Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fouling
U
رسوب رسوبات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bed materials
U
رسوبات بستر
bed material
U
رسوبات بستر
suspensed sediment
U
رسوبات معلق در اب
wash out valve
U
شیر تخلیه رسوبات در مخزن
decoppering
U
رفع رسوبات مس از داخل لوله
alluviation
U
رسوبات ماسه و شن ناشی ازکم شدن سرعت جریان رودخانه
gum
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gums
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gummed
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gumming
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
foulest
U
رسوب
fouls
U
رسوب
fouler
U
رسوب
sinter
U
رسوب
precipitation
U
رسوب
mud
U
رسوب
alluvium
U
رسوب
alluvion
U
رسوب
dreg
U
رسوب
illuviation
U
رسوب
fouling
U
رسوب
residual
U
رسوب
percipitate
U
رسوب
fouled
U
رسوب
deposit
U
رسوب
sediment
U
رسوب
deposits
U
رسوب
foul
U
رسوب
sediments
U
رسوب
glacial deposit
U
رسوب یخچالی
mud valve
U
دریجه رسوب
sedimentation
U
رسوب سازی
bosh
U
رسوب کوارتس
oil sludge
U
رسوب روغن
trap box
U
حوضچه رسوب
silting
U
رسوب ته نشینی
silt sump
U
چاهک رسوب
accretion of silt
U
رسوب زدایی
silt pit
U
چاله رسوب
settling basin
U
حوضچه رسوب
setting basin
U
حوضچه رسوب
sedimentation
U
رسوب گذاری
residuum
U
پسمانده رسوب
precipitant
U
عامل رسوب
percipitate
U
رسوب کردن
deposit
U
رسوب کردن
precipitated
U
رسوب شیمیایی
precipitate
U
رسوب کردن
precipitate
U
رسوب شیمیایی
sediments
U
رسوب کردن
precipitation
U
رسوب کردن
precipitation
U
رسوب دادن
fouls
U
رسوب کردن
foulest
U
رسوب کردن
fouler
U
رسوب کردن
fouled
U
رسوب کردن
foul
U
رسوب کردن
sediment
U
رسوب کردن
sediment
U
لای رسوب
deposits
U
ذخیره رسوب
deposits
U
رسوب کردن
deposit
U
ذخیره رسوب
precipitated
U
رسوب کردن
sediments
U
لای رسوب
tartar
U
ته نشین رسوب
precipitating
U
رسوب شیمیایی
precipitates
U
رسوب کردن
fouling
U
رسوب کردن
precipitates
U
رسوب شیمیایی
tartars
U
ته نشین رسوب
accretionof silt
U
رسوب زدائی
precipitating
U
رسوب کردن
vapor deposition
U
رسوب سازی با بخار
silt ejector
U
تخلیه کننده رسوب
trap box
U
حوضچه رسوب زهکشها
reprecipitation
U
رسوب دادن مجدد
reprecipitation
U
رسوب کردن مجدد
precipitation reaction
U
واکنش رسوب دهنده
precipating agent
U
عامل رسوب دهنده
sludge
U
رسوب گل و لای ضخیم
eolian
U
رسوب حاصل از جریان باد
tidal mud deposits
U
گل رسوب شده حاصل از جزرو مد
alluvial
U
ته نشینی مربوط به رسوب و ته نشین
coppering
U
مس گیری رفع رسوب مس از داخل لوله
laterization
U
تبدیل سنگ به رسوب صخرههای قرمز
sludge
U
لجن غلیظ رسوب مخازن سوخت ناو
scale
U
ستون درجه رسوب جدار داخلی دیگ بخارناو
juck work
U
کوبیدن میخ درکف و دیوارهای کانال به منظور ایجاد رسوب
illuviate
U
در اثر نقل مکان از محلی درمحل دیگری رسوب شدن
age hardening
U
سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
fractional precipitation
U
رسوب گیری جزء به جزء
to tip something
[British E]
U
رسوب کردن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com