English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sylph U روح یا موجود ساکن در هوا جن هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
channel airlift U سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
polymorph U عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
current ratio U نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
implied malice U سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
air policing U عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay U در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
line chief U افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air delivery container U جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel U گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
flak U گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
air scoop U چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
sleeve target U هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
fly through U عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air interdiction U عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air pilots U خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
aviation pay U معاش هوایی سختی خدمت هوایی
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
aired U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
airs U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
air material U ماتریل هوایی وسایل هوایی
air U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen U اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
splashes U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
splash U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
air photographic U شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
air scout U هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
airlift command U فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
photogrammetry U علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
airlift capacity U مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
emergency scramble U درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
air search attack unit U تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
air defense commander U فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
air survey photography U عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
inert U ساکن
quiescent U ساکن
residents U ساکن
lodgers U ساکن
dwellings U ساکن
dwelling U ساکن
habitant U ساکن
waveless U ساکن
domiciled U ساکن
denizens U ساکن
denizen U ساکن
inmates U ساکن
inmate U ساکن
slack water U اب ساکن
abider U ساکن
inhabitant U ساکن
irenic U ساکن
abiding U ساکن
stills U ساکن
stilly U ساکن
resident U ساکن
statist U ساکن
occupier U ساکن
occupiers U ساکن
dweller U ساکن
still U ساکن
stiller U ساکن
stillest U ساکن
occupants U ساکن
occupant U ساکن
dead U ساکن
residing U ساکن
lodger U ساکن
static U ساکن
resting U ساکن
stationary U ساکن
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
combat airlift support U پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
trunkair route U مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
stationary phase U فاز ساکن
calming U ساکت ساکن
suburbanite U ساکن حومه
sylvan U ساکن جنگل
static friction U اصطکاک ساکن
sojourner U ساکن موقتی
calmest U ساکت ساکن
calmer U ساکت ساکن
static electricity U الکتریسیته ساکن
static charge U برق ساکن
calms U ساکت ساکن
populating U ساکن شدن
populates U ساکن شدن
pelagic U ساکن دریا
populate U ساکن شدن
dead load U بار ساکن
nonresidency U غیر ساکن
nonresidence U غیر ساکن
stationary wave U موج ساکن
staticize U ساکن کردن
chthonic U ساکن زیرزمین
stationary bed U بستر ساکن
inhabits U ساکن شدن
calmed U ساکت ساکن
colonized U ساکن شدن در
abhide U ساکن شدن
colonize U ساکن شدن در
colonising U ساکن شدن در
colonises U ساکن شدن در
silvicolous U ساکن جنگل
colonised U ساکن شدن در
abides U ساکن شدن
abided U ساکن شدن
abide U ساکن شدن
breake contact U کنتاکت ساکن
rusticate U ساکن ده شدن
seasider U ساکن دریاکنار
peopling U ساکن شدن
peoples U ساکن شدن
colonizes U ساکن شدن در
colonizing U ساکن شدن در
calm U ساکت ساکن
chthonian U ساکن زیرزمین
static electricity U برق ساکن
rest mass U جرم ساکن
state of rest U حالت ساکن
rest position U وضعیت ساکن
standing wave U موج ساکن
denizens U ساکن کردن
stagirite U ساکن شهر
denizen U ساکن کردن
bedlamite U ساکن تیمارستان
inhabiting U ساکن شدن
inhabit U ساکن شدن
settles U ساکن کردن
settle U ساکن کردن
people U ساکن شدن
pekinese U ساکن شهرپکن
peopled U ساکن شدن
dwelt U ساکن بود
townies U ساکن شهر
indwell U ساکن شدن
pekingeses U ساکن شهرپکن
freemen U ساکن شهر
pacific U اقیانوس ساکن
hellion U ساکن جهنم
dwelled U ساکن بودن
earthling U ساکن جهان
mountaineers U ساکن کوه
mountaineer U ساکن کوه
steadiest U ساکن شدن
hibernian U ساکن ایرلند
hospitaler U ساکن بیمارستان
freeman U ساکن شهر
Aborigine ساکن اولیه
woodsy U ساکن جنگل
steady U ساکن شدن
pekineses U ساکن شهرپکن
townie U ساکن شهر
idle position U وضعیت ساکن
steadying U ساکن شدن
easterners U ساکن مشرق
quietest U ساکن خاموش
steadies U ساکن شدن
townee U ساکن شهر
level point U سطح اب ساکن
libyan U ساکن لیبی
northern U ساکن شمال
steadied U ساکن شدن
dwells U ساکن بودن
lunarian U ساکن ماه
domiciled in tehran U ساکن تهران
dwell U ساکن بودن
to animals U ساکن زمین
isthmic U ساکن تنگه
levanter U ساکن خاور
electrostatics U الکتریسیته ساکن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com