English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
present U ره اورد اهداء
presented U ره اورد اهداء
presenting U ره اورد اهداء
presents U ره اورد اهداء
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dedications U اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedication U اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedications U اهداء
dedication U اهداء
donations U اهداء
donation U اهداء
grants U اهداء
granted U اهداء
grant U اهداء
presents U اهداء کردن
donated U اهداء کردن
donates U اهداء کردن
donating U اهداء کردن
presenting U اهداء کردن
donate U اهداء کردن
presented U اهداء کردن
granter U اهداء کننده
grantable U قابل اهداء
grantor U اهداء کننده
present U اهداء کردن
to present oneself [as] U خود را اهداء کردن [بعنوان]
moraine U یخ اورد
rivalled U هم اورد
rivalling U هم اورد
rivals U هم اورد
antagonist U هم اورد
corrival U هم اورد
antagonists U هم اورد
flotsam U اب اورد
gifts U ره اورد
gift U ره اورد
rivaling U هم اورد
rivaled U هم اورد
rival U هم اورد
competitors U هم اورد
souvenirs U ره اورد
souvenir U ره اورد
supplement U پس اورد هم اورد
competitor U هم اورد
supplements U پس اورد هم اورد
supplementing U پس اورد هم اورد
supplemented U پس اورد هم اورد
consequence U دست اورد
sizes U بر اورد کردن
resulting U دست اورد
resulted U دست اورد
grievous U اندوه اورد
adversaries U مبارز هم اورد
size U بر اورد کردن
jetsam U کالای اب اورد
consequences U دست اورد
result U دست اورد
he brought more money U باز پول اورد
opprobriously U چنانکه رسوایی اورد
gruesomely U چنانکه وحشت اورد
perniciously U چنانکه زیان اورد
funnily U چنانکه خنده اورد
annual accumulation of sediment U سال اورد ته نشست
snowdrift U برف باد اورد
snowdrifts U برف باد اورد
he called his kindred together U خوبشاوندان خودرافراهم اورد
nauseant U دارو و یا چیزدیگری که تهوع اورد
epispastic U مشمع یاچیزدیگری که تاول اورد
he brought more money U قدری دیگر پول اورد
milch cow U کسیکه باسانی میتوان پول از او در اورد
can one p a soul out of hell? U ایاکسی میتواندبدعاروحی راازدوزخی بیرون اورد
he lined up his men U مردان خود را در صف اورد صف ارایی کرد
colourably U چنانکه بتوان برای ان بهانهای اورد
scissors U سگک از رو که فشار زیاد به کمر وارد می اورد
office of the future U ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
teething ring U حلقه لاستیکی مخصوص گازگرفتن کودک تا دندان در اورد
probabiliorism U عقیده باینکه بهر طرف بیشتراحتمال درستی دارد بایدروی اورد
pusher tractor U تراکتور چرخ زنجیری که اسکریپر را هنگام خاکبرداری به حرکت درمی اورد
limit velocity U حداقل سرعت ابتدایی توپ یاخمپاره که بتوان با ان نفوذلازم را به دست اورد
an ovoviviparous animal U جانوری که دردرون شکم تخم می گذاردوبچه خودرادرهمانجا ازتخم بیرون می اورد
kame U تپه کوچک متشکله ازسنگ وخاک اب اورد متعلق بدوره یخبندان
bar mitzvah U پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
bar mitzvahs U پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
setup U توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد
hard contact printing U چاپ تماسی که در ان هدچاپگر با نیروی محسوسی روی لایه زیرین فشار واردمی اورد
say's law U عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
ethernet U نوعی سیستم شبکه که امکان حمل اطلاعات سمعی و بصری را همانند داده کامپیوتری فراهم می اورد
bogota U نام شهری در جمهوری کلمبیای امریکا که در سال 8491 کنفرانسی در ان منعقدشد و سازمان دولتهای امریکایی را به وجود اورد
neoclassical school U مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
whole blood center U مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
ecdysiast U زن رامشگری که در حین رقص تکه تکه لباس خود رادرمی اورد و تقریبا عریان می رقصد
toolkit software U بسته نرم افزاری که به شخص امکان توسعه کاربردهای خاص خود رابسیار ساده تر از حالتی که شخصا" تمام یک برنامه رامی نویسد فراهم می اورد
demarche U بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
lenz' law U جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
private automatic branch exchange U یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
say's law U از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com