Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
specialty
U
رشته اختصاصی
specialities
U
رشته اختصاصی
speciality
U
رشته اختصاصی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
several fishery
U
محل صید اختصاصی ماهی صیدگاه اختصاصی
null
U
رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fills
U
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill
U
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
thready
U
رشته رشته باصدای باریک
specified command
U
فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
thread
U
رشته رشته شدن
fiberize
U
رشته رشته کردن
threads
U
رشته رشته شدن
fibrillation
U
رشته رشته سازی
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
occupation crossing
U
پل اختصاصی
allocation
U
اختصاصی
allocations
U
اختصاصی
proprietary
U
اختصاصی
individual
U
اختصاصی
dedicated
U
اختصاصی
appropriative
U
اختصاصی
technical
U
اختصاصی
individuals
U
اختصاصی
traits
U
نشان اختصاصی
patent medicines
U
داروی اختصاصی
local theory
U
نظریه اختصاصی
a dedicated line
U
یک خط
[سیم]
اختصاصی
localized amnesia
U
یادزدودگی اختصاصی
patent medicine
U
داروی اختصاصی
lacunar amnesia
U
یادزدودگی اختصاصی
driveways
U
راه اختصاصی
native compiler
U
کامپایلر اختصاصی
native language
U
زبان اختصاصی
specialises
U
اختصاصی کردن
proprietary goods
U
کالاهای اختصاصی
allotment
U
منابع اختصاصی
allotments
U
منابع اختصاصی
special ability
U
توانایی اختصاصی
specialize
U
اختصاصی کردن
specialising
U
اختصاصی کردن
separates
U
علیحده اختصاصی
separate
U
علیحده اختصاصی
specializing
U
اختصاصی کردن
special tribunal
U
دادگاه اختصاصی
specific variance
U
پراکنش اختصاصی
specificity
U
اختصاصی بودن
separated
U
علیحده اختصاصی
specified command
U
نیروی اختصاصی
parts peculiar
U
قطعات اختصاصی
distinguishing
U
مشخص اختصاصی
proprietary program
U
برنامه اختصاصی
trait
U
نشان اختصاصی
appropriation
U
ذخیره اختصاصی
characters
U
صفت اختصاصی
character
U
صفت اختصاصی
landmarks
U
نشان اختصاصی
specializes
U
اختصاصی کردن
dedicated system
U
سیستم اختصاصی
privates
U
اختصاصی خصوصی
private
U
اختصاصی خصوصی
dedicated lines
U
خطوط اختصاصی
additional outlet
U
انشعاب اختصاصی
dedicated device
U
دستگاه اختصاصی
dedicated computer
U
کامپیوتر اختصاصی
appropriated surplus
U
ذخیره اختصاصی
landmark
U
نشان اختصاصی
aedis
U
زیارتگاه اختصاصی
aedes
U
زیارتگاه اختصاصی
dedicated word processor
U
کلمه پرداز اختصاصی
proprietary file format
U
قالب فایل اختصاصی
dedicated file server
U
خدمتگذار فایل اختصاصی
a dedicated server
U
[رایانه]
خدمتگذار اختصاصی
harmonic selective ringing
U
تلفن اختصاصی همساز
reservations
U
قطعه زمین اختصاصی
privy
U
محرم اسرار اختصاصی
a dedicated wiring circuit
U
یک مدار الکتریکی اختصاصی
suigeneris
U
اختصاصی منحصر بفرد
characterization
U
توصیف صفات اختصاصی
reservation
U
قطعه زمین اختصاصی
the peculiarities of mammals
U
نشانهای اختصاصی پستانداران
specific search
U
تجسس اختصاصی منطقه
distinctively
U
بطورمشخص یا اختصاصی بروجه تمیز
post exchange
U
فروشگاه اختصاصی پادگان ارتش
individuals
U
اختصاصی فردی یک نفر سرباز
individual
U
اختصاصی فردی یک نفر سرباز
non specific factors of production
U
عوامل غیر اختصاصی تولید
custom built
U
سفارشی تهیه شده اختصاصی
netware
U
سیستم عامل شبکه اختصاصی ساخت Novell
sierra
U
رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
narrative statement
U
عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی در شروع برنامه اختصاصی میدهد
characteristic
U
صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
characteristically
U
صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
service peculiar
U
امور اختصاصی یک قسمت یایک نیرو مخصوص یک نیرو
filament
U
رشته
coneatenation
U
رشته
arteries
U
رشته
catena
U
رشته
reeve
U
رشته
ranges
U
رشته
threads
U
رشته
thread
U
رشته
strands
U
رشته
strand
U
رشته
filaments
U
رشته
ghaut
U
رشته
fiber
U
رشته
chain
U
رشته
chains
U
رشته
filaria
U
رشته
funicle
U
رشته
artery
U
رشته
series
U
رشته
trains
U
رشته
tatter
U
رشته رشته
lines
U
رشته
suite
U
رشته
suites
U
رشته
trained
U
رشته
field
U
رشته
fibres
U
رشته
branch
U
رشته
branches
U
رشته
yarn
U
رشته
unifilar
U
یک رشته
train
U
رشته
line
U
رشته
sequences
U
رشته
fielded
U
رشته
fibre
U
رشته
seriated
U
رشته رشته
range
U
رشته
ranged
U
رشته
sequence
U
رشته
string
U
رشته
fields
U
رشته
yarns
U
رشته
calloc
U
در برنامه نویسی C دستور اختصاصی حافظه به برنامه
speciality
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
field
U
رشته
[دانشی]
area
U
رشته
[دانشی]
division
U
رشته
[دانشی]
string manipulation
U
دستکاری رشته
empty string
U
رشته خالی
branch
U
رشته
[دانشی]
search string
U
رشته جستجو
string length
U
طول رشته
sequence of events
U
رشته حوادث
character string
U
رشته دخشهای
character string
U
رشته کاراکتری
solid wire
U
سیم تک رشته
spinnerete
U
رشته ساز
copper strand
U
رشته مسی
craftsman trade
U
رشته فنی
spinneret
U
رشته ساز
string handling
U
بکارگیری رشته
optical fiber
U
رشته اپتیکی
null string
U
رشته تهی
null string
U
رشته پوچ
noodle
U
رشته فرنگی
guinea worm
U
کرم رشته
hair worm
U
کرم رشته
lighting filament
U
رشته ملتهب
the province of science
U
رشته علوم
the province of science
U
رشته علمی
train of thought
U
رشته افکار
pasta
U
رشته فرنگی
incandescent filament
U
رشته ملتهب
symbolic string
U
رشته علائم
ghat
U
رشته سلسله
main sequence
U
رشته اصلی
strobilation
U
تشکیل رشته
string variable
U
متغیر رشته
stup string
U
رشته تنظیم
symbol stringe
U
رشته نمادی
filum
U
رشته لیفی
filament resistor
U
مقاومت رشته
filiform
U
رشته مانند
finespun
U
نازک رشته
finite series
U
رشته کراندار
heaters
U
رشته گرمساز
tracts
U
رد بپا رشته
tract
U
رد بپا رشته
nerve
U
رشته عصبی
nerves
U
رشته عصبی
trains
U
یک رشته موج
spaghetti
U
رشته فرنگی
hot wire
U
رشته حرارتی
trains
U
رشته سلسله
trained
U
یک رشته موج
hot-wire
U
رشته حرارتی
trained
U
رشته سلسله
hot-wired
U
رشته حرارتی
hot-wires
U
رشته حرارتی
hot-wiring
U
رشته حرارتی
train
U
یک رشته موج
train
U
رشته سلسله
sequence
U
رشته ترتیب
computing
U
رشته کامپیوتر
ridges
U
رشته تپه
heater
U
رشته گرمساز
disciplining
U
رشته علمی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com