English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
thinner U رقیق کننده
attenuant U رقیق کننده
diluent U رقیق کننده
diluter U رقیق کننده
dilutor U رقیق کننده
thinnre U رقیق کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
auto lean U مخلوط رقیق سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده اتوماتیک در کاربوراتور ثابت نگاهداشته میشود
diluent U ماده رقیق کننده
diluting media U ماده رقیق کننده
paint thinner U تینر یا رقیق کننده رنگ
toluene U مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
Other Matches
attenuates U رقیق
thinnest U رقیق
pappy U رقیق
attenuating U رقیق
dilute U رقیق
thins U رقیق
attenuated U رقیق
attenuate U رقیق
thinners U رقیق
light fog U مه رقیق
wishy washy U رقیق
wishy-washy U رقیق
thinned U رقیق
thin U رقیق
watery U رقیق
rare U رقیق
diluting U رقیق
attenute U رقیق
washy U رقیق
ethereal U رقیق
rarest U رقیق
rarer U رقیق
dilutes U رقیق
lean U رقیق
diluted U رقیق
leaned U رقیق
leans U رقیق
rarefactive U رقیق شونده
rarefy U رقیق کردن
thinnest U رقیق کردن
dilute phase U فاز رقیق
poor lime U اهک رقیق
rarify U رقیق کردن
pap U خوراکنرم و رقیق
dilution U رقیق سازی
extenuate U رقیق کردن
rarafaction U رقیق سازی
dilution U رقیق کردن
dilution U رقیق شدگی
thin U رقیق و ابکی
thins U رقیق و ابکی
thins U بطور رقیق
thins U رقیق کردن
derichment U رقیق سازی
arrefication U رقیق سازی
subtilize U رقیق کردن
tender hearted U رقیق القلب
tender minded U رقیق القلب
thinnest U بطور رقیق
thinnest U رقیق و ابکی
thinning U رقیق گردانی
thin U بطور رقیق
thin U رقیق کردن
thinned U رقیق و ابکی
thinned U بطور رقیق
thinned U رقیق کردن
thinners U رقیق و ابکی
thinners U بطور رقیق
thinners U رقیق کردن
to wash down U رقیق کردن
dilutes U رقیق کردن
lean gas U گاز رقیق
lean mixture U مخلوط رقیق
lenis U رقیق فریف
diluting U رقیق کردن
tender-hearted U رقیق القلب
attenuate U رقیق کردن
diluted U رقیق کردن
dilute U رقیق کردن
attenuates U رقیق کردن
attenuating U رقیق کردن
attenuated U رقیق کردن
grout U ملاط رقیق
diluted soluble oil U روغن حل شونده رقیق
crankcase dilution U رقیق سازی روغن
smaze U غبار شبیه مه رقیق
fined U رقیق شدن خوب
fine U رقیق شدن خوب
finest U رقیق شدن خوب
liniments U مرهم رقیق روغن مالش
lenis U دارای تلفظ نرم رقیق
slopped U مشروب رقیق وبی مزه
liniment U مرهم رقیق روغن مالش
slop U مشروب رقیق وبی مزه
slopping U مشروب رقیق وبی مزه
weakish U چیز رقیق و نرم سست و ضعیف
pickling U غوطه ور ساختن در محلول رقیق اسید
this soup is mere wash U این سوپ خیلی رقیق است
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
slopped U غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slopping U غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slop U غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
blend U مخلوط کردن رقیق کردن
blends U مخلوط کردن رقیق کردن
thin U رقیق کردن لاغر کردن
thins U رقیق کردن لاغر کردن
thinners U رقیق کردن لاغر کردن
thinnest U رقیق کردن لاغر کردن
thinned U رقیق کردن لاغر کردن
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com