English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sequence of events U رشته حوادث
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
null U رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fills U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
thready U رشته رشته باصدای باریک
meteorgraph U حوادث جوی
the course of events U جریان حوادث
natural disaster U حوادث طبیعی بد
goings on U اتفاقات حوادث
accident prevention U پیشگیری از حوادث
accident insurance U بیمه حوادث
march of events U جریان یا سیر حوادث
current of everts U روش یا جریان حوادث
eventfully U با داشتن حوادث و اتفاقات
meteoric phenomena U رویداها یا حوادث جوی
all risk insurance U بیمه تمام حوادث
incidence rate U میزان حوادث و تصادفات
acts of God U قوه جابره حوادث غیرمترقبه
The situation is fI'lled with impending troubles (incidents). U اوضاع آبستن حوادث است
act of God U قوه جابره حوادث غیرمترقبه
dopester U پیش بینی حوادث سیاسی
natural phenomena U حوادث طبیعی تجلیات طبیعت
accident ambulance U اتومبیل اضطراری برای حوادث
forecasted U پیش بینی وضع هوا یا حوادث
forecast U پیش بینی وضع هوا یا حوادث
fatidic U وابسته به پیش گویی حوادث و وقایع
forecasts U پیش بینی وضع هوا یا حوادث
underplot U یک سلسله حوادث تبعی و عرفی نمایش توط ئه
adventure درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
adventures U : درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
act of God U حوادث ناگهانی و غیر قابل پیش بینی طبیعی
acts of God U حوادث ناگهانی و غیر قابل پیش بینی طبیعی
scripts U ساختار الگو گونه برای نمایش ترتیب حوادث
fibrillation U رشته رشته سازی
fiberize U رشته رشته کردن
thread U رشته رشته شدن
threads U رشته رشته شدن
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
floating fender U زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
tragicomic U حاوی حوادث حزن اور وخنده اور
sierra U رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
strand U رشته
artery U رشته
arteries U رشته
strands U رشته
thread U رشته
threads U رشته
sequences U رشته
sequence U رشته
catena U رشته
reeve U رشته
suites U رشته
range U رشته
fiber U رشته
coneatenation U رشته
chains U رشته
chain U رشته
filament U رشته
filaria U رشته
filaments U رشته
ranges U رشته
ranged U رشته
funicle U رشته
ghaut U رشته
field U رشته
series U رشته
yarn U رشته
yarns U رشته
unifilar U یک رشته
fibre U رشته
fibres U رشته
lines U رشته
fielded U رشته
fields U رشته
string U رشته
line U رشته
tatter U رشته رشته
branch U رشته
trains U رشته
branches U رشته
seriated U رشته رشته
trained U رشته
suite U رشته
train U رشته
emergency drill U تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
string handling U بکارگیری رشته
spinneret U رشته ساز
division U رشته [دانشی]
area U رشته [دانشی]
character string U رشته دخشهای
character string U رشته کاراکتری
field U رشته [دانشی]
branch U رشته [دانشی]
quartermasters U سر رشته دار
commentaries U رشته یادداشت
commentary U رشته یادداشت
macaroni U رشته فرنگی
search string U رشته جستجو
optical fiber U رشته اپتیکی
null string U رشته تهی
alphabetic string U رشته الفبائی
barbicel U رشته باریک پر
bit stream U رشته ذره یی
bit string U رشته ذرهای
bit string U رشته بیتی
null string U رشته پوچ
noodle U رشته فرنگی
solid wire U سیم تک رشته
string manipulation U دستکاری رشته
hair worm U کرم رشته
guinea worm U کرم رشته
filum U رشته لیفی
filament resistor U مقاومت رشته
pasta U رشته فرنگی
train of thought U رشته افکار
symbolic string U رشته علائم
filiform U رشته مانند
finespun U نازک رشته
finite series U رشته کراندار
the province of science U رشته علمی
ghat U رشته سلسله
incandescent filament U رشته ملتهب
symbol stringe U رشته نمادی
spinnerete U رشته ساز
string length U طول رشته
copper strand U رشته مسی
craftsman trade U رشته فنی
string variable U متغیر رشته
empty string U رشته خالی
strobilation U تشکیل رشته
main sequence U رشته اصلی
lighting filament U رشته ملتهب
stup string U رشته تنظیم
the province of science U رشته علوم
quartermaster U سر رشته دار
systems U سلسله رشته
branches U رشته ساقه
branches U شعبه رشته
rank U قطار رشته
ranked U قطار رشته
ranks U قطار رشته
branch U رشته ساقه
yarn U رشته طناب
lines U رشته بند
trained U یک رشته موج
fibres U رشته علفی
line U رشته بند
string U رشته کردن
string U رشته خالی
trains U رشته سلسله
branch U شعبه رشته
trained U رشته سلسله
heaters U رشته گرمساز
system U سلسله رشته
systems U رشته دستگاه
range رشته کوه
train U یک رشته موج
train U رشته سلسله
ranged U رشته کوه
ranges U رشته کوه
system U رشته دستگاه
vermicelli U رشته فرنگی
majoring U رشته اصلی
majored U رشته اصلی
discipline U رشته علمی
disciplines U رشته علمی
disciplining U رشته علمی
major U رشته اصلی
heater U رشته گرمساز
ridge U رشته تپه
hot-wire U رشته حرارتی
fibre U رشته علفی
sequences U رشته ترتیب
nerves U رشته عصبی
spaghetti U رشته فرنگی
hot wire U رشته حرارتی
hot-wiring U رشته حرارتی
hot-wires U رشته حرارتی
yarns U رشته طناب
sequence U رشته ترتیب
nerve U رشته عصبی
tracts U رد بپا رشته
ridges U رشته تپه
computing U رشته کامپیوتر
trains U یک رشته موج
specialty U رشته اختصاصی
hot-wired U رشته حرارتی
speciality U رشته اختصاصی
specialities U رشته اختصاصی
tract U رد بپا رشته
campaigning U یک رشته عملیات جنگی
campaigns U یک رشته عملیات جنگی
campaign U یک رشته عملیات جنگی
mycelium U رشته رشدکننده قارچ
string processing languages U زبانهای پردازش رشته
metal filament [رشته مارپیچ فلزی]
heater voltage U ولتاژ رشته گرمساز
suite U رشته مسلسل اپارتمان
suites U رشته مسلسل اپارتمان
heater cathode U کاتد با رشته گرمساز
ligation U رشته یاوسیله بستن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com