English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
earth light U روشنایی خاکستری
earth shine U روشنایی خاکستری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
black U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacked U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacker U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blackest U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacks U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
it is insensitive to light U روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
iceblink U روشنایی که ازبازتاب روشنایی یخ در افق پیدا میشود
grizzly U خاکستری یا مایل به خاکستری
grizzlies U خاکستری یا مایل به خاکستری
grey U خاکستری
gray U خاکستری
grizzles U خاکستری
grizzle U خاکستری
greyest U خاکستری
grizzling U خاکستری
grayest U خاکستری
ashen U خاکستری
greyer U خاکستری
drab U خاکستری
drabber U خاکستری
salt-and-pepper U خاکستری
ash coloured U خاکستری
cindery U خاکستری
cinerarium U خاکستری
ashy U خاکستری
grizzled U خاکستری
cinerary U خاکستری
cinderous U خاکستری
pewter U خاکستری
drabbest U خاکستری
grayer U خاکستری
coordinated illumination U روشنایی هم اهنگ شده طرح روشنایی هم اهنگ شده
grey cast iron U چدن خاکستری
grayish U متمایل به خاکستری
greyly U بارنگ خاکستری
grayly U بطور خاکستری
grey tin U قلع خاکستری
grizzly bear U خرس خاکستری
grayness U خاکستری بودن
grey propaganda U تبلیغات خاکستری
greyness U خاکستری بودن
grayness U رنگ خاکستری
greyness U رنگ خاکستری
gray scale U اندازه خاکستری
gray ramus U شاخه خاکستری
gray cast iron U چدن خاکستری
gray matter U ماده خاکستری
gray or mercurial unguent U روغن خاکستری
grey unguent U روغن خاکستری
mercurial unguent U روغن خاکستری
median gray U خاکستری متوسط
He (his hair) turned grey. U مویش خاکستری شد
gray bearded U رنگ خاکستری
neapolitan ointment U روغن خاکستری
cinereous U خاکستری رنگ
ash gray U خاکستری رنگ
mottled pig iron U چدن خاکستری
livid U خاکستری رنگ
greyish U مایل به خاکستری
grey iron foundry U ریخته گری خاکستری
hoary U سفید مایل به خاکستری
grege U اردهای مایل به خاکستری
griseous U خاکستری مایل به ابی
grizzle U نالیدن خاکستری کردن
krimmer U پوست گوسفند خاکستری
isabel U زرد مایل به خاکستری
image contrast U درجه خاکستری تصویر
ashen U دارای رنگ خاکستری
high test grey iron U چدن خاکستری پرارزش
grizzle U خرس خاکستری امریکا
grizzles U خرس خاکستری امریکا
grizzles U نالیدن خاکستری کردن
isabella U زرد مایل به خاکستری
grey iron scrap U قراضه اهن خاکستری
gray-white U رنگ سفید-خاکستری
dark grey U رنگ خاکستری تیره
grizzling U نالیدن خاکستری کردن
grizzling U خرس خاکستری امریکا
thalamic U ماده خاکستری مغز میانی
taupe U رنگ خاکستری مایل به قهوهای
slate blue U رنگ ابی مایل به خاکستری
euro U کانگوروی بزرگ خاکستری رنگ
lyard U دارای رگه ها یا باریکههای خاکستری
lyart U دارای رگه ها یا باریکههای خاکستری
teal blue U رنگ ابی مایل به خاکستری
Euro- U کانگوروی بزرگ خاکستری رنگ
iron gray U رنگ خاکستری وسیاه اهن
hoar U سفید مایل به خاکستری موسفید
iron-grey U رنگ خاکستری وسیاه اهن
iron grey U رنگ خاکستری وسیاه اهن
slate <adj.> <noun> U رنگی میان آبی و خاکستری
podzolization U تشکیل خاک خاکستری یا سفید
thalamus U تالاموس ماده خاکستری مغز میانی
monochrome U در یک رنگ با سایههای خاکستری و سیاه و سفید
grizzled U خاکستری رنگ دارای موهای سفید
gray matter U ماده خاکستری بافت عصبی مغز
olive gray U رنگ سبز مایل بزرد خاکستری
sallow U رنگ خاکستری مایل به زرد وسبز
beige U رنگ قهوهای روشن مایل بزرد و خاکستری
gulls U مرغ نوروزی نوعی رنگ خاکستری کمرنگ
grisaille U نقاشی برجسته نماروی شیشه برنگ خاکستری
gull U مرغ نوروزی نوعی رنگ خاکستری کمرنگ
towhead U کسیکه موهای مایل به سفیدیا خاکستری دارد
beryllium U فلز بریلیوم بعلامت Beبرنگ خاکستری فولادی
grivet U نوعی میمون خاکستری مایل به ابی افریقای جنوبی
clearness U روشنایی
night light U روشنایی شب
luminance U روشنایی
luminouity U روشنایی
rushlight U روشنایی کم
electric lighting U روشنایی
lightness U روشنایی
lighting U روشنایی
light U روشنایی
peeps U روشنایی کم
peeping U روشنایی کم
peeped U روشنایی کم
peep U روشنایی کم
luminosity U روشنایی
illuminations U روشنایی
lightest U روشنایی
illumination U روشنایی
lighted U روشنایی
grey scale U سایههای خاکستری برای اندازه گیری دقیق هنگالم فیلم برداری
lighting mains U خط روشنایی اصلی
lighting line U سیم روشنایی
lighting switch U کلید روشنایی
lighting outlet U خروجی روشنایی
lighting transformer U مبدل روشنایی
lighting set U دستگاه روشنایی
lighting plant U تاسیسات روشنایی
lighting scheme U ترتیب روشنایی
indirect lighting U روشنایی غیرمستقیم
lighting source U منبع روشنایی
lighting feeder U تهیه روشنایی
lighting engineering U مهندسی روشنایی
lighting engineering U تکنیک روشنایی
lambert U واحد روشنایی
constant luminance U روشنایی ثابت
optics U علم روشنایی
intensity of illumination U شدت روشنایی
intensity level U سطح روشنایی
incandescent lamp U لامپ روشنایی
candlelight U روشنایی شمع
image brightness U روشنایی تصویر
light adaptation U انطباق با روشنایی
light brightness control U کنترل روشنایی
lighting control U کنترل روشنایی
lighting effect U اثر روشنایی
lighting battery U باتری روشنایی
light point U منبع روشنایی
light meter U روشنایی سنج
light gap U فاصله روشنایی
light fluctuation U نوسان روشنایی
light control U کنترل روشنایی
light conditions U نسبتهای روشنایی
illuminator U وسیله روشنایی
lighting unit U واحد روشنایی
photology U دانش روشنایی
photometer U روشنایی سنج
incandescence U روشنایی سیمابی
flashed U روشنایی مختصر
room lighting U روشنایی اطاق
search light illumination U روشنایی با نورافکن
flash U روشنایی مختصر
phosphorescence U روشنایی شب تابی
street lighting U روشنایی خیابان
sustained illumination U روشنایی پایدار
ray U روشنایی تشعشع
glares U روشنایی زننده
glared U روشنایی زننده
glare U روشنایی زننده
phot U واحد روشنایی
flashes U روشنایی مختصر
ligting conditions U نسبتهای روشنایی
luminous flux U شاره روشنایی
luminance channel U کانال روشنایی
luminance decay U کم شدن روشنایی
luminous efficiency U ضریب روشنایی
luminous efficiency U راندمان روشنایی
luminous flux U شار روشنایی
luminous flux U فلوی روشنایی
luminous intensity U شدت روشنایی
luminous power U قوه روشنایی
lux meter U روشنایی سنج
illuminator U دستگاه روشنایی
luminosity U بازده روشنایی
loom U هاله روشنایی
glimmers U روشنایی ضعیف
glimmered U روشنایی ضعیف
direct lighting U روشنایی مستقیم
glimmer U روشنایی ضعیف
decorative ligthing U روشنایی تزیینی
country life U زندگی روشنایی
sustained illumination U روشنایی مداوم
artifical light U روشنایی مصنوعی
continuous illumination U روشنایی مداوم
loomed U هاله روشنایی
electric light U روشنایی برقی
glimmering U روشنایی ضعیف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com