English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
novelist U رمان نویس
novelists U رمان نویس
romancer U رمان نویس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
novel U رمان
romance U رمان
novels U رمان
romances U رمان
novella U رمان کوتاه
novelistic U وابسته به داستان و رمان
romances U کتاب رمان داستان عاشقانه
romance U کتاب رمان داستان عاشقانه
addersser or or U نامه نویس عریضه نویس
ego loss programming U تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
subplot U داستان یا موضوع فرعی وتبعی رمان یانمایشنامه
version U نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
versions U نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
The novel depicts life in prerevolutionary Russia. U این رمان زندگی در پیش از انقلاب روسیه را نشان می دهد.
whodunit U فیلم پلیسی رمان پلیسی
whodunits U فیلم پلیسی رمان پلیسی
whodunnits U فیلم پلیسی رمان پلیسی
chirographer U خط نویس
endorser U فهر نویس
endorseer U فهر نویس
emblematist U مثل نویس
fictionist U افسانه نویس
elegist U مرثیه نویس
elegiast U قصیده نویس
elegiast U مرثیه نویس
head liner U سرصفحه نویس
endorser U پشت نویس
epistler U رساله نویس
foul copy U چرک نویس
fabulist U افسانه نویس
gazetteer U مجله نویس
gazetteer U روزنامه نویس
geneologist U شجره نویس
gnomical U کوتاه لب نویس
fabler U افسانه نویس
epistoler U نامه نویس
fictionist U داستان نویس
editorialist U سرمقاله نویس
dramaturge U درام نویس
allegorist U تمثیل نویس
affiant U گواهی نویس
acceptor U قبولی نویس
conveyancer U قباله نویس
programmers U برنامه نویس
anecdotist U حکایت نویس
annalist U تاریخچه نویس
annotator U حاشیه نویس
dialogist U مکالمه نویس
deponent U گواهی نویس
cryptographer U رمز نویس
copyreader U سرمقاله نویس
chronicler U وقایع نویس
programmer U برنامه نویس
calligraphist U خوش نویس
calligrapher U خوش نویس
aphorist U پند نویس
aphorist U موجز نویس
annotator U تفسیر نویس
ballpoint pens U روان نویس ها
ballpoints U روان نویس ها
ball pens U روان نویس ها
ballpens U روان نویس ها
typewritter U ماشین نویس
write once read many U یکبار نویس
songwriter U ترانه نویس
tractarian U مقاله نویس
the psalmist U زبور نویس
tabulator U جدول نویس
paragrapher U عبارت نویس
paper stainer U کتاب نویس
orthographer U درست نویس
natural historian U تاریخ نویس
mythographer U اسطوره نویس
magniloquent U قلنبه نویس
magazinist U مقاله نویس
magazinist U مجله نویس
magazin U مجله نویس
letter writer U کاغذ نویس
letter writer U نامه نویس
lapicide U سنگ نویس
inker U مرکب نویس
odist U قصیده نویس
phonographer U صدا نویس
proforma U پیش نویس
tabulating machine U جدول نویس
story teller U افسانه نویس
stenograph U تند نویس
songwriter U سرود نویس
sign writer U لوحه نویس
sign writer U تابلو نویس
scrabbler U مسوده نویس
scholiast U حاشیه نویس
rough or foul copy U چرک نویس
rewriter U دوباره نویس
proverbialist U مثل نویس
proser U نثر نویس
prosateur U نثر نویس
prosaist U نثر نویس
idyllist U قصیده نویس
lexicographers U لغت نویس
playwright U نمایشنامه نویس
playwrights U پیس نویس
playwrights U نمایشنامه نویس
biographer U تذکره نویس
drafts U چرک نویس
drafts U پیش نویس
biographers U تذکره نویس
polygraph U بسیار نویس
polygraphs U بسیار نویس
satirist U هجو نویس
caption U زیر نویس
captions U زیر نویس
scriptwriters U نمایشنامه نویس
scriptwriter U نمایشنامه نویس
dramatists U نمایشنامه نویس
draftsmen U طرح نویس
lexicographer U لغت نویس
draughtsman U طرح نویس
draughtsmen U طرح نویس
satirists U هجو نویس
typist U ماشین نویس
typists U ماشین نویس
columnist U مقاله نویس
columnists U مقاله نویس
essayist U مقاله نویس
essayists U مقاله نویس
bookmakers U کتاب نویس
bookmaker U کتاب نویس
dramatist U نمایشنامه نویس
minute U پیش نویس
historians U تاریخ نویس
historian U تاریخ نویس
draft U پیش نویس
drafted U چرک نویس
drafted U پیش نویس
draft U چرک نویس
grandiloquent U قلنبه نویس
pamphleteer U رساله نویس
evangelist U انجیل نویس
evangelists U انجیل نویس
playwright U پیس نویس
pamphleteers U رساله نویس
draft U پیش نویس چرکنویس
parts programmer U برنامه نویس اجزاء
draft U پیش نویس قرارداد
maintenance programmer U برنامه نویس پشتیبان
roughs U طرح پیش نویس
verbose U دراز نویس درازگو
maintenance programmer U برنامه نویس نگهداشت
subscript U زیر نویس امضاء
mythologist or ger U اساطیر نویس اساطیردان
mythopoet U شاعر افسانه نویس
fountain pens U قلم خود نویس
drafted U پیش نویس کردن
penny a line U ارزان نویس بی مایه
proforma U پیام پیش نویس
story teller U افسانه گو حکایت نویس
write black engine U موتور سیاه نویس
drafted U پیش نویس طرح
subscriber of shares U پذیره نویس سهام
to make a minute of U پیش نویس کردن
system programmer U برنامه نویس سیستم
drafted U پیش نویس قرارداد
systems progarmmer U برنامه نویس سیستم ها
systems programer U برنامه نویس سیستم
systems programmer U برنامه نویس سیستم
write white engine U موتور سفید نویس
programmer analyst U برنامه نویس / تحلیل گر
draft U پیش نویس طرح
drafts U پیش نویس قرارداد
draft U پیش نویس کردن
relative coding U برنامه نویس نسبی
drafts U پیش نویس کردن
drafts U پیش نویس طرح
drafts U پیش نویس چرکنویس
serialist U داستان نویس سریال
drafted U پیش نویس چرکنویس
accepting bank U بانک قبولی نویس
pressman U مخبرروزنامه مقاله نویس
abstracter U خلاصه نویس دزد
pressmen U مخبرروزنامه مقاله نویس
endorsing U پشت نویس کردن
endorses U پشت نویس کردن
endorsed U پشت نویس کردن
endorse U پشت نویس کردن
minute U پیش نویس کردن
application programmer U برنامه نویس کاربردی
applications programmer U برنامه نویس کاربردی
coder U برنامه نویس رمزگذار
biographer U شرح حال نویس
draft plan U پیش نویس برنامه
draft of a treaty U پیش نویس معاهده
computer programmer U برنامه نویس کامپیوتر
protocols U پیش نویس معاهده
protocols U پیش نویس سند
biographers U شرح حال نویس
sketches U پیش نویس ازمایشی
sketched U پیش نویس ازمایشی
sketch U پیش نویس ازمایشی
holograph U سند دست نویس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com