Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lay
U
روانه کردن لوله توپ یا تفنگ
lays
U
روانه کردن لوله توپ یا تفنگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
layihg azimuth
U
گرای روانه کردن لوله توپ
breech end
U
انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
gun barrel
U
لوله تفنگ
squirrel gun
U
تفنگ لوله کوتاه
carabine
U
تفنگ لوله کوتاه
over and under
U
تفنگ دو لوله دو خزانه
barrels
U
چلیک لوله تفنگ
barrel
U
چلیک لوله تفنگ
screw barrel
U
لوله خاندار تفنگ
squirrel rifle
U
تفنگ لوله کوتاه
grooves
U
شیارداخلی لوله تفنگ
groove
U
شیارداخلی لوله تفنگ
muzzle end
U
دهانه لوله توپ یا تفنگ
carbine
U
تفنگ لوله کوتاه سبک
rifling
U
خان درون لوله تفنگ
carbines
U
تفنگ لوله کوتاه سبک
muzzle compensator
U
دافع دهانه لوله توپ یا تفنگ
smoothbore
U
تفنگ با سطح داخلی صاف لوله
land
U
سطح داخلی لوله بین خانهای تفنگ
collimator
U
وسیله روانه کردن توپ کولیماتور روانه کردن توپ
choke
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choked
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
chokes
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
go devil
U
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
to give the sack
U
روانه کردن
hale
U
روانه کردن
send
U
روانه کردن
dispateh
U
روانه کردن
sending
U
روانه کردن
kick out
<idiom>
U
روانه کردن
dismisses
U
روانه کردن
dismissing
U
روانه کردن
send away
U
روانه کردن
to put a way childish
U
روانه کردن
lay
U
روانه کردن
sends
U
روانه کردن
lays
U
روانه کردن
to pack off
U
روانه کردن
dismiss
U
روانه کردن
orientation
U
روانه کردن
to send away
U
روانه کردن
to give the mitten
U
روانه کردن
pack off
U
روانه کردن
intubate
U
لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
to send someone packing
U
کسیرا روانه کردن
to send one to the right about
کسی را روانه کردن
laying
U
روانه کردن توپ
dispatch
U
روانه کردن فرستادن
despatched
U
روانه کردن فرستادن
despatches
U
روانه کردن فرستادن
dispatches
U
روانه کردن فرستادن
dispatched
U
روانه کردن فرستادن
orientation
U
روانه کردن دستگاهها
despatching
U
روانه کردن فرستادن
reciprocal
U
روانه کردن متقابله
direct laying
U
روانه کردن مستقیم
departing
U
روانه شدن حرکت کردن
reciprocal laying
U
روانه کردن متقابله توپها
orient
U
روانه کردن تطبیق دادن
orienting
U
روانه کردن تطبیق دادن
departs
U
روانه شدن حرکت کردن
get off
U
روانه کردن عقب رفتن از
depart
U
روانه شدن حرکت کردن
orients
U
روانه کردن تطبیق دادن
indirect fire
U
روانه کردن غیر مستقیم
relay
U
عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
relays
U
عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
relayed
U
عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
gun pointing data
U
عناصر مربوط به روانه کردن توپ
let out
<idiom>
U
روانه کردن یا مرخص شدن (ازکلاس)
steering
U
روانه کردن راندن ناو یا هواپیما یاخودرو
directing
U
اداره کردن روانه کردن وسایل
sends
U
ایفاد کردن فرستادن روانه کردن
send
U
ایفاد کردن فرستادن روانه کردن
sending
U
ایفاد کردن فرستادن روانه کردن
to pipeline
U
با خط لوله لوله کشی کردن
pip matching
U
روش بصری روانه کردن انتن رادار در ارتفاع و سمت
fowling piece
U
تفنگ پرنده زنی تفنگ شکاری
launching
U
روانه کردن مامور کردن
launches
U
روانه کردن مامور کردن
launched
U
روانه کردن مامور کردن
launch
U
روانه کردن مامور کردن
rifle salute
U
احترام با تفنگ سلام با تفنگ
fowling piece
U
تفنگ شکاری تفنگ ساچمهای
rifle shot
U
تیر تفنگ تیراندازی با تفنگ
sighting leaf
U
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
breech loading
U
پر کردن تفنگ از ته
loads
U
پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
load
U
پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
stack
U
چاتمه کردن تفنگ
stacks
U
چاتمه کردن تفنگ
stacked
U
چاتمه کردن تفنگ
fires
U
تفنگ یاتوپ رااتش کردن
fire
U
تفنگ یاتوپ رااتش کردن
fired
U
تفنگ یاتوپ رااتش کردن
sight in
U
تنظیم کردن دید در تفنگ
let off
<idiom>
U
خالی کردن (تفنگ)،منبسط کردن
primes
U
تفنگ را پر کردن بتونه کاری کردن
primed
U
تفنگ را پر کردن بتونه کاری کردن
prime
U
تفنگ را پر کردن بتونه کاری کردن
bore
U
وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
bores
U
وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
hose
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate
U
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
muzzle burst
U
ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
thermionic tube
U
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
dispart
U
شکاف مگسک هدف گیری کردن تفنگ
hasty sling
U
حلقه کردن بند تفنگ به صورت تعجیلی
direct fire
U
هدایت کردن اتش روانه کردن اتش
cannon
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring
U
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
stocked
U
رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
stock
U
رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
vas deferens
U
لوله خروجی بیضه لوله منی
rigatoni
U
رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
collimate
U
موازی قرار دادن لوله و هدف میزان کردن تعدیل کردن
lyophilization
U
خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
streams
U
روانه
streamed
U
روانه
stream
U
روانه
flings
U
روانه ساختن
go
U
روانه ساختن
flinging
U
روانه ساختن
fling
U
روانه ساختن
stream routing
U
روند روانه
information flow
U
روانه خبر
to get the mitten
U
روانه شدن
reshaping
U
روانه کاری
to get one's mittimus
U
روانه شدن
goes
U
روانه ساختن
tubes
U
از لوله رد کردن
tube
U
از لوله رد کردن
water pipe
U
لوله مخصوص لوله کشی اب
spigot
U
لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
oviduct
U
لوله رحمی لوله فالوپ
sockets
U
بست لوله دوراهی لوله
launghing
U
روانه سازی پرتاب
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
siphons
U
از لوله یاسیفون رد کردن
To lay the pipes .
U
لوله کشی کردن
plumb
U
لوله کشی کردن
piped
U
لوله کشی کردن
siphoned
U
از لوله یاسیفون رد کردن
tide drain
U
زهکشی کردن با لوله
siphon
U
از لوله یاسیفون رد کردن
pipe
U
لوله کشی کردن
syphons
U
از لوله یاسیفون رد کردن
syphoned
U
از لوله یاسیفون رد کردن
back sight method
U
روش نشانه روی متقابله روش روانه کردن متقابله
tubulate
U
لولهای کردن لوله دار کردن
continuously pointed fire
U
اتش روانه شده مداوم
flash tube
U
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
canalize
U
نهرسازی لوله کشی کردن
rams
U
پر کردن توپ راندن به داخل لوله
stave
U
شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
rammed
U
پر کردن توپ راندن به داخل لوله
ram
U
پر کردن توپ راندن به داخل لوله
back to battery
U
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
boresight
U
میزان کردن لوله و مگسک اسلحه در هدفگیری
port
U
بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
rifles
U
توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
rifle
U
توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
priming
U
پر کردن یک پمپ یا لوله با اب به منظور تخلیه هوای داخل ان
collimating sight
U
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
anchor block
U
بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
hook
U
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
hooks
U
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
smoothbore
U
تفنگ
rifle gun
U
تفنگ
guns
U
تفنگ
gun
U
تفنگ
shot line
U
نخ تفنگ
bottom
U
کف تفنگ
breech
U
ته تفنگ
breech loader
U
تفنگ ته پر
breechloader
U
تفنگ ته پر
shotgun
U
تفنگ
rifle
U
تفنگ
musketry
U
تفنگ ها
rifles
U
تفنگ
rifle (rifled bore)
U
تفنگ
firer
U
تفنگ
musketry
U
تفنگ
gun butt
U
ته تفنگ
shotguns
U
تفنگ
bottoms
U
کف تفنگ
flint lock
U
تفنگ
rifle sling
U
بند تفنگ
riflery
U
استعمال تفنگ
sling
U
تسمه تفنگ
rifle shot
U
تیررس تفنگ
slings
U
تسمه تفنگ
gunsmith
U
تفنگ ساز
gunsmiths
U
تفنگ ساز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com