English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
artillery U رسته توپخانه
artillery branch U رسته توپخانه
artillery corps U رسته توپخانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
profession of arms U شناخت رسته ها اشنایی با رسته ها
pack artillery U توپخانه محمول با دواب توپخانه محمول توپخانه کوهستانی
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
fire capabilities U چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
guilds U رسته
duty branch U رسته
Corp U رسته
guild U رسته
arm U رسته
branches U رسته
branch U رسته
combat arms U رسته رزمی
classing U رسته گروه
basic branch U رسته اولیه
categorization U رسته بندی
duty branch U رسته خدمتی
classes U رسته گروه
classed U رسته گروه
signal U رسته مخابرات
signaled U رسته مخابرات
signalled U رسته مخابرات
veterinary corps U رسته دامپزشکی
signal corps U رسته مخابرات
conifers U رسته درختانی
acrogenous U از انتها رسته
armor U رسته زرهی
conifer U رسته درختانی
class U رسته گروه
overgrown U فزون رسته
ordnance U رسته اردنانس
quartermasters U رسته سررشته داری
infantry U رسته پیاده نظام
quartermaster U رسته سررشته داری
combat support arms U رسته پشتیبانی رزمی
medical badge U علامت رسته پزشکی
no branch U شغل بدون رسته
field officer U افسر رسته رزمی
communication and electronics U رسته مخابرات و الکترونیک
division officer U فرمانده قسمت افسر رسته
divisions U بخش رسته تقسیم کردن
division U بخش رسته تقسیم کردن
no branch U شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
spotting board U طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
ordnace U توپخانه
ordnance U توپخانه
artillery U توپخانه
gunnery U توپخانه
corps artillery U توپخانه سپاه
fieldartillery U توپخانه صحرایی
artillery U توپخانه صحرایی
artillery corps U قسمت توپخانه
gunner's party U گروه توپخانه
artillery brigade U تیپ توپخانه
heavy artillery U توپخانه سنگین
artillery annex U پیوست توپخانه
artillery group U گروه توپخانه
gunner U جمعی توپخانه
division artillery U توپخانه لشگری
coastal artillery U توپخانه ساحلی
cannonry U توپ و توپخانه
battering train U توپخانه محاصره
gunners U جمعی توپخانه
division artillery U توپخانه لشگر
field artillery U توپخانه صحرائی
field atrillery U توپخانه صحرایی
artillery piece U قبضه توپخانه
artillery mount U سکوی توپخانه
artillery mount U قنداق توپخانه
artillery ammunition U مهمات توپخانه
artillerist U متخصص توپخانه
artillery battalion U گردان توپخانه
self propelled U توپخانه خودکششی
towed artillery U توپخانه کششی
gunnery U علم توپخانه
gunnery U توپخانه دریایی
flak U توپخانه ضد هوایی
turret U برج توپخانه
turrets U برج توپخانه
armored artillery U توپخانه زرهدار
armored artillery U توپخانه زرهی
army artillery U توپخانه ارتش
antitank artillery U توپخانه ضد تانک
hostile artillery U توپخانه دشمن
light artillery U توپخانه سبک
anti aircraft artillery U توپخانه ضد هوایی
medium artillery U توپخانه متوسط
corps artillery U توپخانه همراه سپاه
gunnery ship U ناو اموزشی توپخانه
firing chart U طرح تیر توپخانه
no fire line U خط منع اتش توپخانه
fire plan U طرح اتش توپخانه
spotter U دیدبان توپخانه دریایی
rolling barrage U سد اتش غلطان توپخانه
artillery carriage U قنداق سلاح توپخانه
all available U تمام توپخانه موجود
army artillery U توپخانه نیروی زمینی
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
artillery fire plan U طرح اتش توپخانه
artillery liaison officer U افسر رابط توپخانه
artillery preparation U تیر تهیه توپخانه
artillery preparation U اتش تهیه توپخانه
gunnery U قوانین تیر توپخانه
air defense artillery U توپخانه پدافند هوایی
artillery chart U طرح تیر توپخانه
active status U خط مشی فعال توپخانه
aerial field artillery U توپخانه محمول هوایی
air defense artillery fire unit U سکوی توپخانه پدافندهوایی
flak U توپخانه پدافند هوایی
jato unit U موتورموشکی یدکی گلولههای توپخانه
air defense artillery fire unit U یکان اتش توپخانه پدافندهوایی
all available U کلیه توپخانه حاضر به تیر
battery U حمله با توپخانه ضرب و جرح
contingent zone of fire U منطقه اتش احتمالی توپخانه
stargauge U وسیله کالیبرسنجی در توپخانه دریایی
ask ask U توپخانه یا اتش توپخانهء ضد هوایی
batteries U حمله با توپخانه ضرب و جرح
air and naval gunfire U اتش توپخانه دریایی و هوایی
fire control U دستگاه کنترل اتش توپخانه
air and naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
engagement control U کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
surface mission U پدافندزمینی با توپخانه پدافندهوایی در نقش زمینی
plotting room U مرکز هدایت اتش توپخانه ناو
towed U توپخانه کششی حمل شونده به وسیله یدک کش
air spot U تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
Our heavy guns pounded ( away at ) the enemy positions . U توپخانه سنگین ما مواضع دشمن رادرهم کوبید
air defense artillery controller U مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
survey information center U مرکز اطلاعات نقشه برداری در توپخانه لشکری یا سپاه
gun salute U سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
mobile employment U استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
bombardment U گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
spotting line U خط دیدبانی توپخانه دریایی یازمینی خط تنظیم تیر ودیدبانی اتش
bombardments U گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
fire unit U یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
engineered U قسمت مهندسی رسته مهندسی
engineer U قسمت مهندسی رسته مهندسی
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
engineers U قسمت مهندسی رسته مهندسی
calibration card U کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
observers U نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
static employment U کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
observer U نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
counterflak U اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
limber chest U جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
cannons U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon U لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
finance U رسته دارایی دارایی
financed U رسته دارایی دارایی
financing U رسته دارایی دارایی
finances U رسته دارایی دارایی
mid range U موشک بردمتوسط یا توپخانه بردمتوسط
offset plottin U روش استفاده از تصحیحات مخصوص در توپخانه روش محاسبه توپ به توپ
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
service of the piece U مشق پای قبضه توپخانه مشق پای توپ
fire call U درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
shelling report U گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com