English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (24 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
resort U رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resorted U رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resorts U رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
resort U دسته بندی کردن
groups U دسته بندی کردن
resorted U دسته بندی کردن
categorized U دسته بندی کردن
group U دسته بندی کردن
classifying U دسته بندی کردن
categorizes U دسته بندی کردن
categorizing U دسته بندی کردن
regimentalation U دسته بندی کردن
classifies U دسته بندی کردن
rally U دسته بندی کردن
sort U دسته بندی کردن
classify U دسته بندی کردن
resorts U دسته بندی کردن
grade U دسته بندی کردن
to form into groups U دسته بندی کردن
grades U دسته بندی کردن
groupage U دسته بندی کردن
ratings U دسته بندی کردن
categorised U دسته بندی کردن
rating U دسته بندی کردن
categorises U دسته بندی کردن
to erect into U دسته بندی کردن به
categorize U دسته بندی کردن
to categorize U دسته بندی کردن
categorising U دسته بندی کردن
revamp U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
rank U درجه دادن دسته بندی کردن
ranks U درجه دادن دسته بندی کردن
ranked U درجه دادن دسته بندی کردن
overpacking U دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
lot integrity U دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
sorts U دسته کردن طبقه بندی کردن
sort U دسته کردن طبقه بندی کردن
sorted U دسته کردن طبقه بندی کردن
the party rallied round him U ان دسته دوباره دور اوجمع شدند
reconfiguration U پیکر بندی دوباره
ratings U دسته بندی
assortments U دسته بندی
factions U دسته بندی
assortment U دسته بندی
groupage U دسته بندی
faction U دسته بندی
classification U دسته بندی
ordinations U دسته بندی
classifications U دسته بندی
ordination U دسته بندی
rating U دسته بندی
clustering U دسته بندی
scale U دسته بندی
junta U دسته بندی
grading U دسته بندی
juntas U دسته بندی
qsort U دسته بندی پرسشها
zone punch U سوراخ دسته بندی
classifications U عمل دسته بندی
classification chart U نمودار دسته بندی
zone decimal U دسته بندی ده دهی
junto U دسته بندی سیاسی
zone decimal U دسته بندی اعشاری
assorted <adj.> U دسته بندی شده
clanship U دسته بندی قبیلهای
factionist U عضو دسته بندی
sorting test U ازمون دسته بندی
zone U ناحیه دسته بندی
classification U عمل دسته بندی
division U قسمت دسته بندی
zones U ناحیه دسته بندی
divisions U قسمت دسته بندی
sorter U دسته بندی کننده
color sorting test U ازمون دسته بندی رنگها
card sorting test U ازمون دسته بندی برگه ها
factional U مربوط به دسته بندی یا توط ئه
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
marshalling yard U محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
nerve fascicle U دسته ای از رشته عصبی [ساختمان استخوان بندی ]
nerve bundle U دسته ای از رشته عصبی [ساختمان استخوان بندی ]
natives Olivenöl extra U روغن زیتون کاملا طبیعی [دسته بندی یک]
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
cingulum bundle U دسته ای از رشته عصبی در مغز [ساختمان استخوان بندی ]
cingulum U دسته ای از رشته عصبی در مغز [ساختمان استخوان بندی ]
yarn sorting U دسته بندی نخ [بر اساس ظرافت، نمره نخ، جنس و غیره]
catchall U بخشی که شامل مواد مختلف وبدون دسته بندی باشد
exceptions U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
exception U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
log rolling U دسته بندی سیاسی که دران همدیگر رابستایندویاری کننداصول نان بهم قرض دادن
frequent U مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequents U مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequenting U مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequented U مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
repeat U مکرر کردن تکرار شدن
repeats U مکرر کردن تکرار شدن
to frequent a place U بجایی بطور مکرر رفت و آمد کردن
driver U یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
drivers U یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
avianize U ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
wool sorting U دسته بندی الیاف [بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
zone bits U بیت منطقه بیت دسته بندی
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
bundle U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling U متمرکز کردن دسته کردن دسته
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
groups U دسته دسته کردن
distribute U دسته دسته کردن
assort U دسته دسته کردن
sort U دسته دسته کردن
windrow U دسته دسته کردن
classify U دسته دسته کردن
regiment U دسته دسته کردن
regiments U دسته دسته کردن
sorts U دسته دسته کردن
group U دسته دسته کردن
sorted U دسته دسته کردن
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
tempering (metallurgy) U بازپخت [سخت گردانی] [دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن] [فلز کاری]
relays U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relay U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relayed U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
refilled U دوباره پر کردن
refilling U دوباره پر کردن
refills U دوباره پر کردن
refreshed U دوباره پر کردن
refresh U دوباره پر کردن
refill U دوباره پر کردن
replenishing U دوباره پر کردن
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
replenish U دوباره پر کردن
replenished U دوباره پر کردن
replenishes U دوباره پر کردن
refreshes U دوباره پر کردن
continual U مکرر
repetitious U مکرر
eternal U مکرر
eternity U مکرر
eternities U مکرر
bis U مکرر
repetitive U مکرر
manyfold U مکرر
repeated U مکرر
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
relives U دوباره تجربه کردن
reappraise U دوباره ارزیابی کردن
reorganizes U دوباره متشکل کردن
reorganized U دوباره متشکل کردن
reopen U دوباره باز کردن
rephrased U دوباره عبارتبندی کردن
redeveloping U دوباره پیشرفته کردن
reliving U دوباره تجربه کردن
reinstates U دوباره برقرار کردن
reopening U دوباره باز کردن
rebind U دوباره صحافی کردن
reopened U دوباره باز کردن
reinstated U دوباره برقرار کردن
rephrase U دوباره عبارتبندی کردن
reinstate U دوباره برقرار کردن
oversrike U دوباره چاپ کردن
reinstating U دوباره برقرار کردن
redeveloped U دوباره پیشرفته کردن
relive U دوباره تجربه کردن
redevelops U دوباره پیشرفته کردن
regarding U دوباره تسطیح کردن
redistribute U دوباره پخش کردن
redistributes U دوباره پخش کردن
redistributed U دوباره پخش کردن
redevelop U دوباره پیشرفته کردن
reschedule U دوباره برنامهریزی کردن
back fill U عمل دوباره پر کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com