Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 12 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
She has very little color.
U
رنگ بصورتش نمانده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
out of
<idiom>
U
باقی نمانده
get out of the way
<idiom>
U
چیزی به مانع نمانده
There is no time left .
U
دیگر وقتی نمانده
not a scrap is left
U
ذرهای باقی نمانده است
he was all but adrowneed
U
چیزی نمانده بودکه غرق شود
I was literally ( nearly , almost ) kI'lled . I was within an ace of being kI'lled.
U
چیزی نمانده بود کشته بشوم
He just missed going to jail.
U
چیزی نمانده بود بزندان بیافتد
It is all over between them . They are thru with each other .
U
بین آنها چیزی باقی نمانده ( را بطه یا تماسی وجود ندارد )
The darkest hour is that before the down.
<proverb>
U
تاریک ترین لیظه هنگامی است که چیزی به فجر نمانده است .
plene administravit
U
بر این مبنا که اموال متوفی مستغرق دیونش شده است و دیگر چیزی باقی نمانده است
I simply cant concentrate.
U
حواس ندارم ( حواس برایم نمانده )
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com