English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 62 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
foxiness U روبه صفتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
epithetical U صفتی
adjectival U صفتی
effeminacy U زن صفتی
womanishness U زن صفتی
kingliness U شاه صفتی
hokeypokey U میمون صفتی
apishness U میمون صفتی
impishness U شیطان صفتی
baboonery U میمون صفتی
cattiness U گربه صفتی
felinity U گربه صفتی
fiendishness U شیطان صفتی
devilishness U شیطان صفتی
mannishness U مرد صفتی
monkeyishness U میمون صفتی
bestiality U حیوان صفتی
guile U روباه صفتی
old womanishness U پیرزن صفتی
wolfishness U گرگ صفتی
faces U نما روبه
downward U روبه پایین
one foot in the grave <idiom> U روبه موت
north U روبه شمال
aport U روبه بندر
pronely U روبه زمین
alow U روبه پایین
heavenward U روبه اسمان
face U نما روبه
piggishness U خوک صفتی ناپاکی
to lie prostrate U روبه زمین خوابیدن
degenerating U روبه انحطاط گذاردن
degenerates U روبه انحطاط گذاردن
degenerated U روبه انحطاط گذاردن
slyness U روبه بازی شیطنت
to be on the increase U روبه افزایش گذاشتن
to lay prostrate U روبه زمین خواباندن
degenerate U روبه انحطاط گذاردن
point-blank U روبه نشان مستقیم
point blank U روبه نشان مستقیم
landside U طرف روبه خشکی
gray U روبه سفیدی رونده
face up U ورق روبه بالا
decrescent U روبه نقصان گذارنده
in the wired eye U روبه روی باد
hypaethral U بی پوشش روبه اسمان
technicians U شخص متخصص در امور صفتی
infernality U دیو خویی شیطان صفتی
technician U شخص متخصص در امور صفتی
fiendishly U ازروی دیوخویی یاشیطان صفتی
extrorse U روبه بیرون پشت بمادگی
moribund U در سکرات موت روبه مرگ
fowling U روبه بازی یادوروئی کردن
snail's pace <idiom> U حرکت آهسته روبه جلو
apery U میمون صفتی کارهای بوزینه وار
straight off U مستقیما درجلو موج روبه ساحل
so far, so good <idiom> U تا حالاهمه چیز روبه راه است
animalist U مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
pronominal adjective صفتی که اگر موصوف آن را بیندازند ضمیر میشوند
soever U واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
english toy spaniel U نوعی سگ پشمالوی دارای پیشانی برامده وبینی روبه بالا
uberrima fides U صفتی است که در بعضی از قراردادها که باعث برقراری انواع خاصی از رابطه بین افراد میشود وجودش از شرایط صحت عقل است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com