English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
commentaries U رشته یادداشت
commentary U رشته یادداشت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
null U رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fills U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
thready U رشته رشته باصدای باریک
fiberize U رشته رشته کردن
threads U رشته رشته شدن
thread U رشته رشته شدن
fibrillation U رشته رشته سازی
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
memorandums U یادداشت
memoire U یادداشت
memoranda U یادداشت
memorandum U یادداشت
annotations U یادداشت
annotation U یادداشت
note U یادداشت
notes U یادداشت
chits U یادداشت
chit U یادداشت
memos U یادداشت
memo U یادداشت
noting U یادداشت
pro memoria U یادداشت
slipped U یادداشت
apostil U یادداشت
endnote U یادداشت
memoir U یادداشت
slips U یادداشت
slip U یادداشت
reminiscence U یادداشت
reminiscences U یادداشت
memoirs U یادداشت
notations U یادداشت
notation U یادداشت
jottings U یادداشت
note U خاطرات یادداشت
record U یادداشت کردن
record U یادداشت بایگانی
note U یادداشت کردن
minute U یادداشت وقایع
note U تبصره یادداشت ها
minute U مسوده یادداشت
memorandum of understanding U یادداشت تفاهم
notelet U یادداشت کوچک
chitty U یادداشت-رسید
set down U یادداشت کردن
notepaper U کاغذ یادداشت
put-downs U یادداشت کردن
put-down U یادداشت کردن
scratch paper U کاغذ یادداشت
put down U یادداشت کردن
tots U یادداشت مختصر
take down U یادداشت کردن
record U یادداشت نگارش
tot U یادداشت مختصر
billet doux U یادداشت عاشقانه
notes U یادداشت درسی
annotate U یادداشت نوشتن
record U یادداشت درسی
notebooks U کتابچه یادداشت
notebook کتابچه یادداشت
record U یادداشت سخنرانی
notes U یادداشت سخنرانی
counter memorial U جواب یادداشت
advice note U یادداشت اطلاع
adscript U یادداشت اضافی
footnotes U یادداشت ته صفحه
footnote U یادداشت ته صفحه
annotating U یادداشت نوشتن
annotates U یادداشت نوشتن
annotated U یادداشت نوشتن
noting U یادداشت کردن
noting U تبصره یادداشت ها
noting U خاطرات یادداشت
notes U یادداشت کردن
notes U تبصره یادداشت ها
notes U خاطرات یادداشت
sierra U رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
to writes down U واردکردن یادداشت کردن
pad U دفترچه یادداشت لایی
message book U دفتر یادداشت پیام
diary U دفتر یادداشت روزانه
pads U دفترچه یادداشت لایی
memoranda U اقدام به یادداشت کند
diaries U دفتر یادداشت روزانه
memorability U قابل یادداشت بودن
memorandums U اقدام به یادداشت کند
memorandum U اقدام به یادداشت کند
memoranda U برگ خلاصه یادداشت مانند
paper U یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papered U یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papering U یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papers U یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
postscript U یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
refit book U دفتر یادداشت وقایع دریایی
memorandums U برگ خلاصه یادداشت مانند
memorandum U برگ خلاصه یادداشت مانند
commentating U حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentates U حاشیه نوشتن یادداشت کردن
callective note U بیانیه یا یادداشت دسته جمعی
commentated U حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentate U حاشیه نوشتن یادداشت کردن
billets U ورقه جیره یادداشت مختصر
field book U دفترچه یادداشت نقشه بردار
billeted U ورقه جیره یادداشت مختصر
billeting U ورقه جیره یادداشت مختصر
postscripts U یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
billet U ورقه جیره یادداشت مختصر
memorials U نامه یا یادداشت غیر رسمی عریضه
memorial U نامه یا یادداشت غیر رسمی عریضه
folios U دفتر یادداشت پوشه یاکارتن کاغذ
notate U یادداشت برداشتن یاد داشت کردن
bindery U یات ایمنی کاربر را یادداشت کند
materials returned note U یادداشت مواد عودت داده شده
folio U دفتر یادداشت پوشه یاکارتن کاغذ
[results were] satisfactory U رضایت بخش [در یادداشت گزارش کنترل]
trails U یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trailing U یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trailed U یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trail U یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
write down U یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
writes U بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
sidekick U برنامه مشهور که یک ماشین حساب کامپیوتری صفحه یادداشت
reading U یادداشت مربوط به اعداد یا درجه ها , به ویژه درجههای یک اندازه
readings U یادداشت مربوط به اعداد یا درجه ها , به ویژه درجههای یک اندازه
sidekicks U برنامه مشهور که یک ماشین حساب کامپیوتری صفحه یادداشت
write U بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
I must make a special note of that. U من باید یادداشت ویژه ای برای این مورد بکنم.
lines U رشته
series U رشته
thread U رشته
strands U رشته
branch U رشته
fibres U رشته
fibre U رشته
threads U رشته
arteries U رشته
artery U رشته
yarns U رشته
yarn U رشته
strand U رشته
ghaut U رشته
funicle U رشته
fields U رشته
fiber U رشته
fielded U رشته
field U رشته
coneatenation U رشته
filaria U رشته
line U رشته
string U رشته
catena U رشته
sequence U رشته
filament U رشته
trained U رشته
trains U رشته
suite U رشته
range U رشته
ranged U رشته
reeve U رشته
ranges U رشته
sequences U رشته
unifilar U یک رشته
seriated U رشته رشته
chains U رشته
chain U رشته
suites U رشته
filaments U رشته
tatter U رشته رشته
train U رشته
branches U رشته
references U نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
reference U نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
string handling U بکارگیری رشته
character string U رشته دخشهای
stup string U رشته تنظیم
branch U رشته [دانشی]
field U رشته [دانشی]
filum U رشته لیفی
area U رشته [دانشی]
train of thought U رشته افکار
spinneret U رشته ساز
copper strand U رشته مسی
craftsman trade U رشته فنی
symbol stringe U رشته نمادی
symbolic string U رشته علائم
empty string U رشته خالی
strobilation U تشکیل رشته
the province of science U رشته علوم
string manipulation U دستکاری رشته
character string U رشته کاراکتری
string length U طول رشته
string variable U متغیر رشته
the province of science U رشته علمی
spinnerete U رشته ساز
division U رشته [دانشی]
null string U رشته تهی
null string U رشته پوچ
fibres U رشته علفی
noodle U رشته فرنگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com