English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
disclaimer U رفع کننده ادعا یا مسئولیت
disclaimers U رفع کننده ادعا یا مسئولیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
assertor U ادعا کننده
assertive U ادعا کننده
collective guarantee U مسئولیت دسته جمعی مسئولیت تضامنی
custody U مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
trusts U مسئولیت
liabilities U مسئولیت
liability U مسئولیت
onus U مسئولیت
irresponsible U بی مسئولیت
unresponsive U بی مسئولیت
responsibility U مسئولیت
trusted U مسئولیت
trust U مسئولیت
amenableness U مسئولیت
burthen U مسئولیت
responsibly U با مسئولیت
menage U مسئولیت
liability to disease U مسئولیت
responsibilities U مسئولیت
claimed U ادعا
allegations U ادعا
pretension U ادعا
pretensions U ادعا
asseveration U ادعا
claim U ادعا
claiming U ادعا
postulating U ادعا
postulates U ادعا
postulated U ادعا
averment U ادعا
postulate U ادعا
claims U ادعا
allegation U ادعا
protestations U ادعا
pleas U ادعا
unassuming U بی ادعا
assertion U ادعا
plea U ادعا
posit U ادعا
cl U ادعا
protestation U ادعا
post- U مقام مسئولیت
post U مقام مسئولیت
loads U فشار مسئولیت
posted U مقام مسئولیت
posts U مقام مسئولیت
liability U الزام مسئولیت
product liability U مسئولیت محصول
cark U بار مسئولیت
primary interest U مسئولیت اصلی
irresponsible U عاری از حس مسئولیت
law of tort U مسئولیت مدنی
constructive trust U مسئولیت قهری
liabilities U الزام مسئولیت
area of responsibility U منطقه مسئولیت
offices U مسئولیت احرازمقام
office U مسئولیت احرازمقام
in common <idiom> U مسئولیت داشتن
charges U بار مسئولیت
responsible U مسئولیت دار
onmy own responsibility U به مسئولیت خودم
implied trust U مسئولیت فرضی
amenability U احساس مسئولیت
sector of responsibility U منطقه مسئولیت
irresponsibly U بدون حس مسئولیت
load U فشار مسئولیت
on one's shoulders <idiom> U مسئولیت شخصی
charge U بار مسئولیت
imputability U مسئولیت اخلاقی
professing U ادعا کردن
professes U ادعا کردن
pretense U بهانه ادعا
lay claim to U ادعا کردن
purporst U مفاد ادعا
to put in for U ادعا کردن
reclaimable U ادعا پذیر
profess U ادعا کردن
professed U ادعا شده
acclaims U ادعا کردن
claimable U قابل ادعا
contend U ادعا کردن
acclaim U ادعا کردن
bill of indicment U ادعا نامه
asserted U ادعا کردن
asserts U ادعا کردن
acclaiming U ادعا کردن
assert U ادعا کردن
acclaimed U ادعا کردن
contended U ادعا کردن
contends U ادعا کردن
pretenses U بهانه ادعا
pretences U بهانه ادعا
pretence U بهانه ادعا
estopel U مانع ادعا
asserting U ادعا کردن
The responsibility lies with you. U مسئولیت با شما است.
sponsors U مسئولیت راقبول کردن
liability for damages U مسئولیت در برابر خسارت
sponsoring U مسئولیت راقبول کردن
sponsor U مسئولیت راقبول کردن
peril U بیم زیان مسئولیت
law of tort U قانون مسئولیت مدنی
law of torts U قانون مسئولیت مدنی
without engagement U بدون تقبل مسئولیت
unlimited company U شرکت با مسئولیت نامحدود
privity of contract U مسئولیت طرفین قرارداد
irresponsibly U بدون داشتن مسئولیت
perils U بیم زیان مسئولیت
over worked man U مهره شطرنج پر مسئولیت
To assume responsibility . U قبول مسئولیت کردن
limited liability company U شرکت با مسئولیت محدود
have it <idiom> U گفتن ،ادعا کردن
professes U ادعا یا افهار کردن
professing U ادعا یا افهار کردن
re claim U مجددا ادعا کردن
burden of proof U مسئوولیت اثبات ادعا
call someone's bluff <idiom> U ثابت کردن ادعا
pretend to U دعوی یا ادعا کردن
assertion U تایید ادعا افهارنامه
professed love U محبت ادعا شده
profess U ادعا یا افهار کردن
amoral U بدون احساس مسئولیت اخلاقی
Responsibility weighed him down U بار مسئولیت کمرش را خم کرد
loosest U از قید مسئولیت ازاد ساختن
looser U از قید مسئولیت ازاد ساختن
loose U از قید مسئولیت ازاد ساختن
solidarity U بهم پیوستگی مسئولیت مشترک
up to someone to do something <idiom> U مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
tied down <idiom> U مسئولیت شغلی یا خانوادگی داشتن
pass the buck <idiom> U مسئولیت خودرا به دیگری دادن
caveat subscriptor U مسئولیت به عهده عضو میباشد
What do I care? U چطور این مسئولیت من است؟
i do not pretend to sing well U من ادعا نمیکنم که خوب میخوانم
claiming U مدعی به مطالبات ادعا کردن
bluser out U با لاف گزاف ادعا کردن
claims U مدعی به مطالبات ادعا کردن
waiver U صرف نظر کردن از ادعا
claiming U دادخواست ادعانامه ادعا کردن
claimed U مدعی به مطالبات ادعا کردن
claimed U دادخواست ادعانامه ادعا کردن
claim U مدعی به مطالبات ادعا کردن
claims U دادخواست ادعانامه ادعا کردن
claim U دادخواست ادعانامه ادعا کردن
right of begin U حق مدعی در اغازبیان ادعا در محکمه
(in) charge of something <idiom> U مسئولیت کار یاکسانی را به عهده داشتن
to take the fall for somebody U مسئولیت خطایی را بجای کسی پذیرفتن
see to it <idiom> U مسئولیت انجام کاری را برعهده گرفتن
to take the fall [American English] U مسئولیت چیزی [کاری یا خطایی] را پذیرفتن
broad shoulders U نیروی باربری یا طاقت تحمل مسئولیت
ignorance of law is no excuse U جهل به قانون رافع مسئولیت نیست
sinecures U هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
sinecure U هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
prescribe to U استناد به مرور زمان دراثبات ادعا
the burden of proof rests with U اثبات ادعا بر عهده مدعی است
to shift off responsibility U مسئولیت را ازخودسلب کردن وبدوش دیگری گذاردن
to shuffle off responsibility U مسئولیت را ازخودسلب کردن بدوش ودیگری گذاردن
I wI'll do it on my own responsibility . U به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
buck passer U شخصی که مسئولیت خود را بدیگران محول میکند
to pass the buck to somebody U مسئولیت ناخوشایند [تقصیر یا زحمت] را به کسی دادن
accountability U ذیحسابی مسئولیت نگهداری سوابق پولی و مالی
to pass the buck <idiom> U مسئولیت ناخوشایند [تقصیر یا زحمت] را به دیگری دادن
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
Did I say anything different? U مگر من چیز دیگری گفتم [ادعا کردم] ؟
pick up U واگذار کردن مسئولیت مهاریک بازیگر ازاد به کسی
frankpledge U مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
To wash ones hands of somebody (something). U دست از کسی (چیزی )شستن (قطع مسئولیت ورابطه )
One insust not step aside and diclaim responsibility . U نبا ید کنا ررفت واز خود سلب مسئولیت کرد
profit centre U قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
He is seriously claiming [trying to tell us] that the problems are all the fault of the media. U او [مرد] به طور جدی ادعا می کند که همه مشکلات تقصیر رسانه ها است.
misrepresentation U در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
pleads U در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
pleaded U در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
plead U در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
errors and omissions expected U باستثنای اشتباهات وچیزهایکه از قلم افتاده این عبارت روی صورت حسابهانوشته میشود و یعنی مسئولیت اشتباهات بعهده شرکت نمیباشد
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com