English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (32 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
honey combing U روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
honeycomb U لانه زنبوری
honey combed U لانه زنبوری
honeycombs U لانه زنبوری
cellular brick U اجر لانه زنبوری
duolateral coil U پیچک لانه زنبوری
collenchyma U بافت لانه زنبوری
caged storage U انبار کردن به طریقه محصور
open storage U انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
cellular U لانه زنبوری خانه خانه
equation of exchange U متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
stereography U طریقه برجسته نگاری یا رسم ارتفاعات به طریقه استریوسکوپی
anthill U خاکریزی که مورهنگام لانه سازی در اطراف لانه خود ایجاد میکند
stockpile U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiling U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles U پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled U پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiling U پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpile U پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
formicary U لانه مورچه لانه مور
formicarm U لانه مورچه لانه مور
field storage U انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
bin storage U انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
consolidate goods U کالاها را ادغام کردن
port of embarkation U بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
mechanical sweep U مین جمع کردن به طریقه خودکار
holing U در لانه کردن
hole U در لانه کردن
kennel U لانه کردن
holed U در لانه کردن
kennels U لانه کردن
holes U در لانه کردن
cargo outturn message U پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
burrow U زیرزمین لانه کردن
nerds U اشیانه لانه کردن
burrowed U زیرزمین لانه کردن
burrows U زیرزمین لانه کردن
nestled U لانه کردن اسودن
burrowing U زیرزمین لانه کردن
nerd U اشیانه لانه کردن
nestle U لانه کردن اسودن
nestles U لانه کردن اسودن
staging base U پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
unearthing U از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unearths U از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unearthed U از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unearth U از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unkennel U از سوراخ یا لانه بیرون کردن
evacuation U تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
reticulate U زنبوری
retiform U زنبوری
vespal U زنبوری
vespine U زنبوری
caged storage U قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
sclerenchyma U بافت زنبوری
cellular cofferdam U فرازبندلانه زنبوری
cellular tissue U بافت زنبوری
cellulitis U ورم بافتههای زنبوری
dump U انبار موقتی زاغه مهمات انبار
clearings U تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing U تخلیه محل تخلیه بیماران
evacuated U تخلیه کردن
vacated U تخلیه کردن
evacuates U تخلیه کردن
disembarkation U تخلیه کردن
disembarking U تخلیه کردن
vacating U تخلیه کردن
vacates U تخلیه کردن
vacate U تخلیه کردن
evacuating U تخلیه کردن
drained U تخلیه کردن
evacuate U تخلیه کردن
unloads U تخلیه کردن
unloaded U تخلیه کردن
unload U تخلیه کردن
draining U تخلیه کردن
drains U تخلیه کردن
drain U تخلیه کردن
to offload U تخلیه کردن
disembarks U تخلیه کردن
disembarked U تخلیه کردن
disembark U تخلیه کردن
plenum method U طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
to block and bleed [valve] U مسدود کردن و تخلیه کردن [دریچه] [مهندسی]
glomerulate U خوشهای
bunchy U خوشهای
clustered U خوشهای
cymose U خوشهای
racemose U خوشهای
evacuate U تخلیه مزاج کردن
to discharge goods U کالا را تخلیه کردن
degasify U تخلیه کردن گاز
defecates U تخلیه کردن شکم
exhausts U تخلیه کردن خروج
exhaust U تخلیه کردن خروج
evacuated U تخلیه مزاج کردن
evacuates U تخلیه مزاج کردن
diffusion U تخلیه کردن بافشار
evacuating U تخلیه مزاج کردن
defecated U تخلیه کردن شکم
defecate U تخلیه کردن شکم
road clearance U تخلیه کردن جاده
defecating U تخلیه کردن شکم
lay up U دچار تاخیر کردن یا شدن انبار یاجمع کردن
cluster U مین خوشهای
cluster bomb U مین خوشهای
cluster analysis U تحلیل خوشهای
moored mine U مین خوشهای
milo maize U ذرت خوشهای
panicle U ارایش خوشهای
cluster bombs U مین خوشهای
polychasium U گل اذین خوشهای
thyrsus U گل اذین خوشهای
durra U ذرت خوشهای
honeycomb U بمب خوشهای
raceme U گل اذین خوشهای
bomblet U بمب خوشهای
honeycombs U بمب خوشهای
cluster weld U جوش خوشهای
cluster joint U اتصال خوشهای
cluster compound U ترکیب خوشهای
sorghum U ذرت خوشهای
polychasium U ارایش خوشهای
milo U ذرت خوشهای
clusters U مین خوشهای
diffusion U کم کردن از قدرت تخلیه فشار
stash U انبار کردن
stashed U انبار کردن
stashes U انبار کردن
stashing U انبار کردن
warehouse U انبار کردن
storage U انبار کردن
imburse U انبار کردن
stock piling U انبار کردن
warehouses U انبار کردن
reservedness U انبار کردن
deep freeze U انبار کردن
deep freezes U انبار کردن
build up U پر کردن انبار
yards U انبار کردن
yard U انبار کردن
build-ups U پر کردن انبار
ensile U انبار کردن
build-up U پر کردن انبار
debarkation U تخلیه پیاده کردن یکانها یاتجهیزات
cluster bombs U خوشه مین خوشهای
cluster sampling U نمونه گیری خوشهای
cluster bomb U خوشه مین خوشهای
thyrsoid U دارای گل اذین خوشهای
cyme U قسمی ارایش خوشهای
wolfberry U اقطی میوه خوشهای
sorose U دارای هاگهای خوشهای
sweet sorghum U ذرت خوشهای شیرین
cluster U خوشه مین خوشهای
clusters U خوشه مین خوشهای
aciniform U انگور مانند خوشهای
goods U کالاها
ware room U انبار کردن مخزن
store-room U جای انبار کردن
store-rooms U جای انبار کردن
store room U جای انبار کردن
hoarding U انبار کردن پول
dump U مخزن انبار کردن
storing U اندوختن انبار کردن
store U اندوختن انبار کردن
garnering U انبار کردن انباشتن
hoardings U انبار کردن پول
stock piling U ذخیره کردن در انبار
garnered U انبار کردن انباشتن
tender U لطیف کردن انبار
garner U انبار کردن انباشتن
tendered U لطیف کردن انبار
tenderest U لطیف کردن انبار
tendering U لطیف کردن انبار
garners U انبار کردن انباشتن
warehouse U انبار کردن مخزن
warehouses U انبار کردن مخزن
clearance U پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
racemize U بصورت بلورهای خوشهای در اوردن
paniculate U خوشهای دارای گلهای افشان
bouquet mine U نوعی مین شناور خوشهای
dunnage U حفاظ کالاها
goods and services U کالاها و خدمات
subsitute U جانشینی کالاها
shipping U ارسال کالاها
class of suplies U طبقه کالاها
class of suplies U گروه کالاها
complete substitution U جانشینی کالاها
materiel cognizance U مدیریت کالاها
commodity agreements U قرارداد کالاها
block storing U انبار کردن بارهای قوال
administrative storage U انبار کردن به طریق اداری
to lay down wine U شراب را انبار کردن یا جادادن
priming U پر کردن یک پمپ یا لوله با اب به منظور تخلیه هوای داخل ان
packing U ماده محافظ کالاها.
prestowage plan U طرح باربندی کالاها
shipment sponsor U مسئول ارسال کالاها
stowage U حق انبارداری انبار کردن کالا در کشتی
assignment of space U تخصیص جا برای انبار کردن اماد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com