English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
morale U روحیه افراد مردم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
demoralised U از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralize U از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralized U از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralising U از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralises U از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralizes U از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralizing U از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
characterization U مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
democracies U مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
democracy U مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
levee en masse U عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
plebiscite U مردم خواست رای قاطبه مردم
popular U مردم پسند و مناسب حال مردم
plebiscites U مردم خواست رای قاطبه مردم
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
to never let yourself get to thinking like them <idiom> U نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند [اصطلاح روزمره]
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
home rule U حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
population U تعداد مردم مردم
populations U تعداد مردم مردم
spirit U روحیه
mentality U روحیه
spiriting U روحیه
mentalities U روحیه
morale U روحیه
moral U روحیه
gei U روحیه
high moral U روحیه قوی
morale U روحیه جنگجویان
tucks U نیرو روحیه
party spirit U روحیه تحزب
tuck U نیرو روحیه
esprit de corps U روحیه قسمتی
recreations U روحیه و رفاه
espirit de corps U روحیه گروهی
esprit U غرور روحیه
recreation U روحیه و رفاه
low spirited U دارای روحیه بد
low-spirited U دارای روحیه بد
high moral U روحیه عالی
spirituality U روحیه مذهبی
spiriting U رمق روحیه
psych U تضعیف روحیه
psyched U تضعیف روحیه
psyches U تضعیف روحیه
psychs U تضعیف روحیه
tucking U نیرو روحیه
psyching U تضعیف روحیه
spirit U رمق روحیه
demoralization U تضعیف روحیه
spirit de corps U روحیه قسمتی
braced U تجدید واحیای روحیه
demoralization U از بین بردن روحیه
poor spirited U دارای روحیه ضعیف
disspirit U روحیه راتضعیف کردن
dispirit U دلسردکردن روحیه راباختن
demoralize U تضعیف روحیه کردن
demoralises U تضعیف روحیه کردن
weak minded U دارای روحیه ضعیف
public spirited U دارای روحیه اجتماعی
demoralization U تخریب روحیه کردن
demoralised U تضعیف روحیه کردن
demoralising U تضعیف روحیه کردن
demoralized U تضعیف روحیه کردن
demoralizes U تضعیف روحیه کردن
demoralizing U تضعیف روحیه کردن
brace U تجدید واحیای روحیه
flatten U روحیه خودرا باختن
flattens U روحیه خودرا باختن
fey U دارای روحیه خراب واشفته
cows U ترساندن تضعیف روحیه کردن
cowed U ترساندن تضعیف روحیه کردن
cow U ترساندن تضعیف روحیه کردن
cowing U ترساندن تضعیف روحیه کردن
zeitgeist U روحیه یا طرزفکر یک عصر یادوره
bravura U افهار شجاعت و دلاوری روحیه مطمئن وامرانه
welfare funds U اعتبارات رفاهی یا بهزیستی اعتبار مربوط به روحیه ورفاه
enlistedman U افراد
men U افراد
enlisted personnel U افراد
personnel U افراد
trooping U افراد
troop U افراد
trooped U افراد
cognoscenti U افراد مطلعدربارهموضوعیخاص
top-level U افراد عالیرتبه
roll call U نامیدن افراد
platoon U جوخهء افراد
service club U باشگاه افراد
platoons U جوخهء افراد
head count U جمع افراد
packed out پر و مملو از افراد
withindoors U افراد داخل
enlistee U افراد داوطلب
category U طبقه افراد
enlisted personnel U طبقه افراد
head counts U جمع افراد
personnel status U وضع افراد
equal status persons U افراد همپایه
filler personnel U افراد جایگزینی
liberty men U افراد مرخصی
top-level U توسط افراد عالیرتبه
posse comitatus U دسته افراد پلیس
coachload U افراد سوار بر درشکه
army deposit fund U پس انداز انفرادی افراد
play the field <idiom> U با افراد مختلفی قرارگذاشتن
swallow one's pride <idiom> U متواضع کردن افراد
characterization U نوشتن بیوگرافی افراد
rouse out U بیدار کردن افراد
bachelor quarters U منازل افراد مجرد
cimmerian U افراد کشور فلمات
close station U افراد بدو مرخص
part owners U افراد شریک المال
noncombatant U افراد غیر نظامی
receptee U افراد مورد پذیرش
avast U افراد به جای خود
family size U تعداد افراد خانواده
special olympics U المپیک افراد استثنایی
target audience U افراد مورد نظر
the common wealth of learning U افراد اهل علم
transfer station U محل انتقال افراد
personal error U خطاهای انفرادی افراد
troops U افراد قسمتها سربازان
transfer station U محل اعزام افراد
billet slip U کارت محلهای افراد
aptitude area U حیطه قابلیت افراد
personnel monitoring U بازرسی بدنی از افراد
billet slip U لوحه اسکان افراد
condemns U محکوم کردن افراد
condemning U محکوم کردن افراد
condemn U محکوم کردن افراد
dependents U افراد تحت تکفل
favouritism U افراد مورد توجه
commando U افراد نیروی مخصوص
commandos U افراد نیروی مخصوص
biographical intelligence U اطلاعات مربوط به بیوگرافی افراد
Do not admit any outsiders. U افراد غیره را راه ندهید
leatherneck U جزو افراد تفنگداران دریایی
personal salute U تیر سلام برای افراد
personal salute U مراسم سلام افراد برجسته
huddling U ازدحام اجتماع افراد یک تیم
biographical information blank form U فرم پر نشده بیوگرافی افراد
huddles U ازدحام اجتماع افراد یک تیم
people sniffer U رادار کشف افراد دشمن
rotation U تعویض نوبتی یکانها یا افراد
troop housing U کوی درجه داران یا افراد
posses U دسته افراد پلیس جماعت
posse U دسته افراد پلیس جماعت
whom it may concern U برای اطلاع افراد ذیربط
lockstep U پیشروی افراد پشت سریکدیگر
aptitude area U حدودشایستگی افراد حیطه شایستگی
life line U طناب اتصال افراد به یکدیگر
intransit strenth U افراد در حال حرکت یا انتقال
assembly U محل بسیج افراد احتیاط
Certain notorious ( dubious ) characters . U عده افراد معلوم الحال
sociometry U سنجش روابط افراد جامعه
huddle U ازدحام اجتماع افراد یک تیم
Applicants flooded in. U سیل افراد ( متقاضیان ) جاری شد
chartered U بین افراد دلالت کند
chartering U بین افراد دلالت کند
charters U بین افراد دلالت کند
IMA U قالب ها و خصوصیات افراد است
charter U بین افراد دلالت کند
roll call U حاضر و غایب کردن افراد
huddled U ازدحام اجتماع افراد یک تیم
rah rah U دارای روحیه دانشجویی شعار دهنده برای دانشکده هورا هورا گفتن
split ticket <idiom> U انتخاب افراد سیاسی برای رای
lunatic fringe U افراد افراطی وتندرو گروههای حزبی
oral trade test U ازمون شفاهی از اطلاعات عمومی افراد
preference blank U دستگاه کشف علایق وسرگرمیهای افراد
army standard score U نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
atomistic evalution U ارزیابی نظرات افراد در موردتبلیغات یک محصول
human machine interface U حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
character guidance U راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
CSE U آزمونیدر بریتانیا کهاز افراد 51 یا 61 سالهبعملمیاید
intermarriage U ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف
queues U صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
buzzword U کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
oligopoly U تولید کالا توسط افراد یا شرکتهای معدودی
oligrachy U حکومتی که قدرت ان در دست افراد معدود باشد
queueing U صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
conferences U ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
conference U ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
queued U صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queue U صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
longtour area U منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
zouave U یکی از افراد پیاده نظام فرانسوی در الجزایر
intermarrying U ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarried U ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarry U ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
pit crew U افراد مامور کمک به هرراننده در منطقه خود او
intermarries U ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
enlisted U داوطلب خدمت سربازی سرباز وفیفه افراد
an infinite verb U فعلی که محدود به شخص و افراد جمع نیست
internee U فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
cyberspace U دنیایی که در آن کامپیوتر ها و افراد از طیق اینترنت ارتباط دارند
correctional custudy U روش اصلاح افراد از راه تصحیح اعمال غلط
internees U فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com