Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gray-white
U
رنگ سفید-خاکستری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
flyleaf
U
صفحه سفید اول واخر کتاب
flyleaves
U
صفحه سفید اول واخر کتاب
chalk
U
گل سفید
chalked
U
گل سفید
chalking
U
گل سفید
chalks
U
گل سفید
contrast
U
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrast
U
تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasted
U
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasted
U
تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasting
U
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasting
U
تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasts
U
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasts
U
تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
blank
U
سفید سفیدی
blank
U
ورقه سفید
blank
U
سفید
blank
U
سفید فضای خالی
blankest
U
سفید سفیدی
blankest
U
ورقه سفید
blankest
U
سفید
blankest
U
سفید فضای خالی
polar bear
U
خرس سفید
polar bears
U
خرس سفید
grizzled
U
خاکستری رنگ دارای موهای سفید
stole
U
جامه سفید حمایل دار
mulberries
U
توت سفید
mulberry
U
توت سفید
snow-white
U
سفید
snow-white
U
سفید برفی
sack
U
شراب سفید پرالکل وتلخ
sacked
U
شراب سفید پرالکل وتلخ
sacks
U
شراب سفید پرالکل وتلخ
white
U
سفید
white
U
سفید کردن
whiter
U
سفید
whiter
U
سفید کردن
whitest
U
سفید
whitest
U
سفید کردن
lilies
U
سوسن سفید
lily
U
سوسن سفید
carte blanche
U
کارت سفید
carte blanche
U
کاغذ سفید
silvery
U
سفید
cumuli
U
ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
cumulus
U
ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
White Paper
U
گزارش هیئت دولت نامه سفید
White Paper
U
کتاب سفید
White Papers
U
گزارش هیئت دولت نامه سفید
White Papers
U
کتاب سفید
lime
U
با اهک کاری سفید کردن
limes
U
با اهک کاری سفید کردن
whitish
U
تا اندازهای سفید
whitish
U
نزدیک به سفید
kindling
U
چوب سفید
snowy
U
سفید
White House
U
کاخ سفید
Dean
U
ریش سفید
Deans
U
ریش سفید
off white
U
رنگ زرد کمرنگ یا کرم نزدیک رنگ سفید
off-white
U
رنگ زرد کمرنگ یا کرم نزدیک رنگ سفید
sandalwood
U
چوب محکم وسخت صندل سفید
sandalwoods
U
چوب محکم وسخت صندل سفید
cockatoo
U
طوطی کاکل سفید
cockatoos
U
طوطی کاکل سفید
monochrome
U
صفحه نمایش کامپیوتر که متن و گرافیک را سیاه و سفید و سایه دار و نه رنگی نشان میدهد
monochrome
U
در یک رنگ با سایههای خاکستری و سیاه و سفید
whitening
U
ماهی سفید
lung
U
جگر سفید
lungs
U
جگر سفید
hag
U
مه سفید حصار
hags
U
مه سفید حصار
clatter
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatters
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
caption
U
متن مشروح در بالای پنجره با متن سفید و رنگ صفحه آبی قرار می گیرد
captions
U
متن مشروح در بالای پنجره با متن سفید و رنگ صفحه آبی قرار می گیرد
batch
U
مین اطلاعات سفید
batches
U
مین اطلاعات سفید
blank cheque
U
چک سفید
blank cheque
U
سفید مهر
blank cheques
U
چک سفید
blank cheques
U
سفید مهر
whiting
U
گچ سفید
black
U
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacked
U
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacker
U
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blackest
U
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacks
U
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
whitewash
U
سفید کاری کردن ماست مالی کردن
blueprint
U
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
blueprints
U
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
doyen
U
ریش سفید
doyens
U
ریش سفید
river
U
فاصله سفید
rivers
U
فاصله سفید
surplice
U
ردای کتانی سفید وگشادکشیشان
surplices
U
ردای کتانی سفید وگشادکشیشان
reverse
U
حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
Other Matches
hoary
U
سفید مایل به خاکستری
podzolization
U
تشکیل خاک خاکستری یا سفید
hoar
U
سفید مایل به خاکستری موسفید
cirro status
U
ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین
Rudbar
U
شهر رودبار
[این شهر در استان قزوین به بافت فرش در اندازه های مختلف و استفاد از پود سفید یا خاکستری یا صورتی شناخته شده است.]
watermark
U
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermarks
U
علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
grizzlies
U
خاکستری یا مایل به خاکستری
grizzly
U
خاکستری یا مایل به خاکستری
leukon
U
عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
white with blue stripes
U
سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
platina
U
پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
leukocyte
U
گویچه سفید خون گلبول سفید خون
cinerarium
U
خاکستری
gray
U
خاکستری
drab
U
خاکستری
drabber
U
خاکستری
drabbest
U
خاکستری
cinerary
U
خاکستری
ash coloured
U
خاکستری
ashy
U
خاکستری
cindery
U
خاکستری
cinderous
U
خاکستری
grizzled
U
خاکستری
grizzles
U
خاکستری
pewter
U
خاکستری
grizzle
U
خاکستری
grizzling
U
خاکستری
grayer
U
خاکستری
salt-and-pepper
U
خاکستری
grayest
U
خاکستری
ashen
U
خاکستری
greyest
U
خاکستری
greyer
U
خاکستری
grey
U
خاکستری
neapolitan ointment
U
روغن خاکستری
gray scale
U
اندازه خاکستری
mercurial unguent
U
روغن خاکستری
gray ramus
U
شاخه خاکستری
grey unguent
U
روغن خاکستری
gray or mercurial unguent
U
روغن خاکستری
gray matter
U
ماده خاکستری
gray cast iron
U
چدن خاکستری
gray bearded
U
رنگ خاکستری
ash gray
U
خاکستری رنگ
livid
U
خاکستری رنگ
earth shine
U
روشنایی خاکستری
earth light
U
روشنایی خاکستری
greyish
U
مایل به خاکستری
cinereous
U
خاکستری رنگ
grey tin
U
قلع خاکستری
greyness
U
خاکستری بودن
grayish
U
متمایل به خاکستری
grayly
U
بطور خاکستری
He (his hair) turned grey.
U
مویش خاکستری شد
greyly
U
بارنگ خاکستری
grey propaganda
U
تبلیغات خاکستری
mottled pig iron
U
چدن خاکستری
grizzly bear
U
خرس خاکستری
grey cast iron
U
چدن خاکستری
median gray
U
خاکستری متوسط
grayness
U
رنگ خاکستری
grayness
U
خاکستری بودن
greyness
U
رنگ خاکستری
krimmer
U
پوست گوسفند خاکستری
isabella
U
زرد مایل به خاکستری
ashen
U
دارای رنگ خاکستری
isabel
U
زرد مایل به خاکستری
grizzles
U
خرس خاکستری امریکا
grizzling
U
نالیدن خاکستری کردن
dark grey
U
رنگ خاکستری تیره
grizzling
U
خرس خاکستری امریکا
grizzle
U
خرس خاکستری امریکا
grizzle
U
نالیدن خاکستری کردن
grizzles
U
نالیدن خاکستری کردن
image contrast
U
درجه خاکستری تصویر
griseous
U
خاکستری مایل به ابی
high test grey iron
U
چدن خاکستری پرارزش
grey iron scrap
U
قراضه اهن خاکستری
grey iron foundry
U
ریخته گری خاکستری
grege
U
اردهای مایل به خاکستری
xanthochroid
U
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
slate blue
U
رنگ ابی مایل به خاکستری
teal blue
U
رنگ ابی مایل به خاکستری
euro
U
کانگوروی بزرگ خاکستری رنگ
Euro-
U
کانگوروی بزرگ خاکستری رنگ
taupe
U
رنگ خاکستری مایل به قهوهای
thalamic
U
ماده خاکستری مغز میانی
iron-grey
U
رنگ خاکستری وسیاه اهن
iron grey
U
رنگ خاکستری وسیاه اهن
slate
<adj.>
<noun>
U
رنگی میان آبی و خاکستری
lyart
U
دارای رگه ها یا باریکههای خاکستری
iron gray
U
رنگ خاکستری وسیاه اهن
lyard
U
دارای رگه ها یا باریکههای خاکستری
gray matter
U
ماده خاکستری بافت عصبی مغز
sallow
U
رنگ خاکستری مایل به زرد وسبز
olive gray
U
رنگ سبز مایل بزرد خاکستری
thalamus
U
تالاموس ماده خاکستری مغز میانی
beige
U
رنگ قهوهای روشن مایل بزرد و خاکستری
grisaille
U
نقاشی برجسته نماروی شیشه برنگ خاکستری
gulls
U
مرغ نوروزی نوعی رنگ خاکستری کمرنگ
towhead
U
کسیکه موهای مایل به سفیدیا خاکستری دارد
gull
U
مرغ نوروزی نوعی رنگ خاکستری کمرنگ
beryllium
U
فلز بریلیوم بعلامت Beبرنگ خاکستری فولادی
grivet
U
نوعی میمون خاکستری مایل به ابی افریقای جنوبی
grey scale
U
سایههای خاکستری برای اندازه گیری دقیق هنگالم فیلم برداری
karakul
U
کاراکول
[نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
grey matter
U
بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
aliasing
U
روش کاهش اثر لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها. 2-
anti-
U
روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
composite video
U
واحد نمایش ویدیویی که یک سیگنال تصویری مرکب را می پذیرد و چندین رنگ یا سایه خاکستری ایجاد میکند
shiro
U
سفید
miniver
U
خز سفید
blank check
U
چک سفید
minever
U
خز سفید
alabastrine
U
سفید
sow white
U
سفید
hoary
U
سفید
hoary headed
U
مو سفید
white tailed
U
دم سفید
blae
U
ابی متمایل به سیاه خاکستری ابی رنگ
wall eye
U
چشم سفید
tinplate
U
اهن سفید
tabula rasa
U
لوح سفید
white book
U
کتاب سفید
graybeard
U
ریش سفید
gray bearded
U
ریش سفید
watcheye
U
سگ چشم سفید
wheat bread
U
نان سفید
white beard
U
ریش سفید
white body
U
بدنه سفید
duenna
U
گیس سفید
white cast iron
U
چدن سفید
white cement
U
سیمان سفید
the white house
U
کاخ سفید
decolo
U
سفید کردن
f. of truce
U
پرچم سفید
white f.
U
پرچم سفید
flagtruce
U
پرچم سفید
gray
U
سفید شونده
gray
U
کبود سفید
to grow
U
سفید شدن
galvanized iron
U
اهن سفید
gallvanized iron
U
اهن سفید
unleached
U
سفید نشده
veratrum
U
خربق سفید
cummin
U
زیره سفید
greater plantain
U
تخم سفید
greensickness
U
یزقان سفید
leucophlegmasia
U
التهاب سفید
king's spear
U
سوسن سفید
kerosone
U
نفت سفید
kerosine
U
نفت سفید
ragstone
U
سنگ سفید
ratch
U
علامت سفید
neutral spirits
U
الکل سفید
monial
U
تنگ سفید
lily white
U
خیلی سفید
light bread
U
نان سفید
mullein
U
بنگ سفید
mullen
U
بنگ سفید
riesling
U
شراب سفید
incandescent light
U
نور سفید
greybeard
U
ریش سفید
rose of may
U
نرگس سفید
ice wool
U
کرک سفید
hoary headed
U
ریش سفید
hoariness
U
سفید مویی
hellebore
U
خریق سفید
habenaria
U
زر اوند سفید
madonna lily
U
گل سوسن سفید
whitey
U
سفید پوست
white-collar
U
یقه سفید
white collar
U
یقه سفید
black and white
U
سیاه و سفید
white elephant
U
فیل سفید
white elephants
U
فیل سفید
Afrikaners
U
سفید پوست
Afrikaner
U
سفید پوست
achromatic
U
سیاه و سفید
whity
U
مایل به سفید
abele
U
سفید دار
aaron's round
U
بنک سفید
whity
U
سفید پوست
alabaster
U
مرمر سفید
zinc white
U
سفید اب روی
white lie
U
دروغ سفید
white lies
U
دروغ سفید
galvanising
U
سفید کردن
galvanises
U
سفید کردن
galvanised
U
سفید کردن
garnishes
U
پارچه سفید
garnished
U
پارچه سفید
garnish
U
پارچه سفید
white wool
U
پشم سفید
galvanize
U
سفید کردن
galvanizes
U
سفید کردن
white meat
U
گوشت سفید
white-tailed deer
U
آهویدم سفید
snow white
U
سفید یکدست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com