English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sluggish stream U رودخانه با جریان کند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
upstream U مخالف جریان رودخانه
upstream U بالادست جریان رودخانه
alluviation U رسوبات ماسه و شن ناشی ازکم شدن سرعت جریان رودخانه
base flow U مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
effective snow melt U برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
live lining U ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
river forcasting U پیش بینی جریان رودخانه
Other Matches
afflux U خیزاب بالاامدن سطح اب رودخانه بوسیله کاهش عرض رودخانه
up the river U سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
affluent رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
liman U خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
river gravel U شن رودخانه
glaciers U رودخانه یخ
river line U خط رودخانه
river U رودخانه
rever U رودخانه
rivers U رودخانه
glacier U رودخانه یخ
river clay U گل رودخانه
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
by water U از راه رودخانه
head stream U سرچشمه رودخانه
river line U خط ساحل رودخانه
along the river U درامتداد رودخانه
river bed U بستر رودخانه
river mouth U دهانه رودخانه
river profile U نیمرخ رودخانه
river bank U ساحل رودخانه
potamology U مبحث رودخانه ها
the karoon river U رودخانه کارون
riverward U بطرف رودخانه
riverine U سواحل رودخانه
riverbed U بستر رودخانه
river trip U گردش رودخانه ای
strand U لایه رودخانه
strands U لایه رودخانه
river banks U ساحل رودخانه
river beds U بستر رودخانه
river trip U مسافرت رودخانه ای
ostiary U دهانه رودخانه
water system U رودخانه و شعبات ان
riparian U ساحل رودخانه زی
the river karoon U رودخانه کارون
streamed U رودخانه ابراهه
bottom ice U یخ کف دریاچه یا رودخانه
bight U پیچ رودخانه
headwater U بالادست رودخانه
upstream U بالای رودخانه
an open river U رودخانه باز
lethe U اب رودخانه بزرخ
low water U فروکش اب رودخانه
fork of ... river U شاخه رودخانه ...
levee U کناره رودخانه
conferva U علف رودخانه
euphrates U رودخانه فرات
stethe U ساحل رودخانه
streams U رودخانه ابراهه
alpheus U رب النوع رودخانه
stream U رودخانه ابراهه
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
spans U پل زدن روی رودخانه
forced crossing U عبور اجباری از رودخانه
basins U حوزه رودخانه ابگیر
keelboatman U کرجی بان رودخانه
basin U حوزه رودخانه ابگیر
levee U دیواره ساحلی رودخانه
chute U شیب تند رودخانه
spanned U پل زدن روی رودخانه
styx U رودخانه عالم اسفل
white water U ابشارهای کوتاه رودخانه
keelboat U قایق پهن رودخانه
interamnian U واقع در میان دو رودخانه
deliberate crossing U عبور با فرصت از رودخانه
spanning U پل زدن روی رودخانه
fluvial U زیست کننده در رودخانه
span U پل زدن روی رودخانه
ferryboats U قایق عبور از رودخانه
excavation in river bed U خاکبرداری در بستر رودخانه
eyot U جزیره کوچک در رودخانه
fluviatic U پیداشده رودخانه رودخانهای
ferryboat U قایق عبور از رودخانه
chutes U شیب تند رودخانه
inland navigation U کشتی رانی در رودخانه ها
hasty crossing U عبور تعجیلی از رودخانه
near bank U ساحل نزدیک رودخانه
river bed level U تراز بستر رودخانه
riparian U وابسته بکنار رودخانه
niagara U رودخانه و ابشار نیاگارا
head water U قسمت بالادست رودخانه
river basin U ابگیر یا حوضه رودخانه
naiad U حوری موجددریاچه رودخانه
riparian U حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
bayou U شاخه فرعی رودخانه
riverain U ساکن ساحل رودخانه
basin area U حوزه ابریز رودخانه
bank effect U اثر کناره رودخانه
head water U بالای رودخانه بالارود
strath U بستر پهن مسیر رودخانه
to clean arives U رودخانه ایی را لاروبی کردن
palisades U صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
navigation river U رودخانه قابل کشتی رانی
fluviomarine U درست شده رودخانه ودریا
fluviatile U نهری زندگی کننده در رودخانه
palisade U صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
he put me across the river U مرا بدانسوی رودخانه برد
to fall down the river U باجریان رودخانه حرکت کردن
cess U سرازیری کنار رودخانه وغیره
summer bed of a river U بستر تابستانی رودخانه مسیل
bed building stage of river U تراز سطح متوسط اب رودخانه
haugh U زمین رسوبی کنار رودخانه
whitewater racing U مسابقه در مسیر اشفته رودخانه
detritus U مواد خردوریز محمولات اب رودخانه
hurst U جای کم عمق در رودخانه یا دریا
ice mining U انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
fluviometer U الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
fluviograph U الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
fairway U قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
holm U زمین مسطح وپست نزدیک رودخانه
fairways U قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
staff gauge U اشل اندازه گیری ارتفاع اب رودخانه
rhenish U شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
dragsman U لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
watershed U منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
riffling U کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffle U کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffled U کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
watersheds U منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
riffles U کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riparian rights U حقوق خاصه مالکین خریم رودخانه ها و انهار
camp-shedding U [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
The teo countries are separated by this river. U این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند
How long is the River Nile? U طول وعرض رودخانه نیل چقدر است ؟
wharfs U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharf U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharves U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
logjam U انباشتگی تنهی درختان بریده شده در رودخانه
gorge portion U محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
gauging station U ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
holm U جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
nilometer U الت خود نگارودرجه داربرای سنجش بلندی اب رودخانه
bank protection U حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
estacade U سدی که ازتیرهاوپایههای چوبی در رودخانه یادریابرای بستن راه
riparian law U قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
sandbar U جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
alternators U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
d.c. transformer U ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
gauging section U مقطعی از کانال یا رودخانه که عمق اب یا سرعت اب اندازه گیری میشود
ferrybridge U کشتی ای که قطار راه اهن راازروی رودخانه یاخلیج میبرد
acheval U ارتشی که جناحش در اثرمانعی مانندباتلاق یا رودخانه از ان دورو مجزا باشد
terrigenous U تشکیل شده بوسیله عمل سایش رودخانه وجریان اب خاکزاد
estuaries U دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
estuary U دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
electromagnetism U پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
caisson U اطاقکی که جهت دستیابی به بستر رودخانه به سمت پایین گودبرداری میشود
water hole U سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
snag boat U کشتی بخاری کوچک که با ان بستر رودخانه هارا ازموانع پاک می کنند
The Pied Piper of Hamelin U نی نواز هاملن [با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
ferryboat U قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferryboats U قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
The Pied Piper of Hamelin U فلوت زن رنگارنگ هاملن [با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
heavy current engineering U مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
ferrying U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferry U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferried U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferries U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
period of concentration U در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
lockman U بند یا سد رودخانه بند بان
action U جریان
actions U جریان
process U جریان
rede U جریان
conducting U جریان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com