Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
string
U
رشته کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
string
U
رشته کردن نخ کردن
padding
U
حرف یا رقم افزوده برای پر کردن رشته یا بسته تا به طور مورد نظر برسد.
minor
U
در رشته ثانوی یا فرعی تحصیل کردن کماد
fiberize
U
رشته رشته کردن
ricer
U
رنده مخصوص رشته کردن سیب زمینی وخمیر
to interrupt a friendship
U
رشته دوستی را با کسی پاره کردن
To pick up (to lose) the thread of conversation.
U
رشته سخن را بدست گرفتن ( گم کردن )
Other Matches
null
U
رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fills
U
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill
U
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
thready
U
رشته رشته باصدای باریک
thread
U
رشته رشته شدن
fibrillation
U
رشته رشته سازی
threads
U
رشته رشته شدن
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
sierra
U
رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
suite
U
رشته
train
U
رشته
funicle
U
رشته
sequence
U
رشته
catena
U
رشته
filaments
U
رشته
arteries
U
رشته
suites
U
رشته
string
U
رشته
filament
U
رشته
artery
U
رشته
coneatenation
U
رشته
yarns
U
رشته
field
U
رشته
trained
U
رشته
fielded
U
رشته
trains
U
رشته
yarn
U
رشته
reeve
U
رشته
unifilar
U
یک رشته
fields
U
رشته
threads
U
رشته
thread
U
رشته
line
U
رشته
lines
U
رشته
ghaut
U
رشته
tatter
U
رشته رشته
branches
U
رشته
strand
U
رشته
branch
U
رشته
strands
U
رشته
fiber
U
رشته
chains
U
رشته
chain
U
رشته
ranged
U
رشته
seriated
U
رشته رشته
ranges
U
رشته
range
U
رشته
series
U
رشته
filaria
U
رشته
fibre
U
رشته
sequences
U
رشته
fibres
U
رشته
disciplining
U
رشته علمی
the province of science
U
رشته علمی
disciplines
U
رشته علمی
line
U
رشته بند
yarns
U
رشته طناب
search string
U
رشته جستجو
specialty
U
رشته اختصاصی
optical fiber
U
رشته اپتیکی
division
U
رشته
[دانشی]
train of thought
U
رشته افکار
yarn
U
رشته طناب
ranges
U
رشته کوه
string variable
U
متغیر رشته
sequence of events
U
رشته حوادث
heater
U
رشته گرمساز
quartermasters
U
سر رشته دار
character string
U
رشته دخشهای
filament resistor
U
مقاومت رشته
stup string
U
رشته تنظیم
finespun
U
نازک رشته
filiform
U
رشته مانند
majored
U
رشته اصلی
quartermaster
U
سر رشته دار
heaters
U
رشته گرمساز
lines
U
رشته بند
vermicelli
U
رشته فرنگی
filum
U
رشته لیفی
majoring
U
رشته اصلی
strobilation
U
تشکیل رشته
ghat
U
رشته سلسله
finite series
U
رشته کراندار
craftsman trade
U
رشته فنی
major
U
رشته اصلی
barbicel
U
رشته باریک پر
fibres
U
رشته علفی
system
U
سلسله رشته
hot wire
U
رشته حرارتی
hot-wire
U
رشته حرارتی
hot-wired
U
رشته حرارتی
hot-wires
U
رشته حرارتی
hot-wiring
U
رشته حرارتی
macaroni
U
رشته فرنگی
nerves
U
رشته عصبی
nerve
U
رشته عصبی
system
U
رشته دستگاه
null string
U
رشته تهی
null string
U
رشته پوچ
character string
U
رشته کاراکتری
string
U
رشته خالی
noodle
U
رشته فرنگی
copper strand
U
رشته مسی
fibre
U
رشته علفی
systems
U
رشته دستگاه
systems
U
سلسله رشته
spaghetti
U
رشته فرنگی
bit string
U
رشته بیتی
range
رشته کوه
ranged
U
رشته کوه
empty string
U
رشته خالی
ranked
U
قطار رشته
the province of science
U
رشته علوم
incandescent filament
U
رشته ملتهب
symbolic string
U
رشته علائم
symbol stringe
U
رشته نمادی
computing
U
رشته کامپیوتر
bit string
U
رشته ذرهای
bit stream
U
رشته ذره یی
discipline
U
رشته علمی
ranks
U
قطار رشته
area
U
رشته
[دانشی]
field
U
رشته
[دانشی]
branch
U
رشته
[دانشی]
rank
U
قطار رشته
hair worm
U
کرم رشته
pasta
U
رشته فرنگی
spinneret
U
رشته ساز
trained
U
یک رشته موج
trained
U
رشته سلسله
solid wire
U
سیم تک رشته
string length
U
طول رشته
string manipulation
U
دستکاری رشته
lighting filament
U
رشته ملتهب
branch
U
شعبه رشته
branch
U
رشته ساقه
ridge
U
رشته تپه
train
U
یک رشته موج
main sequence
U
رشته اصلی
sequence
U
رشته ترتیب
train
U
رشته سلسله
string handling
U
بکارگیری رشته
tract
U
رد بپا رشته
spinnerete
U
رشته ساز
guinea worm
U
کرم رشته
ridges
U
رشته تپه
trains
U
رشته سلسله
branches
U
شعبه رشته
trains
U
یک رشته موج
commentary
U
رشته یادداشت
tracts
U
رد بپا رشته
specialities
U
رشته اختصاصی
speciality
U
رشته اختصاصی
commentaries
U
رشته یادداشت
branches
U
رشته ساقه
alphabetic string
U
رشته الفبائی
sequences
U
رشته ترتیب
arcade
U
رشته طاق یاطاقها
campaigned
U
یک رشته عملیات جنگی
fibril
U
رشته کوچک تارچه
metal filament
[رشته مارپیچ فلزی]
suites
U
رشته مسلسل اپارتمان
What is your branch of study?
U
رشته تحصیلیتان چیست ؟
campaign
U
یک رشته عملیات جنگی
fiberglass
U
شیشه رشته مانند
ligation
U
رشته یاوسیله بستن
campaigning
U
یک رشته عملیات جنگی
to go in for
U
رشته یاپیشه خودقراردادن
campaigns
U
یک رشته عملیات جنگی
aline
U
دریک رشته قراردادن
The bonds of friendship (affection).
U
رشته دوستی والفت
mycelium
U
رشته رشدکننده قارچ
suite
U
رشته مسلسل اپارتمان
bonds of relationship
U
رشته قوم وخویشی
flight
U
یک رشته پلکان سلسله
continuum
U
رشته مسلسل تسلسل
string
U
برچسب مشخصات یک رشته
string
U
اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
terrachord
U
یک رشته چهار پردهای
spaghetti
U
خوراک رشته فرنگی
minor
U
رشته فرعی کهاد
string
U
تعداد حروف یک رشته
heater voltage
U
ولتاژ رشته گرمساز
tissue
U
رشته پارچهء بافته
heater current
U
جریان رشته گرمساز
heater cathode
U
کاتد با رشته گرمساز
competent
U
شایسته دارای سر رشته
laid up in bed
U
پیشه ویژه رشته
ribbon vermicelli
U
رشته فرنگی باریک
areodesy
U
رشته مریخ شناسی
main sequence stars
U
ستارگان رشته اصلی
tissues
U
رشته پارچهء بافته
ligature
U
شریان بندی رشته
string processing languages
U
زبانهای پردازش رشته
funicle
U
ساقه تخمچه رشته تخم چه
monofilament
U
تاریا رشته واحدتاب نخورده
gastrologist
U
صاحب سر رشته درپختن وخوردن
indirectly heated cathode
U
کاتد با رشته گرم ساز
strobilization
U
تشکیل رشته باریک شدگی
He is majoring in mathematic at the university.
U
در دانشگاه رشته ریاضیات می هواند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com