English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
opposite the house U روبروی خانه
opposite to the house U روبروی خانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
in the face of U روبروی
oppositely U روبروی هم
facing the church U روبروی کلیسا
from opposite directions U از دوطرف روبروی هم
straight away U روبروی سبد
enfilade U روبروی هم قرار دادن
Our office is facing (opposite)the restaurant. U دفتر ما روبروی رستوران است
line of engagement U ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
subtense U خطی که روبروی کمان یاگوشهای واقع شود
vertical angles U گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس
front U مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
fronting U مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
increment U انتقال متن یا کارت به محل روبروی آن برای چاپ یا خواندن
increments U انتقال متن یا کارت به محل روبروی آن برای چاپ یا خواندن
lady help U زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole U کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy U خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house U تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house U خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
ram U افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rammed U افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rams U افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
honeycomb U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycombs U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
houndstooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
our neighbour door U کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
toft U عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
tricotine U پارچه زبر لباسی خانه خانه
homebody U ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
hound's tooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
Honey comb design U طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
h engine U موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
weigh house U قپاندار خانه ترازودار خانه
cellular U لانه زنبوری خانه خانه
bagnio U فاحشه خانه جنده خانه
garde manger U سرد خانه اشپز خانه
clock code position U سمت روبروی دماغه هواپیمایا کشتی هدف رو به دماغه هواپیما
cells U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house U خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
honey comb U خانه خانه کردن
ranged U یک خانه یا تعدادی خانه
range U یک خانه یا تعدادی خانه
ranges U یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession U خانه در تصرف من است خانه در دست من است
furnace house U خانه
within doors U در خانه
lodges U خانه
rooms U خانه
honeycombs U خانه خانه
tersellated U خانه خانه
houseless U بی خانه
door-to-door U خانه به خانه
door to door U خانه به خانه
i was under his roof U در خانه
room U خانه
lodged U خانه
domicile U خانه
lodge U خانه
pied-a-terre U خانه
pieds-a-terre U خانه
roommates U هم خانه
domiciles U خانه
roommate U هم خانه
cellular U خانه خانه
houseroom U جا در خانه
her house U خانه اش
her house U خانه ان زن
cell U خانه
cells U خانه
double-fronted U خانه دو در
pigeon hole U خانه
housed U خانه
houses U خانه
homes U خانه
house U خانه
unsheltered <adj.> U بی خانه
socket خانه
sockets U خانه
alveolate U خانه خانه
materfamilias U زن خانه
lares U خانه
pigeon-holes U خانه
lar U خانه
shacks U خانه
home U خانه
housing U خانه ها
checkered U خانه خانه
honeycomb U خانه خانه
cloisonne U خانه خانه
quarterage U خانه
dwellings U خانه
dwelling U خانه
shack U خانه
cellulated U خانه خانه
pigeon-hole U خانه
lupanar U جنده خانه
house top U بام خانه
lupanar U فاحشه خانه
house to get U خانه اجارهای
luft U خانه فرار
house to let U خانه اجارهای
house work U خانه داری
insectarium U حشره خانه
insectary U حشره خانه
husbandman U سرپرست خانه
hub or hub by U خانه دار
housewifery U خانه دار
housewifely U خانه دار
keep house U در خانه ماندن
keep in U در خانه ماندن
kibitka U خانه تاتار
lake0dwelling U خانه دریاچهای
landloper U خانه بدوش
household art U فن اداره خانه
landlouper U خانه بدوش
i wrote home U برای خانه
house agent U دلال خانه
menage U خانه داری
bookbindery U صحاف خانه
bordel U فاحشه خانه
brick yard U اجرپز خانه
butler pantry U ابدار خانه
cabana U خانه کوچک
camera obscura U تاریک خانه
caserne U سرباز خانه
chancery U دفتر خانه
chequer U خانه شطرنج
chop house U خوراک خانه
coach house U کالسکه خانه
coach house U درشکه خانه
bindery U صحاف خانه
bawdy house U فاحشه خانه
builder U خانه ساز
builders U خانه ساز
department U وزارت خانه
departments U وزارت خانه
active cell U خانه کاری
alveolus U شش خانه حبابچه
armory U اسلحه خانه
baby house U عروسک خانه
bawdy house U جنده خانه
coffee house U قهوه خانه
coffee room U خوارک خانه
coffee shop U قهوه خانه
earth house U خانه زیرزمینی
frater U سفره خانه
dacha U خانه ییلاقی
freemasons hall U فراموش خانه
fuse block U خانه فیوز
gambling house U قمار خانه
gaming house U قمار خانه
goodwife U کدبانوی خانه
grummet U شاگرد خانه
gynaeceum U خانه اندرونی
home born U خانه زاد
homebred U خانه پرورده
dwelling house U خانه مسکونی
dwelling construction U خانه سازی
coffeehouse U قهوه خانه
convalescent home U نقاهت خانه
custom house U گمرک خانه
delivery to the home U تحویل در خانه
dishouse U بی خانه کردن
disorderly house U خانه بدنام
disorderly house U فاحشه خانه
domatophobia U خانه هراسی
domicil U مقر خانه
domiciliary U مربوط به خانه
domiciliate U خانه مسکن
door lock U کلید خانه
homemaker U خانه دار
houseroom U اتاق خانه
English cottage U خانه ویلایی
farm-house U خانه رعیتی
hermitage U خانه زاهد
out <adv.> U بیرون از خانه
double-pile house U خانه دو خوابه
colombarium U کبوتر خانه
housework U کار خانه
loony bin U دیوانه خانه
loony bins U دیوانه خانه
reading room U قرائت خانه
reading rooms U قرائت خانه
The house burned down . U خانه سوخت
almshouse U یتیم خانه
bastel U خانه مستحکم
bastle U خانه مستحکم
bell-cote U ناقوس خانه
bell-gable U ناقوس خانه
checker U خانه شطرنج
bordello [American E] U فاحشه خانه
house of ill repute U فاحشه خانه
bordello [American E] U جنده خانه
house of ill repute U جنده خانه
Outside the house. U بیرون از خانه
houseproud U دلخوش به خانه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com