English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
scrutiny U رسیدگی مداقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scrutinised U مورد مداقه قراردادن
scrutinized U مورد مداقه قراردادن
scrutinizing U مورد مداقه قراردادن
scrutinising U مورد مداقه قراردادن
scrutinizes U مورد مداقه قراردادن
scrutinises U مورد مداقه قراردادن
scrutinize U مورد مداقه قراردادن
to verify the accounts رسیدگی به محاسبات کردن حساب ها را رسیدگی یا ممیزی کردن
defferential assets U هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
adjustments U رسیدگی
adjustment U رسیدگی
matureness U رسیدگی
probed U رسیدگی
oyer U رسیدگی
ripeness U رسیدگی
inquiry U رسیدگی
probes U رسیدگی
puberty U رسیدگی
inquiries U رسیدگی
consideration U رسیدگی
considerations U رسیدگی
handling U رسیدگی
investigation U رسیدگی
investigations U رسیدگی
examinations U رسیدگی
examination U رسیدگی
conizance U حق رسیدگی
controlment U رسیدگی
probe U رسیدگی
cassation U رسیدگی
audited U رسیدگی
auditing U رسیدگی
audit U رسیدگی
verification U رسیدگی
attentions U رسیدگی
attention U رسیدگی
service رسیدگی به
serviced U رسیدگی به
audits U رسیدگی
verifying U رسیدگی کردن
attendances U رسیدگی تیمار
verify U رسیدگی کردن
verifiable U قابل رسیدگی
investigatory U وابسته به رسیدگی
examining U رسیدگی کردن
examine U رسیدگی کردن
examines U با into رسیدگی کردن
attendance U رسیدگی تیمار
examines U رسیدگی کردن
examined U با into رسیدگی کردن
examined U رسیدگی کردن
examine U با into رسیدگی کردن
examination U رسیدگی معاینه
examinations U رسیدگی معاینه
verified U رسیدگی کردن
verifies U رسیدگی کردن
examining U با into رسیدگی کردن
quest U تحقیق و رسیدگی
investigable U قابل رسیدگی
investigation in the supreme court U رسیدگی فرجامی
look into U رسیدگی کردن
to look in to U رسیدگی کردن
to see about U رسیدگی کردن
mellowness U نرمی رسیدگی
stock taking U رسیدگی به موجودی
storekeeping U رسیدگی به انبار
the investigation of accounts U رسیدگی بحساب
to go into U رسیدگی کردن
to llok U رسیدگی کردن
to see to U رسیدگی کردن
trial on merits U رسیدگی ماهوی
trial on procedural matters U رسیدگی شکلی
trial on technicalities U رسیدگی شکلی
go into U رسیدگی کردن
quests U تحقیق و رسیدگی
inspect U رسیدگی کردن
inspected U رسیدگی کردن
inspecting U رسیدگی کردن
inspects U رسیدگی کردن
investigator U رسیدگی کننده
investigators U رسیدگی کننده
tendentious U رسیدگی کننده
attention key U کلید رسیدگی
audit trail U اثر رسیدگی
cassation U رسیدگی فرجامی
claims handling U رسیدگی به شکایات
court of iquiry U دادگاه رسیدگی
deal with U رسیدگی کردن
assistance U موافبت رسیدگی
auditing U بازرسی رسیدگی
auditing U رسیدگی کردن
audited U بازرسی رسیدگی
attend U رسیدگی کردن
audited U رسیدگی کردن
attending U رسیدگی کردن
investigative U مبنی بر رسیدگی
attends U رسیدگی کردن
inquests U بازجویی رسیدگی
inquest U بازجویی رسیدگی
scope U دامنه رسیدگی
to do for U رسیدگی کردن به
audits U بازرسی رسیدگی
auditor U مامور رسیدگی
auditors U مامور رسیدگی
inquisitorial U وابسته به رسیدگی
audits U رسیدگی کردن
consider U رسیدگی کردن
considers U رسیدگی کردن
revision U رسیدگی ثانوی
investigate U رسیدگی کردن
investigated U رسیدگی کردن
investigates U رسیدگی کردن
investigating U رسیدگی کردن
revisions U رسیدگی ثانوی
try U رسیدگی کردن
audit U بازرسی رسیدگی
audit U رسیدگی کردن
tries U رسیدگی کردن
continuous stock taking U رسیدگی مستمر موجودی
master in lunacy U مامور رسیدگی به دیوانگی ها
i will see sbout it U من به ان رسیدگی خواهم کرد
audited U ممیزی رسیدگی کردن
tick off U نشان رسیدگی و مقابله
auditing U ممیزی رسیدگی کردن
trial court U دادگاه رسیدگی به امورموضوعی
look into <idiom> U رسیدگی یا وارسی کردن
to take into consideration U مورد رسیدگی قراردادن
think over <idiom> U با دقت رسیدگی کردن
handler U رسیدگی کننده مربی
to go through U رسیدگی کردن گذشتن از
audits U ممیزی رسیدگی کردن
audit U ممیزی رسیدگی کردن
handlers U رسیدگی کننده مربی
venues U محل رسیدگی به جرم
attends U توجه یا رسیدگی کردن
inquiries U پرسش بازجویی رسیدگی
hearings U رسیدگی بمحاکمه گزارش
venue U محل رسیدگی به جرم
attendances U ملازمت مراقبت رسیدگی
hearing U رسیدگی بمحاکمه گزارش
attending U توجه یا رسیدگی کردن
attendance U ملازمت مراقبت رسیدگی
investigatory U تحقیقی مبنی بر رسیدگی
inquiry U پرسش بازجویی رسیدگی
attend U توجه یا رسیدگی کردن
prejudicate U بی رسیدگی رای دادن در باره
cut both ways <idiom> U به هردوطرف دعوا رسیدگی کردن
practice court U دادگاه مخصوص رسیدگی به کفالت
to check up U درست رسیدگی یاحساب کردن
prejudication U صدور رای پیش از رسیدگی
will not hear of <idiom> U رسیدگی ویا اجازه ندادن
to w up a company U امورشرکتی را رسیدگی وانرامنحل کردن
to go to U رسیدگی کردن انجام دادن
adjournments U احاله رسیدگی به جلسه بعد
to go into the matter U به این مطلب رسیدگی کردن
account executive U متصدی رسیدگی به حساب مشتریها
inquisitional U وابسته به تحقیق یا رسیدگی تحقیقی
expertism U تفتیش و رسیدگی خبره کارشناسی
prejudge U بدون رسیدگی قضاوت کردن
prejudged U بدون رسیدگی قضاوت کردن
prejudges U بدون رسیدگی قضاوت کردن
prejudging U بدون رسیدگی قضاوت کردن
adjournment U احاله رسیدگی به جلسه بعد
spot checks U سرسری وبا عجله رسیدگی کردن
think better of <idiom> U رسیدگی دوباره به چیزی وتصمیمگیری بهتر
traffic court U دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
spot check U سرسری وبا عجله رسیدگی کردن
pray consider my case U خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
grand inquisitor U رئیس دادگاه رسیدگی دربرخی کشورها
appose U موردانتقاد و ایراد قرار گرفتن رسیدگی کردن
dut of court U ممنوع از اینکه دادگاه بافهارارتش رسیدگی می نماید
to revisit a criminal case [judicial proceedings] U یک پرونده جنایی [رسیدگی قضائی] را بازدید کردن
to check off U رسیدگی کردن ودرصورت درستی باخط نشان گذاردن
equity U اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
equities U اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
e. of pleas U دادگاهی که اصولا برای رسیدگی به کارهای مالی بود
overseer of the poor U ماموری که رسیدگی به بی نوایان و برخی کارهای دیگریک ناحیه میکند
inquisitions U نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
concurrent jurisdiction U رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان
inquisition U نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
rogatory U احاله رسیدگی به قضیه مطروحه به دادگاهی غیر از محکمه مطروح فیه
churchwarden U هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
habeas corpus U میدهد مشعر بر اینکه وی را در محضر دادگاه برای رسیدگی به ادعایش حاضرکند
churchwardens U هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
dockets U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docket U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docketed U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docketing U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
rule of law U قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
lord chancellor U بزرگترین لرد انگلیس که بامورقضایی رسیدگی کرده ومهردارسلطنتی ومشاورمخصوص پادشاه ورئیس مجلس اعیان میباشد
pit U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pits U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
cooling-off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
prize courts U دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
verifying U رسیدگی کردن صحت و سقم امری را معلوم کردن
verified U رسیدگی کردن صحت و سقم امری را معلوم کردن
verify U رسیدگی کردن صحت و سقم امری را معلوم کردن
verifies U رسیدگی کردن صحت و سقم امری را معلوم کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com