Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
economic relations
U
روابط اقتصادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
e c e
U
کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
european monetary agreement
U
موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
international economic relations
U
روابط اقتصادی بین المللی
reciprocal agreement
U
قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
Other Matches
economic nationalism
U
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
labor relations
U
روابط کارگر و کارفرما روابط کارگری
civil military relations
U
روابط بین نظامیان وغیرنظامیان روابط نظامیان با مردم کشورهای دیگر
reestablishment of diplomatic relations
U
برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
Economic expert
[A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany]
U
حکیم اقتصادی
[ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
economic liberalism
U
مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
economic aggregates
U
مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
psychophysics
U
علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
economic imperialism
U
جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
dynamic condition
U
شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
quarterly journal of economics
U
مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
business cycle
U
دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
economic and social council
U
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
economic order quantity
U
کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
autarky
U
خود بسی اقتصادی خود کفایی اقتصادی
market socialism
U
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
marxist economics
U
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
relations
U
روابط
financial relations
U
روابط مالی
space relations
U
روابط فضایی
public affairs
U
روابط عمومی
term
U
روابط فصل
sexual relations
U
روابط جنسی
termed
U
روابط فصل
paratactic
U
فاقد روابط
terming
U
روابط فصل
social relations
U
روابط اجتماعی
rapporchment
U
تجدید روابط
disengagement
U
متارکه روابط
ideological relations
U
روابط ارمانی
good relations
U
روابط حسنه
marital relations
U
روابط زناشویی
diplomatic relations
U
روابط سیاسی
diplomatic relations
U
روابط دیپلماتیک
industrial relations
U
روابط صنعتی
communal relationship
U
روابط ناحیهای
public relations
U
روابط عمومی
good neigbourly relations
U
روابط حسن همجواری
ideological relations
U
روابط ایده ئولوژیک
interstate relations
U
روابط بین الدول
means end relations
U
روابط وسیله- هدف
phalanstery
U
روابط تعاونی اجتماعی
community relations
U
قسمت روابط عمومی
flesh and blood
<idiom>
U
روابط نزیک داشتن
severance of diaplomatic relations
U
قطع روابط سیاسی
come to a rupture
U
قطع روابط کردن
come to rupture
U
قطع روابط کردن
break of relations
U
قطع روابط کردن
rapprochement
U
ایجاد روابط حسنه
breach of diplomatic relations
U
قطع روابط سیاسی
rupture of diplomatic relations
U
قطع روابط دیپلماتیک
industrial relations
U
روابط کارگر وکارفرما
rupture of diplomatic relations
U
قطع روابط سیاسی
interruption of diplomatic relations
U
قطع روابط سیاسی
internationals
U
وابسته به روابط بین المللی
international
U
وابسته به روابط بین المللی
electro magnetism
U
علم روابط فیزیکی میان
anthropology
U
مبحث روابط انسان با خدا
amity
U
روابط حسنه حسن تفاهم
psychophysics
U
مبحث روابط روان وماده
sociometry
U
سنجش روابط افراد جامعه
to break off diplomatic relations
U
روابط دیپلماتیکی را قطع کردن
[سیاست]
psychophysical
U
وابسته بعلم روابط میان تن وروان
dynamic relation
U
روابط میان جوهروعرض یاعلت و معلول
to off negotiations
U
اعلان قطع گفتگو یا روابط کردن
The sever ones connections ( relation ) with someone .
U
روابط خود را با کسی قطع کردن
minnesota spacial relations test
U
ازمون روابط فضایی مینه سوتا
interdenominational
U
وابسته به فرقههای مذهبی و روابط انها با یکدیگر
ententes
U
روابط حسنه دولتهای متحابه ودوست حسن تفاهم
entente
U
روابط حسنه دولتهای متحابه ودوست حسن تفاهم
pragmatics
U
مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
community relations
U
روابط همکاری بین سازمانهای نظامی وقشرهای اجتماعی
ententes cordiales
U
روابط حسنه دولتهای متحابه ودوست حسن تفاهم
input output analysis
U
تحلیل داده ها ستاده ها مطالعه تجربی روابط متقابل بخشهای مختلف اقتصاد
geopolitic
U
علمی که روابط بین موقعیت جغرافیایی سرزمینها را باپیدایش و نابودی قدرتهای بزرگ و امپراطوریها مطالعه میکند
civil censorship
U
سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
bioecology
U
رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
socio economic
U
اقتصادی
economies
U
اقتصادی
economy
U
اقتصادی
economical
U
اقتصادی
economic
U
اقتصادی
economic geography
U
جغرافیای اقتصادی
economic paradoxes
U
تناقضات اقتصادی
economic plan
U
برنامه اقتصادی
economic problems
U
مسائل اقتصادی
economic policy
U
سیاست اقتصادی
economic principles
U
اصول اقتصادی
economic potential
U
قدرت اقتصادی
economic freedom
U
ازادی اقتصادی
economic potential
U
نیروی اقتصادی
economic pressure
U
فشار اقتصادی
economic power
U
قدرت اقتصادی
economic friction
U
موانع اقتصادی
economic friction
U
اصطکاک اقتصادی
economic life
U
عمر اقتصادی
economic goals
U
اهداف اقتصادی
economic organization
U
سازمان اقتصادی
economic good
U
کالای اقتصادی
economic mobilization
U
بسیج اقتصادی
economic method
U
روش اقتصادی
economic infrastructure
U
زیربنای اقتصادی
economic integration
U
همبستگی اقتصادی
economic maturity
U
کمال اقتصادی
economic maturity
U
بلوغ اقتصادی
economic man
U
انسان اقتصادی
economic institutions
U
نهادهای اقتصادی
economic law
U
قانون اقتصادی
economic justification
U
توجیه اقتصادی
economic interest
U
منافع اقتصادی
economic indicator
U
علائم اقتصادی
economic model
U
الگوی اقتصادی
economic growth
U
رشد اقتصادی
economic history
U
تاریخ اقتصادی
economic incentives
U
انگیزههای اقتصادی
economic income
U
درامد اقتصادی
economic independence
U
استقلال اقتصادی
economic nationalism
U
ناسیونالیسم اقتصادی
economic index
U
شاخص اقتصادی
economic motivation
U
مشوق اقتصادی
economic motivation
U
انگیزه اقتصادی
economic modernization
U
نوسازی اقتصادی
economic indicator
U
شاخص اقتصادی
economic integration
U
یکپارچگی اقتصادی
homo economicus
U
انسان اقتصادی
flucuations
U
نوسانات اقتصادی
economy factor
U
ضریب اقتصادی
economic welfare
U
رفاه اقتصادی
economic wealth
U
ثروت اقتصادی
economic waste
U
اتلاف اقتصادی
economic warfare
U
مبارزه اقتصادی
economic warfare
U
جنگ اقتصادی
economic variable
U
متغیر اقتصادی
economic value
U
ارزش اقتصادی
schools of economics
U
مکتبهای اقتصادی
shortcut
U
طریقه اقتصادی
economic refugee
U
پناهنده اقتصادی
Economic enciclement ( blockade , embargo ) .
U
محاصره اقتصادی
socioeconomic
U
اجتماعی- اقتصادی
economic unity
U
یکپارچگی اقتصادی
economic union
U
اتحادیه اقتصادی
economic trend
U
روند اقتصادی
economic resources
U
منابع اقتصادی
economic rent
U
بهره اقتصادی
economic rent
U
اجاره اقتصادی
economic rehabilitation
U
توانبخشی اقتصادی
economic reconstruction
U
تجدیدساخت اقتصادی
economic reconstruction
U
نوسازی اقتصادی
economic recession
U
رکود اقتصادی
economic prosprity
U
رونق اقتصادی
economic prosperity
U
رونق اقتصادی
economic progress
U
ترقی اقتصادی
economic progress
U
پیشرفت اقتصادی
economic profit
U
سود اقتصادی
economic sanctions
U
تحریم اقتصادی
economic sanctions
U
مجازاتهای اقتصادی
economic thought
U
اندیشه اقتصادی
economic thought
U
تفکر اقتصادی
economic theory
U
نظریه اقتصادی
economic system
U
نظام اقتصادی
economic surplus
U
مازاد اقتصادی
economic structure
U
بنیان اقتصادی
economic structure
U
ساختار اقتصادی
economic statistics
U
امارهای اقتصادی
economic stabilization
U
تثبیت اقتصادی
economic stability
U
ثبات اقتصادی
economic significance
U
اهمیت اقتصادی
economic self sufficiency
U
خودکفائی اقتصادی
economic problems
U
مشکلات اقتصادی
venture
U
فعالیت اقتصادی
booming
U
جهش اقتصادی
booms
U
جهش اقتصادی
autarky
U
استقلال اقتصادی
concerns
U
واحد اقتصادی
concern
U
واحد اقتصادی
equilibrium
U
تعادل اقتصادی
enterprise
U
تشکیلات اقتصادی
business cycle
U
دور اقتصادی
boomed
U
جهش اقتصادی
free enterprise
U
ازادی اقتصادی
depression
U
رکود اقتصادی
depression
U
بحران اقتصادی
depressions
U
رکود اقتصادی
depressions
U
بحران اقتصادی
entrepreneur
U
کارفرمای اقتصادی
entrepreneurs
U
کارفرمای اقتصادی
boom
U
جهش اقتصادی
enterprise
U
بنگاه اقتصادی
enterprise
U
موسسه اقتصادی
recessions
U
رکود اقتصادی
recessions
U
بحران اقتصادی
recession
U
رکود اقتصادی
recession
U
بحران اقتصادی
venturing
U
فعالیت اقتصادی
ventures
U
فعالیت اقتصادی
ventured
U
فعالیت اقتصادی
economically
U
از دیدگاه اقتصادی
uneconomical
U
غیر اقتصادی
blockade
U
محاصره اقتصادی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com