Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ligation
U
رشته یاوسیله بستن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
null
U
رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fill
U
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fills
U
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
rollover
U
چپ شدن خودرو یاوسیله
technical characteristics
U
خصوصیات فنی یک دستگاه یاوسیله
contacts
U
فراخوانی کاربر یاوسیله در شبکه
contacting
U
فراخوانی کاربر یاوسیله در شبکه
contact
U
فراخوانی کاربر یاوسیله در شبکه
contacted
U
فراخوانی کاربر یاوسیله در شبکه
reactivating
U
دوباره به خدمت گرفتن ناو یاوسیله نظامی
reactivate
U
دوباره به خدمت گرفتن ناو یاوسیله نظامی
reactivated
U
دوباره به خدمت گرفتن ناو یاوسیله نظامی
reactivates
U
دوباره به خدمت گرفتن ناو یاوسیله نظامی
manning the rail
U
گماردن پرسنل به دور ناو یاوسیله برای انجام تشریفات
thready
U
رشته رشته باصدای باریک
fiberize
U
رشته رشته کردن
fibrillation
U
رشته رشته سازی
thread
U
رشته رشته شدن
threads
U
رشته رشته شدن
mach hold
U
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
To be out to do some thing .
U
کمر همت بستن ( کمر انجام کاری را بستن )
sierra
U
رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
seriated
U
رشته رشته
artery
U
رشته
ghaut
U
رشته
threads
U
رشته
suite
U
رشته
train
U
رشته
thread
U
رشته
suites
U
رشته
trained
U
رشته
yarns
U
رشته
strands
U
رشته
yarn
U
رشته
trains
U
رشته
reeve
U
رشته
funicle
U
رشته
unifilar
U
یک رشته
branch
U
رشته
branches
U
رشته
tatter
U
رشته رشته
fibres
U
رشته
fibre
U
رشته
fiber
U
رشته
sequences
U
رشته
sequence
U
رشته
coneatenation
U
رشته
series
U
رشته
catena
U
رشته
filaria
U
رشته
string
U
رشته
ranges
U
رشته
ranged
U
رشته
chains
U
رشته
fields
U
رشته
fielded
U
رشته
filament
U
رشته
filaments
U
رشته
range
U
رشته
line
U
رشته
strand
U
رشته
chain
U
رشته
lines
U
رشته
field
U
رشته
arteries
U
رشته
finespun
U
نازک رشته
main sequence
U
رشته اصلی
filament resistor
U
مقاومت رشته
noodle
U
رشته فرنگی
ranks
U
قطار رشته
null string
U
رشته پوچ
filiform
U
رشته مانند
finite series
U
رشته کراندار
guinea worm
U
کرم رشته
ghat
U
رشته سلسله
hair worm
U
کرم رشته
tracts
U
رد بپا رشته
incandescent filament
U
رشته ملتهب
sequence
U
رشته ترتیب
disciplining
U
رشته علمی
heater
U
رشته گرمساز
lighting filament
U
رشته ملتهب
disciplines
U
رشته علمی
sequences
U
رشته ترتیب
heaters
U
رشته گرمساز
discipline
U
رشته علمی
rank
U
قطار رشته
filum
U
رشته لیفی
ridge
U
رشته تپه
quartermasters
U
سر رشته دار
quartermaster
U
سر رشته دار
nerve
U
رشته عصبی
range
رشته کوه
speciality
U
رشته اختصاصی
hot-wiring
U
رشته حرارتی
hot-wires
U
رشته حرارتی
hot-wired
U
رشته حرارتی
systems
U
رشته دستگاه
hot-wire
U
رشته حرارتی
hot wire
U
رشته حرارتی
spaghetti
U
رشته فرنگی
nerves
U
رشته عصبی
systems
U
سلسله رشته
system
U
رشته دستگاه
system
U
سلسله رشته
branch
U
رشته
[دانشی]
commentaries
U
رشته یادداشت
commentary
U
رشته یادداشت
ridges
U
رشته تپه
computing
U
رشته کامپیوتر
vermicelli
U
رشته فرنگی
ranges
U
رشته کوه
specialities
U
رشته اختصاصی
ranked
U
قطار رشته
craftsman trade
U
رشته فنی
copper strand
U
رشته مسی
character string
U
رشته کاراکتری
character string
U
رشته دخشهای
bit string
U
رشته بیتی
bit string
U
رشته ذرهای
bit stream
U
رشته ذره یی
barbicel
U
رشته باریک پر
alphabetic string
U
رشته الفبائی
ranged
U
رشته کوه
macaroni
U
رشته فرنگی
specialty
U
رشته اختصاصی
null string
U
رشته تهی
the province of science
U
رشته علمی
branches
U
شعبه رشته
string length
U
طول رشته
string handling
U
بکارگیری رشته
spinnerete
U
رشته ساز
spinneret
U
رشته ساز
empty string
U
رشته خالی
solid wire
U
سیم تک رشته
yarns
U
رشته طناب
yarn
U
رشته طناب
lines
U
رشته بند
line
U
رشته بند
sequence of events
U
رشته حوادث
search string
U
رشته جستجو
branch
U
رشته ساقه
branch
U
شعبه رشته
string manipulation
U
دستکاری رشته
train of thought
U
رشته افکار
the province of science
U
رشته علوم
pasta
U
رشته فرنگی
fibre
U
رشته علفی
fibres
U
رشته علفی
symbolic string
U
رشته علائم
symbol stringe
U
رشته نمادی
stup string
U
رشته تنظیم
majoring
U
رشته اصلی
majored
U
رشته اصلی
strobilation
U
تشکیل رشته
major
U
رشته اصلی
string variable
U
متغیر رشته
field
U
رشته
[دانشی]
trained
U
رشته سلسله
area
U
رشته
[دانشی]
trained
U
یک رشته موج
trains
U
رشته سلسله
division
U
رشته
[دانشی]
tract
U
رد بپا رشته
trains
U
یک رشته موج
branches
U
رشته ساقه
optical fiber
U
رشته اپتیکی
train
U
رشته سلسله
train
U
یک رشته موج
string
U
رشته کردن
string
U
رشته خالی
to go in for
U
رشته یاپیشه خودقراردادن
The bonds of friendship (affection).
U
رشته دوستی والفت
bonds of relationship
U
رشته قوم وخویشی
areodesy
U
رشته مریخ شناسی
minor
U
رشته فرعی کهاد
aline
U
دریک رشته قراردادن
competent
U
شایسته دارای سر رشته
arcade
U
رشته طاق یاطاقها
string
U
برچسب مشخصات یک رشته
string
U
تعداد حروف یک رشته
string
U
اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
spaghetti
U
خوراک رشته فرنگی
What is your branch of study?
U
رشته تحصیلیتان چیست ؟
flight
U
یک رشته پلکان سلسله
mycelium
U
رشته رشدکننده قارچ
tissues
U
رشته پارچهء بافته
suite
U
رشته مسلسل اپارتمان
ribbon vermicelli
U
رشته فرنگی باریک
fiberglass
U
شیشه رشته مانند
suites
U
رشته مسلسل اپارتمان
campaign
U
یک رشته عملیات جنگی
campaigned
U
یک رشته عملیات جنگی
fibril
U
رشته کوچک تارچه
campaigns
U
یک رشته عملیات جنگی
string processing languages
U
زبانهای پردازش رشته
campaigning
U
یک رشته عملیات جنگی
heater cathode
U
کاتد با رشته گرمساز
tissue
U
رشته پارچهء بافته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com