English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
fibre U رشته علفی
fibres U رشته علفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
graminaceous U علفی
poaceous U علفی
gramineous U علفی
manna of quercus valonica U گز علفی
great prickly cupped oak U گز علفی
herbaceous U گیاهان علفی
cordage U طناب علفی
coir rope U طناب علفی
null U رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fills U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
marline U طناب علفی نازک
forb U گیاه علفی پهن برگ
thready U رشته رشته باصدای باریک
threads U رشته رشته شدن
fiberize U رشته رشته کردن
thread U رشته رشته شدن
fibrillation U رشته رشته سازی
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
sierra U رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
train U رشته
trained U رشته
sequences U رشته
trains U رشته
seriated U رشته رشته
suite U رشته
sequence U رشته
reeve U رشته
suites U رشته
funicle U رشته
range U رشته
filaments U رشته
arteries U رشته
artery U رشته
strand U رشته
strands U رشته
thread U رشته
filament U رشته
catena U رشته
ranged U رشته
ranges U رشته
filaria U رشته
chain U رشته
chains U رشته
fiber U رشته
coneatenation U رشته
threads U رشته
fields U رشته
string U رشته
lines U رشته
unifilar U یک رشته
yarns U رشته
yarn U رشته
line U رشته
series U رشته
fibre U رشته
fibres U رشته
branches U رشته
fielded U رشته
branch U رشته
ghaut U رشته
field U رشته
tatter U رشته رشته
commentary U رشته یادداشت
barbicel U رشته باریک پر
string manipulation U دستکاری رشته
commentaries U رشته یادداشت
division U رشته [دانشی]
copper strand U رشته مسی
quartermasters U سر رشته دار
quartermaster U سر رشته دار
craftsman trade U رشته فنی
macaroni U رشته فرنگی
alphabetic string U رشته الفبائی
field U رشته [دانشی]
bit stream U رشته ذره یی
bit string U رشته ذرهای
area U رشته [دانشی]
hot-wiring U رشته حرارتی
branch U رشته [دانشی]
bit string U رشته بیتی
character string U رشته دخشهای
character string U رشته کاراکتری
empty string U رشته خالی
train of thought U رشته افکار
the province of science U رشته علمی
noodle U رشته فرنگی
null string U رشته پوچ
null string U رشته تهی
optical fiber U رشته اپتیکی
the province of science U رشته علوم
search string U رشته جستجو
symbolic string U رشته علائم
sequence of events U رشته حوادث
symbol stringe U رشته نمادی
solid wire U سیم تک رشته
stup string U رشته تنظیم
spinneret U رشته ساز
spinnerete U رشته ساز
string handling U بکارگیری رشته
string length U طول رشته
main sequence U رشته اصلی
pasta U رشته فرنگی
filum U رشته لیفی
filament resistor U مقاومت رشته
filiform U رشته مانند
finespun U نازک رشته
finite series U رشته کراندار
ghat U رشته سلسله
strobilation U تشکیل رشته
guinea worm U کرم رشته
hair worm U کرم رشته
incandescent filament U رشته ملتهب
lighting filament U رشته ملتهب
string variable U متغیر رشته
sequences U رشته ترتیب
trains U یک رشته موج
trains U رشته سلسله
rank U قطار رشته
ranked U قطار رشته
trained U یک رشته موج
trained U رشته سلسله
train U یک رشته موج
train U رشته سلسله
ranks U قطار رشته
branches U رشته ساقه
branches U شعبه رشته
branch U رشته ساقه
branch U شعبه رشته
heater U رشته گرمساز
disciplines U رشته علمی
sequence U رشته ترتیب
specialty U رشته اختصاصی
system U سلسله رشته
system U رشته دستگاه
systems U سلسله رشته
systems U رشته دستگاه
range رشته کوه
tracts U رد بپا رشته
tract U رد بپا رشته
ranged U رشته کوه
ranges U رشته کوه
vermicelli U رشته فرنگی
discipline U رشته علمی
heaters U رشته گرمساز
ridge U رشته تپه
hot wire U رشته حرارتی
majored U رشته اصلی
major U رشته اصلی
nerve U رشته عصبی
yarns U رشته طناب
spaghetti U رشته فرنگی
yarn U رشته طناب
hot-wires U رشته حرارتی
string U رشته خالی
nerves U رشته عصبی
string U رشته کردن
hot-wired U رشته حرارتی
line U رشته بند
hot-wire U رشته حرارتی
majoring U رشته اصلی
disciplining U رشته علمی
lines U رشته بند
computing U رشته کامپیوتر
specialities U رشته اختصاصی
speciality U رشته اختصاصی
ridges U رشته تپه
heater voltage U ولتاژ رشته گرمساز
heater current U جریان رشته گرمساز
laid up in bed U پیشه ویژه رشته
ligation U رشته یاوسیله بستن
mycelium U رشته رشدکننده قارچ
metal filament [رشته مارپیچ فلزی]
flight U یک رشته پلکان سلسله
string U تعداد حروف یک رشته
string U اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
ligature U شریان بندی رشته
string U برچسب مشخصات یک رشته
main sequence stars U ستارگان رشته اصلی
arcade U رشته طاق یاطاقها
heater cathode U کاتد با رشته گرمساز
What is your branch of study? U رشته تحصیلیتان چیست ؟
The bonds of friendship (affection). U رشته دوستی والفت
to go in for U رشته یاپیشه خودقراردادن
tissue U رشته پارچهء بافته
tissues U رشته پارچهء بافته
string processing languages U زبانهای پردازش رشته
suite U رشته مسلسل اپارتمان
ribbon vermicelli U رشته فرنگی باریک
suites U رشته مسلسل اپارتمان
campaign U یک رشته عملیات جنگی
terrachord U یک رشته چهار پردهای
campaigned U یک رشته عملیات جنگی
campaigning U یک رشته عملیات جنگی
campaigns U یک رشته عملیات جنگی
continuum U رشته مسلسل تسلسل
aline U دریک رشته قراردادن
areodesy U رشته مریخ شناسی
competent U شایسته دارای سر رشته
spaghetti U خوراک رشته فرنگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com