English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 164 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mediaevalism U رسم ها وعقیدههای قرون میانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
She is not well disposed towards me . She is not on particularly . fricndly terms with me . U با من میانه یی ( میانه خوبی ؟ میانه چندانی ) ندارد
mediaeval U قرون وسطی قرون وسطایی
medieval U قرون وسطی قرون وسطایی
Middle Ages U قرون وسطی
d. ages U قرون دور
after ages U قرون آتیه
mediaeval ages U قرون وسطی
medival ages U قرون وسطی
the dark ages U قرون وسطی
medievalism U عقاید قرون وسطایی
medizeval history U تاریخ قرون وسطی
medievalism U دارای وضعیت قرون وسطایی
galligaskins U نوعی جوراب یا پاپوش قرون 61 و 71
dromond U کشتی جنگی یا بازرگانی قرون وسطی
galleass U کشتی بادبانی و پارویی بزرگ قرون 71 و 81
medievalist U متخصص درتاریخ وهنروفرهنگ قرون وسطی
galley U کشتی پارویی یا بادبانی قرون وسطی
longbows U کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
longbow U کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
rigaudon U رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
pennon U پرچم مثلثی شکل قرون وسطی
rigadoon U رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
wimple U روسری زنان قرون وسطی چرخ
balistraria U [قابی به شکل صلیب در دیوارهای قرون وسطی]
ballistraria U [قابی به شکل صلیب در دیوارهای قرون وسطی]
templar U عضو فرقهای ازصلیبیون نظامی قرون وسطی
backsteingotit U [آجری با ساختار ساده در معماری قرون وسطایی]
schoolman U پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
schoolastic U پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
chien-assis U [پنجره زیر شیروانی مینیاتوری در قرون وسطی]
minuet U رقص گام اهسته قرون 71 و81 میلادی
scholasticism U شیوه تعلیم وفلسفه مذهبی قرون وسطی
goliard U دانجشوی اواره قرون 21 و31 که اشعار هجایی میخوانده
cantherius U [تیر اصلی خرپا در خانه های قرون وسطی]
tower house U قلعه مستحکم قرون وسطی خانه بالای برج
canterius U [تیر اصلی خرپا در خانه های قرون وسطی]
troubadour U شاعر بزمی ونوازنده دوره گرد قرون 11 الی 31فرانسه
troubadours U شاعر بزمی ونوازنده دوره گرد قرون 11 الی 31فرانسه
to be broken on the wheel U روی چرخ گاری مردن [نوعی مجازات اعدام در قرون وسطی]
justiciar U قاضی عالیرتبهء دادگاههای عالی قرون وسطایی انگلیس دادرس عالیرتبه
fairish U میانه
center piece U میانه
allegretto a U میانه
moderating U میانه رو
middle-of-the-road U میانه رو
owl light U میانه
mn U میانه
middle weight U میانه
of a middling quality U میانه
mesosomatic U میانه تن
mesocephalic U میانه سر
mesne U میانه
mezzo U میانه
median line U میانه
intermediate U میانه
intermedial U میانه
moderates U میانه رو
meaner U میانه
median U میانه
tolerable U میانه
meant U میانه
mean U میانه
medium U میانه
so-so U میانه
mediums U میانه
meanest U میانه
sober U میانه رو
temperate U میانه رو
soberly U میانه رو
moderate U میانه رو
moderated U میانه رو
frugal U میانه رو
ruff U یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruffe U یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruffs U یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
mesokurtic U میانه پهنا
Middle West U باختر میانه
middle course U میانه روی
averages U میانه متوسط
meaner U میانه متوسط
mesopic vision U دید میانه
mesolithic U میانه سنگی
middlings U ارد میانه
waists U میانه ناو
the middle finger U انگشت میانه
meanest U میانه متوسط
average U میانه متوسط
to split the d. U میانه را گرفتن
intermediate frequency U فرکانس میانه
tolerably U بطور میانه
averaging U میانه متوسط
passably U بطور میانه
normal U میانه متوسط
moderateness U میانه روی
averaged U میانه متوسط
temperateness U میانه روی
moderated U میانه رو مناسب
intermediately U بطور میانه
moderation U میانه روی
halfway line U خط میانه زمین
moderately U بطور میانه
golden mean U میانه روی
moderates U میانه رو مناسب
halfback U بازیکن میانه
bathyal U میانه ژرفی
average radius U شعاع میانه
moderate U میانه رو مناسب
moderating U میانه رو مناسب
intermedium U میانه گیر
waist U میانه ناو
medial U میانه متوسط
medium frequency U فرکانس میانه
middles U میانه میدان
mean radius U شعاع میانه
temperance U میانه روی
mediaeval ages U قرنهای میانه
mean U میانه متوسط
middle U میانه میدان
calf's tongue U [برجسته کاری های دکوری قرون وسطی با زبانه هایی شبیه تیرهای موازی]
embroiled U میانه برهم زدن
to set two men at variance U میانه دو کس رابهم زدن
embroil U میانه برهم زدن
ambivert U ادم معتدل و میانه رو
mean U متوسط میانه روی
embroiling U میانه برهم زدن
interposition U دخالت میانه گیری
meanest U متوسط میانه روی
meaner U متوسط میانه روی
scholastic theology U الهیات قرنهای میانه
embroils U میانه برهم زدن
bigeneric U میانه یا حد وسط دوجنس
embroilment U میانه بهم زنی
centrist wing U طرفدار جناح میانه رو [سیاست]
We are on very friendly terms . U میانه ماخیلی گرم است
To try to effect a reconciliation . between two people . U میانه دونفرراگرفتن ( آشتی دادن )
middlemen U نفر وسط صف ادم میانه رو
middleman U نفر وسط صف ادم میانه رو
They became estranged . They fell out . U میانه آنها بهم خورد
middle body U قسمت میانه ناو یا کشتی
they came to a rupture U میانه انها بهم خورد
to keep in with any one U با کسی میانه خوب داشتن
to split the difference U میانه را گرفتن مصالحه کردن
To set two people against each other . To stir up bad blood between tow persons. U میانه دونفررا بهم زدن
intercede U میانجی شدن میانه گیری کردن
interceded U میانجی شدن میانه گیری کردن
intercedes U میانجی شدن میانه گیری کردن
barytone U کلمهای که اخران بی تکیه است میانه
interceding U میانجی شدن میانه گیری کردن
pavis U سپربزرگی که در قرنهای میانه بکارمیبرندوسرتاپارامی پوشانید
averaged U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averages U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
average U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averaging U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
sea king U دزد دریایی اسکاندیناوی درقرنهای میانه
chess board rug U قالی با طرح خانه شطرنجی که بیشتر در قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی مرسوم بوده و از نقوش ماهی و گل در ذوزنقه ها استفاده شده است
school doctor U استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
jainism U یکجوردین درهندکه میانه دین برهماودین بوداست
controvrsism U روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
cross-wing U [بال های پیوسته در تالار خانه های قرون وسطایی]
dragon sumak U طرح سومک اژدهایی [این طرح در قرون نوزدهم و بیستم میلادی در قفقاز بافته شده و زمینه اصلی آن جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.]
angle-leaf U [یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
mediaevalist U کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
midcourse guidance U هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com