روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
btam
U
BasicTelecommunicationsAccess روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی ethod
Other Matches
tcam
U
TelecommunicationsAccessروش دستیابی ارتباطات دورethod
telecommunications access method
U
روش دستیابی ارتباطات ازراه دور
basic sequential access method
U
روش دستیابی ترتیبی اساسی
basic direct access method
U
روش دستیابی مستقیم اساسی
basic partitioned access method
U
روش دستیابی قسمت بندی شده اساسی
basic indexed sequential acess method
U
روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
bsam
U
Access Sequential Basicروش دستیابی ترتیبی اساسی ethod
bdam
U
Access Direct Basic روش دستیابی مستقیم اساسی ethod
bpam
U
Access Partitioned Basicروش دستیابی جزء بندی شده اساسی ethod
voice grade channel
U
ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
ground state
U
نیروی اساسی حالت اساسی
direct access storage device
U
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
instantaneous access
U
زمان دستیابی کوتاه به رسانه با دستیابی تصادفی
ram
U
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
rams
U
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
rammed
U
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
thin
U
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinners
U
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinned
U
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinnest
U
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thins
U
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
isam
U
Access IndexedSequential روش دستیابی ترتیبی شاخص دار روش دستیابی ترتیبی فهرست دارethod
random access memory
U
حافظه با دستیابی تصادفی حافظه دستیابی مستقیم
comms
U
ارتباطات
communications
U
ارتباطات
telecommunication
U
ارتباطات
communication
U
ارتباطات
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
voice communications
U
ارتباطات صوتی
communication
U
ارتباطات مواصلات
telecommunication traffic
U
ترافیک ارتباطات
telecommunication tower
U
برج ارتباطات
telecommunication installation
U
تاسیسات ارتباطات
signal communications
U
ارتباطات مخابراتی
telecommunication network
U
پبکه ارتباطات
telecommunication engineer
U
مهندس ارتباطات
telecommunication technique
U
تکنیک ارتباطات
avionics
U
ارتباطات هوایی
avionics
U
ارتباطات فضایی
agency of communications
U
شعبه ارتباطات
communication chief
U
رئیس ارتباطات
communications program
U
برنامه ارتباطات
communications protocol
U
پروتکل ارتباطات
comunications parameters
U
پارامترهای ارتباطات
optical communications
U
ارتباطات نوری
digital communications
U
ارتباطات دیجیتالی
electrical communications
U
ارتباطات الکترونیکی
communication theory
U
نظریه ارتباطات
telecommunications
U
ارتباطات از دور
communications
U
خطوط مواصلاتی ارتباطات
telecommunication
U
ارتباطات از راه دور
logic
U
مراحل و تصمیمات و ارتباطات
binary synchronous communication
U
ارتباطات همزمان دودویی
communications controller
U
کنترل کننده ارتباطات
telecommunications
U
ارتباطات راه دور
data communications equipment
U
تجهیزات ارتباطات داده ها
main center office
U
مرکز اصلی ارتباطات
data communications processor
U
پردازنده ارتباطات داده ها
data communication system
U
سیستم ارتباطات داده
dce
U
CommunicationsEquipment Dataتجهیزات ارتباطات داده
logical
U
مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها
telecommunications specialist
U
متخصص ارتباطات راه دور
signal security
U
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
telemedicine
U
استفاده از ارتباطات راه دور
adccp
U
پروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات داده
combined communication board
U
هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
We are living in the age of mass communication.
U
ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
tariffs
U
شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
tariff
U
شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
advanced
U
Protocol CommunicationControl Dataپروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات
micro
U
طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
micros
U
طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
microcomputer
U
طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
hypostatic
U
اساسی
groundlessness
U
بی اساسی
functional
U
اساسی
basic
U
اساسی
pivotal
U
اساسی
key projects
U
اساسی
On what basis (ground)
U
بر چه اساسی ؟
fundametal
U
اساسی
basal
U
اساسی
earthshaking
U
اساسی
essentials
U
اساسی
nets
U
اساسی
essential
U
اساسی
cardinals
U
اساسی
cardinal
U
اساسی
net
U
اساسی
basics
U
اساسی
Hon
U
اساسی
organic
U
اساسی
capital
U
اساسی
constitutional
U
اساسی
ground
U
اساسی
nett
U
اساسی
material
U
اساسی
vital
<adj.>
U
اساسی
meaty
U
اساسی
rudimental
U
اساسی
essential
<adj.>
U
اساسی
radical
U
اساسی
substantive
[essential]
<adj.>
U
اساسی
meatier
U
اساسی
quintessential
<adj.>
U
اساسی
unsubstantial
U
بی اساسی
fundamental
U
اساسی
radicals
U
اساسی
materials
U
اساسی
substantial
U
اساسی
meatiest
U
اساسی
basilar
U
اساسی
major
<adj.>
U
اساسی
framework
U
صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
frameworks
U
صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
fcc
U
CommunicationCommision Federalسازمان امریکایی مسئول منظم کردن ارتباطات
ack
U
علامتی در ارتباطات و بی سیم و تلفن که بجای حرف A بکارمیرود
EDAC
U
سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای
office of the future
U
ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
Ergonomics
U
[مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
vital
U
واجب اساسی
base repair
U
تعمیر اساسی
basic
U
اساسی مقدماتی
ground plans
U
طرح اساسی
basic deficit
U
کسری اساسی
rite
U
فرمان اساسی
basic
U
مقدماتی اساسی
basic linkage
U
پیوند اساسی
ground plan
U
طرح اساسی
constitutional law
U
حقوق اساسی
basics
U
اساسی مقدماتی
basic surplus
U
مازاد اساسی
constitutional low
U
قانون اساسی
basic variable
U
متغیر اساسی
to let the saw dust out of
U
پوچی یا بی اساسی
constitutions
U
قانون اساسی
constitution
U
قانون اساسی
unsubstantiality
U
بی اساسی بی اهمیتی
over haul
U
تعمیر اساسی
purview
U
مواد اساسی
reformation
U
اصلاح اساسی
radical
U
ریشگی اساسی
brass tacks
U
مسایل اساسی
rationale
U
علت اساسی
radicals
U
ریشگی اساسی
radicals
U
طرفداراصلاحات اساسی
radical
U
طرفداراصلاحات اساسی
spine wall
U
دیوار اساسی
strategic variables
U
متغیرهای اساسی
basics
U
مقدماتی اساسی
volatile oil
U
روغن اساسی
basically
U
بطور اساسی
functional distribution
U
توزیع اساسی
substantiality
U
حالت اساسی
essential oil
U
روغن اساسی
fundamental rules
U
قواعدیاقوانین اساسی
chart
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charted
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charting
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
Manchester coding
U
روش کدگذاری داده و سیگنالهای زمانی که در ارتباطات به کار می رود
charts
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
transborder
U
ارتباطات میان سیستمهای کامپیوتری که در کنارمرزهای ملی قرار دارند
integral controller
U
واحد ارتباطات که درون یک کامپیوتر قرار داده شده است
constitutional
U
مطابق قانون اساسی
constitution
U
مشروطیت قانون اساسی
punch-line
U
جمله اساسی واصلی
primordial
U
عنصر نخستین اساسی
punch-lines
U
جمله اساسی واصلی
punch line
U
جمله اساسی واصلی
revolutionize
U
تغییرات اساسی دادن
revolutionising
U
تغییرات اساسی دادن
revolutionises
U
تغییرات اساسی دادن
constitutions
U
مشروطیت قانون اساسی
revolutionizing
U
تغییرات اساسی دادن
revolutionizes
U
تغییرات اساسی دادن
revolutionised
U
تغییرات اساسی دادن
revolutionized
U
تغییرات اساسی دادن
fundamental
U
اصولی مقدماتی اساسی
bill of rights
U
قانون اساسی امریکا
organic
U
اندام دار اساسی
essential fatty acids
U
اسیدهای چرب اساسی
field theory
U
نظریه اساسی میدان
radicals
U
طرفدار اصلاحات اساسی
Fundamental ( radical) changes.
U
تغییرات اساسی وعمده
A fundamental (slight) difference.
U
اختلاف اساسی ( جزئی )
constitutionality
U
مطابقت با قانون اساسی
conditions of sale
U
شرایط اساسی معامله
unconstitutionality
U
مغایرت با قانون اساسی
nonbasic variable
U
متغیر غیر اساسی
myosin
U
پروتئین اساسی عضله
supplementalary constitution law
U
متمم قانون اساسی
nonessential goods
U
کالاهای غیر اساسی
radical
U
طرفدار اصلاحات اساسی
pact
U
نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
pacts
U
نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
teleinformatic services
U
هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
basics
U
بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
ccitt v.
U
در ارتباطات داده سری ای ازاستانداردها است که خصوصیات رابط را توصیف میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com