Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
emancipator
U
رهایی دهنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
redeemer
U
رهایی بخش نجات دهنده
redeemers
U
رهایی بخش نجات دهنده
Other Matches
break up point
U
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
bombing height
U
ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
angular velocity sight
U
زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
trimmer
U
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
conglutinative
U
التیام دهنده جوش دهنده
catalysts
U
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
catalyst
U
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
bailer
U
امانت دهنده کفیل دهنده
exhibiter
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitor
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitors
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
bailor
U
امانت دهنده کفیل دهنده
extender
U
توسعه دهنده ادامه دهنده
escaped
U
رهایی
rescuing
U
رهایی
rescued
U
رهایی
rescue
U
رهایی
liveries
U
رهایی
livery
U
رهایی
deliverance
U
رهایی
emanacipation
U
رهایی
emancipation
U
رهایی
riddance
U
رهایی
abandonment
U
رهایی
delivery
U
رهایی
deliveries
U
رهایی
escape
U
رهایی
escapes
U
رهایی
escaping
U
رهایی
quietus
U
رهایی
extrication
U
رهایی
relief
U
رهایی
escapement
U
رهایی
goby
U
رهایی
rescues
U
رهایی
salvation
U
رهایی
to get rid of
U
رهایی یافتن از
to get off
U
رهایی یافتن از
to extricate oneself
U
رهایی یافتن
disillusioning
U
رهایی از شیفتگی
disillusions
U
رهایی از شیفتگی
acquittance
U
رهایی بخشودگی
keep one's head above water
U
رهایی یافتن
emergency relief
U
رهایی از بلایا
break up value
U
قیمت رهایی
disillusion
U
رهایی از شیفتگی
break off position
U
نقطه رهایی
rescued
U
رهایی دادن
bomb release line
U
خط رهایی بمب
survivals
U
رهایی از انهدام
survival
U
رهایی از انهدام
rescuing
U
رهایی دادن
disenchantment
U
رهایی از طلسم
get out
U
رهایی یافتن
release point
U
نقطه رهایی
dishallucination
U
رهایی ازشیفتگی
break off
U
رهایی ازدرگیری
rescue
U
رهایی دادن
rescues
U
رهایی دادن
to escape
[with something]
U
رهایی یافتن
[با چیزی]
bailment
U
رهایی به قید ضمانت
lead us not into temtation
U
ماراازوسوسه شیطان رهایی ده
dropping angle
U
زاویه رهایی بمب
on one's feet
<idiom>
U
رهایی ازبیماری یا مشکلات
disengagement
U
رهایی از قید یا تعهد
impasse
U
حالتی که از ان رهایی نباشد
releases
U
منتشر ساختن رهایی
release
U
منتشر ساختن رهایی
bomb release point
U
نقطه رهایی بمب
to escape with life and limb
U
سختی رهایی جستن
to save one's neck
U
از دار رهایی یافتن
released
U
منتشر ساختن رهایی
save
U
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
angular velocity
U
سرعت زاویهای رهایی بمب
saved
U
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
to p anyone through danger
U
کسی را از خطر رهایی دادن
redeem
U
از گرو در اوردن رهایی دادن
get off
U
رهایی یافتن پیاده شدن از
helicopter breakup point
U
نقطه رهایی هلیکوپترها ازستون
redeems
U
از گرو در اوردن رهایی دادن
disencumbrance
U
رهایی ازقیدیاگرفتاری رهاسازی ازقید
release point
U
نقطه رهایی ستون راهپیمایی
emergency relief
U
رهایی ازمصایب غیر مترقبه
redeeming
U
از گرو در اوردن رهایی دادن
release
U
ازاد سازی رهایی واگذاری
releases
U
ازاد سازی رهایی واگذاری
released
U
ازاد سازی رهایی واگذاری
redeemed
U
از گرو در اوردن رهایی دادن
sector
U
تقسیم دیسک به شیار رهایی
sectors
U
تقسیم دیسک به شیار رهایی
saves
U
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
apotheosis
رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
apotheoses
U
رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
discharges
U
اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
angular velocity bombsight
U
دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
discharge
U
اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
four freedoms
U
دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
inextricably
U
چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
moonlight fliting
U
گریز از خانهای هنگام شب برای رهایی از پرداخت اجاره
break up value
U
قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
indicator
U
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
paint oneself into a corner
<idiom>
U
گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
succour
U
کمک برای رهایی از پریشانی موجب کمک
succor
U
کمک برای رهایی از پریشانی موجب کمک
altitude azimuth
U
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
stacks
U
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stacked
U
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stack
U
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
escaping
U
رهایی جستن خلاصی جستن
escapes
U
رهایی جستن خلاصی جستن
escape
U
رهایی جستن خلاصی جستن
escaped
U
رهایی جستن خلاصی جستن
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
giver
U
دهنده
shover
U
هل دهنده
irriguous
U
اب دهنده
pushers
U
هل دهنده
jogger
U
هل دهنده
pusher
U
هل دهنده
joggers
U
هل دهنده
donors
U
دهنده
donor
U
دهنده
trimestr
U
رخ دهنده
donar
U
دهنده
transferor
U
دهنده
depreciator
U
تنزل دهنده
comforters
U
تسلی دهنده
comforter
U
تسلی دهنده
depreciative
U
تنزل دهنده
racing
U
مسابقه دهنده
drawer of a bill of exchange
U
برات دهنده
deponont
U
شهادت دهنده
voters
U
رای دهنده
expositor
U
توضیح دهنده
elucidator
U
توضیح دهنده
drill master
U
مشق دهنده
restorer
U
اعاده دهنده
restorers
U
اعاده دهنده
discriminator
U
تمیز دهنده
evangelical
U
مژده دهنده
permissive
U
اجازه دهنده
dimissory
U
رخصت دهنده
electron donor
U
دهنده الکترون
designator
U
نقش دهنده
eleemosynary
U
صدقه دهنده
bailor
U
اجاره دهنده
exhibitive
U
جلوه دهنده
expander
U
بسط دهنده
explicator
U
توضیح دهنده
extender
U
بسط دهنده
extenuating
U
تخفیف دهنده
extenuative
U
تخفیف دهنده
adjudicator
U
فتوی دهنده
torturers
U
شکنجه دهنده
torturer
U
شکنجه دهنده
sedating
U
تسکین دهنده
flowerer
U
گیاه گل دهنده
exhibitioner
U
نمایش دهنده
exhalent
U
بیرون دهنده
exhalant
U
بیرون دهنده
voter
U
رای دهنده
drawers
U
حواله دهنده
endorser
U
حواله دهنده
epicritic
U
تمیز دهنده
erosive
U
سایش دهنده
erosive
U
فرسایش دهنده
drawers
U
برات دهنده
drawer
U
حواله دهنده
adjudicators
U
فتوی دهنده
evangelic
U
مژده دهنده
drawer
U
برات دهنده
examinee
U
امتحان دهنده
formatter
U
شکل دهنده
demulcent
U
ت سکین دهنده
altertive
U
تغییر دهنده
almsman
U
صدقه دهنده
allocator
U
تخصیص دهنده
alleviator
U
تخفیف دهنده
alimentative
U
غذا دهنده
alimental
U
غذا دهنده
salvers
U
شفا دهنده
alienor
U
انتقال دهنده
briber
U
رشوه دهنده
bulbiferous
U
پیاز دهنده
alienator
U
انتقال دهنده
aerator
U
هوا دهنده
ameliorator
U
بهبود دهنده
ampliative
U
بسط دهنده
amusive
U
تفریح دهنده
assignor
U
حواله دهنده
assimilatory
U
شباهت دهنده
assurer
U
اطمینان دهنده
assuror
U
اطمینان دهنده
bailer
U
اجاره دهنده
assigner
U
حواله دهنده
assentient
U
موافقت دهنده
appellant
U
استیناف دهنده
appealer
U
استیناف دهنده
baiter
U
طعمه دهنده
antalgic
U
تسکین دهنده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com