Perdic | روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	vampire U	روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
	vampires U	روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	neurones U	یاخته پی و کاران
	neurone U	یاخته پی و کاران
	jockey club U	باشگاه سوار کاران
	gangsters U	همدست تبه کاران
	felonry U	گروه تبه کاران
	gangster U	همدست تبه کاران
	underworld U	دنیای تبه کاران واراذل
	heresiarch U	رئیس بدعت کاران ومرتدین
	haunts U	محل اجتماع تبه کاران
	haunt U	محل اجتماع تبه کاران
	i had best to leaveit U	بهترین کاران است که ان راول کنیم
	black book U	دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
	piezoelectric U	ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
	persona U	اشخاص یک کتاب
	omnium gatherum U	مجموعه اشخاص
	these people U	این اشخاص
	personae U	اشخاص یک کتاب
	so many menŠso many minds U	هر چه اشخاص بیشتر
	person perception U	ادراک اشخاص
	personas U	اشخاص یک کتاب
	natural persons U	اشخاص طبیعی
	many persons U	خیلی اشخاص
	many people U	خیلی اشخاص
	artificial persons U	اشخاص حقوقی
	few men U	اشخاص کمی
	great persons U	اشخاص بزرگ
	many a man U	بسا اشخاص
	knowledge of persons U	شناسایی اشخاص
	displaced persons U	اشخاص پناهنده
	clear one's ears U	متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
	adhominem U	حمله یا اعتراض به اشخاص
	panel U	صورت اسامی اشخاص
	blacklists U	صورت اشخاص بدحساب
	blacklisted U	صورت اشخاص بدحساب
	blacklist U	صورت اشخاص بدحساب
	dog paddle U	شنای اشخاص مبتدی
	inter alia U	میان اشخاص دیگر
	panels U	صورت اسامی اشخاص
	offences against persons U	جرائم بر علیه اشخاص
	blacklisting U	صورت اشخاص بدحساب
	criss-cross U	امضای اشخاص بیسواد
	play off <idiom> U	رفتار مختلف با اشخاص
	criss-crossed U	امضای اشخاص بیسواد
	to suck eggs U	اشخاص ازموده ترازخودراپنددادن
	through the grapevine <idiom> U	از اشخاص دیگری پرسیدن
	withindoors U	اشخاص داخل منزل
	criss-crosses U	امضای اشخاص بیسواد
	criss-crossing U	امضای اشخاص بیسواد
	sucker list <idiom> U	لیستی از اشخاص ساده لوح
	common touch U	استعدادایجاد حس همدردی وتعاون در اشخاص
	lonely hearts U	اشخاص مجرد و خواهان مصاحب
	he is not of that type U	ازان قبیل اشخاص نیست
	high-powered U	مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
	subjects of international law U	اشخاص حقوق بین الملل
	interested parties U	اشخاص ذی نفع یا علاقه مند
	intelligentsia U	اشخاص با هوش و خردمند طبقه روشنفکر
	One must not judge by appearances . U	بظاهر اشخاص نباید قضاوت کرد
	apportionment U	تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع
	dais U	سکوب مخصوص جلوس اشخاص برجسته
	round up U	جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
	get one's own way <idiom> U	اجبار اشخاص برای انجام هر کاری که تو میخواهی
	acidosis U	فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
	anachronisms U	اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
	mixed laws U	قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
	damage U	صدمهای که به اشیا ونه اشخاص وارد شود
	anachronism U	اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
	covenantor U	اجتماع اشخاص هم پیمان برای انجام کاری
	who came? U	کی امده
	fordone U	از پا در امده
	who came? U	که امده
	ridgy U	بر امده
	gibbous U	بر امده
	incoming U	امده
	personals U	بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
	camp followers U	اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
	bouncer U	ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
	bouncers U	ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
	credit union U	موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
	camp follower U	اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
	infants U	در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
	infant U	در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
	exserted U	بیرون امده
	jamb U	تیربیرون امده
	worker U	ازکار در امده
	exopathic U	ازبیرون امده
	aggregate U	جمع امده
	red-hot U	تاب امده
	exserted U	پیش امده
	enthetic U	ازبیرون امده
	aggregates U	جمع امده
	in U	:رسیده امده
	underhung U	پیش امده
	unbred U	بدببار امده
	prognathous U	پیش امده
	projective U	جلو امده
	protractive U	جلو امده
	protrudent U	جلو امده
	protrusile U	جلو امده
	red hot U	تاب امده
	saleint U	بیرون امده
	saleintiant U	بیرون امده
	jambs U	تیربیرون امده
	overdue U	دیر امده
	in- U	:رسیده امده
	getting U	بدست امده
	landed U	فرود امده
	impassionate U	به جنبش امده
	prognathic U	پیش امده
	leavened bread U	نان ور امده
	left over U	زیاد امده
	peregrin or rine U	از خارجه امده
	worked up U	ازکار در امده
	new come U	تازه امده
	get U	بدست امده
	gets U	بدست امده
	protrusive U	جلو امده
	jutting U	پیش امده
	overshot U	پیش امده
	governess U	زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
	governesses U	زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
	character actor	هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
	character actors U	هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
	peregrine U	ازخارجه امده مسافر
	take steps U	اقدامات بعمل امده
	apogean U	از زمین بالا امده
	petiolar U	از برگدم بیرون امده
	unhandy U	مشکل بدست امده
	twinborn U	دوقلو بدنیا امده
	ecstatic U	بوجد امده نشئهای
	projecting jaw U	ارواره پیش امده
	ecstatically U	بوجد امده نشئهای
	self born U	از خود بوجود امده
	beetle brow U	پیشانی پیش امده
	neoteric U	تازه بدنیا امده
	bay windows U	پنجره پیش امده
	born in the purple U	در نازونعمت بدنیا امده
	cantilever U	تیر پیش امده
	you might have come U	باید امده باشید
	inchoate U	تازه بوجود امده
	bay window U	پنجره پیش امده
	restricts U	محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
	talent scouts U	کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
	restrict U	محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
	restricting U	محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
	talent scout U	کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
	venose U	دارای رگهای متعددوبر امده
	bow window U	پنجره پیش امده کمانی
	to t. to account U	زیر account امده است
	weather worn U	تحت تاثیر هوا در امده
	vizor U	لبه پیش امده کلاه
	to run short U	زیر short امده است
	rimrock U	لبه بر امده صخره مزبور
	bucktooth U	دندان گراز یا پیش امده
	extrusive U	اخراج کننده بیرون امده
	hardly earned money U	پول سخت بدست امده
	his stomach sticks out U	شکمش پیش امده است
	visor U	لبه پیش امده کلاه
	instances have occurred that U	مواردی پیش امده است
	bow windows U	پنجره پیش امده کمانی
	visors U	لبه پیش امده کلاه
	prognathic U	دارای ارواره پیش امده
	prognathous U	دارای ارواره پیش امده
	ramus U	قسمت بر امده واطاله یافته
	air landed U	فرود امده از راه هوا
	flange U	لبه بیرون امده چرخ
	lugs U	هر عضو جلو امده چیزی
	lugging U	هر عضو جلو امده چیزی
	lug U	هر عضو جلو امده چیزی
	lugged U	هر عضو جلو امده چیزی
	flanges U	لبه بیرون امده چرخ
	feather bedding U	مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
	feather-bedding U	مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
	oversailing of facade U	قسمت برجسته یا پیش امده بنا
	the bird took its perch U	مرغ فرود امده بر چوب قرارگرفت
	whyŠthere is the answer U	شرط در امده تقریبا معنی میدهد
	kid glove U	ازلای زرق وبرق بیرون امده
	ventricous U	بادکرده دارای شکم پیش امده
	forestage U	قسمت جلو امده صحنه نمایش
	nook U	قطعه زمین پیش امده برامدگی
	ill gotten U	با وسایل غیر مشروع بدست امده
	biologic U	بدست امده اززیست شناسی عملی
	ether U	مایع سبکی که ازتقطیر الکل و جوهرگوگردبدست میایدو برای بیهوش کردن اشخاص بکارمی رود
	round shouldered U	دارای شانههای جلو امده شانه گرد
	dormer U	پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
	post edit U	ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
	round-shouldered U	دارای شانههای جلو امده شانه گرد
	ribby U	دارای دندههای بیرون امده شبیه دنده
	industrial wealth U	مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
	dormers U	پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
	lyophiled U	بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
	it is of doubtful proveance U	معلوم نیست اصلا از کجا امده است
	bay windows U	پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
	bay window U	پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
	lyophil U	بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
	rimrock U	صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
	straight arm U	حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
	prize courts U	به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
	brown major U	براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
	grilse U	ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
	officinal names of drugs U	نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است