Perdic | رشته جستجو | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	search string U	رشته جستجو

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	linear U	روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
	searchingly U	روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
	search U	روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
	searches U	روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
	searched U	روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
	null U	رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
	fills U	حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
	fill U	حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
	backwards U	جستجو برای دادهای که در محل نشانه گرد قرار دارد یا در انتهای فایل است و جستجو تا ابتدای فایل
	distribute U	سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
	distributing U	سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
	distributes U	سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
	thready U	رشته رشته باصدای باریک
	fiberize U	رشته رشته کردن
	thread U	رشته رشته شدن
	threads U	رشته رشته شدن
	fibrillation U	رشته رشته سازی
	universal U	قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
	sierra U	رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
	probes U	جستجو
	search U	جستجو
	rummaging U	جستجو
	probed U	جستجو
	seeks U	جستجو
	inquisition U	جستجو
	seek U	جستجو
	rummages U	جستجو
	rummaged U	جستجو
	seeking U	جستجو
	rummage U	جستجو
	prowls U	جستجو
	prowling U	جستجو
	prowled U	جستجو
	prowl U	جستجو
	on the lurk U	در جستجو
	right of search U	حق جستجو
	look up U	جستجو
	probe U	جستجو
	inquisitions U	جستجو
	investigation U	جستجو
	researches U	جستجو
	researching U	جستجو
	queried U	جستجو
	searchingly U	جستجو
	queries U	جستجو
	researched U	جستجو
	research U	جستجو
	investigations U	جستجو
	quests U	جستجو
	quest U	جستجو
	hunt U	جستجو
	hunted U	جستجو
	database U	جستجو
	databases U	جستجو
	hunts U	جستجو
	query U	جستجو
	searches U	جستجو
	querying U	جستجو
	searched U	جستجو
	to smell about U	جستجو کردن
	search memory U	حافظه جستجو
	seeker U	جستجو کننده
	searching time U	زمان جستجو
	to feel after any thing	جستجو کردن
	mouses U	جستجو کردن
	searchless U	بدون جستجو
	to search U	جستجو کردن
	to scratch about U	جستجو کردن
	search key	کلید جستجو
	elimination U	در حین جستجو
	ransacks U	جستجو کردن
	searchable U	قابل جستجو
	ransacking U	جستجو کردن
	search cycle U	چرخه جستجو
	track down <idiom> U	جستجو کردن
	search and replace U	جستجو و جایگزینی
	ransacked U	جستجو کردن
	seach U	جستجو کردن
	snook U	جستجو کردن
	ransack U	جستجو کردن
	quester U	جستجو کننده
	mouse U	جستجو کردن
	seek U	جستجو کردن
	searcher U	جستجو کننده
	hunt for U	جستجو کردن
	hunt after U	جستجو کردن
	search U	جستجو کردن
	searched U	جستجو کردن
	seeking U	جستجو کردن
	to rummage U	جستجو کردن
	to browse through U	جستجو کردن
	to search after U	جستجو کردن
	searches U	جستجو کردن
	disquisition U	تحقیق جستجو
	searchingly U	جستجو کردن
	corrective maintenance U	عمل جستجو
	searchers U	جستجو کننده
	hunt up U	جستجو کردن
	to hunt up U	جستجو کردن
	hunt out U	با جستجو یافتن
	search results U	نتایج جستجو
	seeks U	جستجو کردن
	seed U	جستجو کردن
	seeds U	جستجو کردن
	mouser U	جستجو کننده
	search result U	نتیجه جستجو
	scours U	جستجو کردن
	surveillance U	جستجو کردن
	scoured U	جستجو کردن
	scour U	جستجو کردن
	average seek time U	مدت متوسط جستجو
	seek U	جستجو برای یافتن
	had searched U	اگر جستجو میکردید
	exhaustive search U	جستجو هر رکورد در پایگاه
	tracer U	طراح جستجو کننده
	seeking U	جستجو برای یافتن
	global search and replace U	جستجو و جایگزینی سراسری
	snooker U	بوکش جستجو کننده
	seeks U	جستجو برای یافتن
	fibonacci search U	جستجو فیبو ناجی
	HTTPD U	تصدیق و جستجو باشد
	to prospect [for] U	جستجو کردن [برای]
	wild goose chase <idiom> U	ناامیدانه جستجو کردن
	to hunt out U	جستجو کردن ویافتن
	go through <idiom> U	جستجو وکنکاش کردن
	to grub U	جستجو کردن [برای]
	traceable U	جستجو کردنی یافتنی
	to sift through something U	با زیر و رو جستجو کردن
	to grub about U	جستجو کردن [برای]
	tracers U	طراح جستجو کننده
	search results U	نتیجه های جستجو
	to search U	گشتن [جستجو کردن]
	total search result U	مجموع نتیجه جستجو
	to make r. after something U	چیزی را جستجو کردن
	occultist U	جستجو کننده علوم پوشیده
	search U	جستجو برای یک موضوع داده
	search and clear U	جستجو و پاک کردن دشمن
	searched U	جستجو برای یک موضوع داده
	grub U	زمین کندن جستجو کردن
	grubs U	زمین کندن جستجو کردن
	grubbed U	زمین کندن جستجو کردن
	searchingly U	جستجو برای یک موضوع داده
	searches U	جستجو برای یک موضوع داده
	yarn U	رشته
	filaments U	رشته
	filament U	رشته
	series U	رشته
	ghaut U	رشته
	lines U	رشته
	funicle U	رشته
	filaria U	رشته
	arteries U	رشته
	string U	رشته
	fiber U	رشته
	catena U	رشته
	coneatenation U	رشته
	fields U	رشته
	fielded U	رشته
	artery U	رشته
	line U	رشته
	strand U	رشته
	strands U	رشته
	thread U	رشته
	threads U	رشته
	field U	رشته
	chains U	رشته
	trains U	رشته
	sequences U	رشته
	reeve U	رشته
	trained U	رشته
	tatter U	رشته رشته
	branch U	رشته
	train U	رشته
	fibre U	رشته
	branches U	رشته
	seriated U	رشته رشته
	suite U	رشته
	unifilar U	یک رشته
	sequence U	رشته
	chain U	رشته
	yarns U	رشته
	range U	رشته
	ranges U	رشته
	ranged U	رشته
	suites U	رشته
	fibres U	رشته
	to seek somebody out U	جستجو برای پیدا کردن کسی
	They searched the whole town . U	تمام شهر را گشتند ( جستجو کردند )
	omission factor U	تعداد متنهای مربوطه که در یک جستجو گم شدند
	inscrutably U	چنانکه نتوان جستجو کردیا دریافت
	to dig up U	با به هم زدن [جستجو کردن] از خاک در آوردن
	character string U	رشته دخشهای
	area U	رشته [دانشی]
	string handling U	بکارگیری رشته
	string length U	طول رشته
	string manipulation U	دستکاری رشته
	macaroni U	رشته فرنگی
	empty string U	رشته خالی
	division U	رشته [دانشی]
	strobilation U	تشکیل رشته