English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (30 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
transfuse U رسوخ یافتن در تزریق کردن در
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transfusion U رسوخ تزریق خون
transfusions U رسوخ تزریق خون
pierce U رسوخ کردن
transpierce U رسوخ کردن
perforating U رسوخ کردن
pierces U رسوخ کردن
perforates U رسوخ کردن
perforate U رسوخ کردن
imbuing U رسوخ کردن در اغشتن
imbued U رسوخ کردن در اغشتن
imbue U رسوخ کردن در اغشتن
imbues U رسوخ کردن در اغشتن
break into the market U در بازار رسوخ کردن
hypodermic injection U تزریق زیر جلدی تزریق پوستی
soaks U خیس خوردن رسوخ کردن
soak U خیس خوردن رسوخ کردن
syringe U تزریق کردن
syringes U تزریق کردن
perfuse U تزریق کردن
spray U تزریق کردن
injects U تزریق کردن
sprayed U تزریق کردن
sprays U تزریق کردن
spraying U تزریق کردن
injecting U تزریق کردن
injected U تزریق کردن
inject U تزریق کردن
immit U تزریق کردن
needle U با سوزن تزریق کردن
iodize U یود تزریق کردن
needles U با سوزن تزریق کردن
needled U با سوزن تزریق کردن
needling U با سوزن تزریق کردن
flame spray U تزریق کردن شعلهای
throwin U در دنده انداختن تزریق کردن
mainlines U مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainline U مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
shoot up <idiom> U مواد را از راه تزریق مصرف کردن
mainlining U مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainlined U مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
instills U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instil U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instilling U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instill U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instilled U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instils U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
seep U رسوخ
oozes U رسوخ
penetrate U رسوخ
oozing U رسوخ
sink U رسوخ
staunchness U رسوخ
seeped U رسوخ
seeping U رسوخ
penetrated U رسوخ
penetrates U رسوخ
seepage U رسوخ
ooze U رسوخ
oozed U رسوخ
seeps U رسوخ
resoluteness U رسوخ
sinks U رسوخ
interpenetration U رسوخ
penetrating U رسوخ کننده
transudation U نفوذ رسوخ
penetrant U رسوخ کننده
impregnable U رسوخ ناپذیر
impenetrable U غیر قابل رسوخ
profoundness U سنگینی رسوخ یا نفوذزیاد
break through U رسوخ مظفرانه پیشرفت غیرمنتظره
propagating U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagates U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagate U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagated U گشترش یافتن یا نشر یافتن
meet U : برخورد کردن یافتن
meets U : برخورد کردن یافتن
mends U رفو کردن بهبودی یافتن
amending U بهتر کردن بهبودی یافتن
migrated U سیر کردن انتقال یافتن
amended U بهتر کردن بهبودی یافتن
strengthens U تقویت یافتن تحکیم کردن
migrate U سیر کردن انتقال یافتن
amend U بهتر کردن بهبودی یافتن
gain U کسب کردن باز یافتن
gains U کسب کردن باز یافتن
terminates U محدود کردن خاتمه یافتن
gained U کسب کردن باز یافتن
terminate U محدود کردن خاتمه یافتن
migrates U سیر کردن انتقال یافتن
mended U رفو کردن بهبودی یافتن
improve U بهبودی یافتن پیشرفت کردن
improving U بهبودی یافتن پیشرفت کردن
exchanges U عوض کردن تسعیر یافتن
strengthened U تقویت یافتن تحکیم کردن
exchanged U عوض کردن تسعیر یافتن
improves U بهبودی یافتن پیشرفت کردن
improved U بهبودی یافتن پیشرفت کردن
exchanging U عوض کردن تسعیر یافتن
mend U رفو کردن بهبودی یافتن
terminated U محدود کردن خاتمه یافتن
exchange U عوض کردن تسعیر یافتن
migrating U سیر کردن انتقال یافتن
strengthen U تقویت یافتن تحکیم کردن
trial and error <idiom> U یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
locates U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
located U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
locating U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
locate U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
center U کانونی کردن تمرکز یافتن مرکز
extending U توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
henpeck U سعی کردن برای تفوق یافتن
extends U توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
extend U توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
adjourns U بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourned U بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourning U بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourn U بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
head-hunting <idiom> U جستجو کردن برای یافتن شخصی شایسته ولایق
flows U لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
flowed U لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
paragons U رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
flow U لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
paragon U رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
infusion U تزریق
low level injection U تزریق کم
jab [colloquial] U تزریق
injective function U تزریق
jab [British] [colloquial] U تزریق
injections U تزریق ها
spraying U تزریق
infusions U تزریق
mud grouting U تزریق گل
sprays U تزریق
shot U تزریق
sprayed U تزریق
transfusion U تزریق
spray U تزریق
injection U تزریق
mud injection U تزریق گل
shots U تزریق
intinction U تزریق
transfusions U تزریق
nympholept U کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
injection capacity U فرفیت تزریق
injection efficiency U بازده تزریق
grout curtain U پرده تزریق
injection grid U شبکه تزریق
grout hole U چاه تزریق
chemical injection U تزریق شیمیایی
grout hole U سوراخ تزریق
intake well U چاه تزریق
metal spraying تزریق فلزی
grouting galleries U مجاری تزریق
gas injection U تزریق بنزین
grouting gallery U دالان تزریق
spary gun U تلمبه تزریق
clay grouting U تزریق خاک رس
vaccinophobia U تزریق هراسی
fule injection U تزریق سوخت
chemical grouting U تزریق شیمیایی
drilled grout hole U چاه تزریق
drilled grout hole U سوراخ تزریق
injector valve U سوپاپ تزریق
cement grouting U تزریق سیمان
inspirator U تزریق کننده
blast injection engine U موتور تزریق دم
guns U دستگاه تزریق
gun U دستگاه تزریق
blanket grouting U تزریق سطحی
perfusion U تزریق وریدی
pilot injection U تزریق مقدماتی
chemical consolidation U تزریق شیمیایی
injection level U سطح تزریق
spartter U تزریق کننده
injection of money U تزریق پول
spartter loss U تلف تزریق
spary gun U پیستوله تزریق
injection point U نقطه تزریق
injector U تزریق کننده
injector U الت تزریق
malfunctioned U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctions U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunction U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
grouted alluvium U ابرفت تزریق شده
grease injector U تزریق کننده گریس
petrol injection pump U پمپ تزریق بنزین
petrol injection motor U موتور تزریق بنزینی
jetting tube U لوله تزریق در حفاری
injection U داروی تزریق کردنی
injection timing U تنظیم مقدار تزریق
concrete gun U دستگاه تزریق بتن
metal spray gun U تلمبه تزریق فلز
airless solid injection U تزریق بدون کمپرسور
grouting U تزریق دوغاب سیمان
hypo U تزریق زیر جلدی
hypodermic U تزریق زیر جلدی
fuel injection system U سیستم تزریق سوخت
injector pump U پمپ تزریق سوخت
gas injection method U روش تزریق گاز
hypodermics U تزریق زیر جلدی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com