English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
categorization U رسته بندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
profession of arms U شناخت رسته ها اشنایی با رسته ها
duty branch U رسته
branches U رسته
branch U رسته
arm U رسته
Corp U رسته
guild U رسته
guilds U رسته
conifer U رسته درختانی
signalled U رسته مخابرات
signaled U رسته مخابرات
signal U رسته مخابرات
artillery corps U رسته توپخانه
duty branch U رسته خدمتی
armor U رسته زرهی
artillery branch U رسته توپخانه
signal corps U رسته مخابرات
classing U رسته گروه
basic branch U رسته اولیه
acrogenous U از انتها رسته
conifers U رسته درختانی
artillery U رسته توپخانه
combat arms U رسته رزمی
overgrown U فزون رسته
class U رسته گروه
classed U رسته گروه
veterinary corps U رسته دامپزشکی
ordnance U رسته اردنانس
classes U رسته گروه
combat support arms U رسته پشتیبانی رزمی
field officer U افسر رسته رزمی
quartermaster U رسته سررشته داری
quartermasters U رسته سررشته داری
infantry U رسته پیاده نظام
medical badge U علامت رسته پزشکی
communication and electronics U رسته مخابرات و الکترونیک
no branch U شغل بدون رسته
divisions U بخش رسته تقسیم کردن
division officer U فرمانده قسمت افسر رسته
division U بخش رسته تقسیم کردن
no branch U شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
word warp U فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
telescopic U دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
lineament U طرح بندی صورت بندی
wording U جمله بندی کلمه بندی
classifications U طبقه بندی رده بندی
classification U طبقه بندی رده بندی
lineaments U طرح بندی صورت بندی
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
engineers U قسمت مهندسی رسته مهندسی
engineer U قسمت مهندسی رسته مهندسی
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
engineered U قسمت مهندسی رسته مهندسی
transparently U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load U بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
financing U رسته دارایی دارایی
financed U رسته دارایی دارایی
finances U رسته دارایی دارایی
finance U رسته دارایی دارایی
approach formation U صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classification U طبقه بندی کردن طبقه بندی
phasing U مرحله بندی مرحله بندی عملیات
classifications U طبقه بندی کردن طبقه بندی
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack U تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
snacks U ته بندی
funiculars U بندی
queuing U صف بندی
vanation U رگ بندی
trimerous U سه بندی
funicular U بندی
neuration U رگ بندی
queing U صف بندی
mud sill U ته بندی
taping U ته بندی
snack U ته بندی
nailed up U سر هم بندی
hermetic sealing U اب بندی
patching U سر هم بندی
waterproofing U اب بندی
commisural U بندی
articular U بندی
humidity insulation U اب بندی
humidity insulation U نم بندی
striation U خط بندی
seals U اب بندی
lapping U اب بندی
laced U بندی
seal U اب بندی
sealing off U اب بندی
commissural U بندی
alignment U صف بندی
alignments U صف بندی
packaged U عدل بندی
package U بسته بندی
packaged U بسته بندی
typification U طبقه بندی
rhyme scheme U قافیه بندی
reticulation U شبکه بندی
wagering U شرط بندی
message queuing U صف بندی پیام
paragraphic U بندی فقرهای
package U عدل بندی
regimentalation U گروه بندی
paging U صفحه بندی
venation U رگه بندی
packages U عدل بندی
sealing wax U موم اب بندی
pluralization U جمع بندی
ranked U رتبه بندی
taxonomy U طبقه بندی
underpinned U پی بندی کردن
underpins U پی بندی کردن
premunition U پیش بندی
totalization U جمع بندی
phantasma U چشم بندی
patchery U سرهم بندی
formulation U صورت بندی
vernation U برگ بندی
taxonomies U طبقه بندی
packages U بسته بندی
rank U رتبه بندی
ranks U رتبه بندی
queuing theory U نظریه صف بندی
underpin U پی بندی کردن
ring clossure U حلقه بندی
systemization U طبقه بندی
staping U مرحله بندی
somatotyping U سنخ بندی تن
snow job U سرهم بندی
gamble U شرط بندی
gambled U شرط بندی
tariff classification U تعرفه بندی
gambles U شرط بندی
skelton U استخوان بندی
single sling U باربردار یک بندی
terracing U تراس بندی
steining U طوقه بندی
stratification U قشر بندی
syllabification U هجا بندی
syllabicity U هجا بندی
syllabication U هجا بندی
summation U جمع بندی
subsumption U رده بندی
stratification U طبقه بندی
tabulation U جدول بندی
stratification U چینه بندی
stratification U لایه بندی
to make a mess of U سر هم بندی کردن
shuttering U تخته بندی
shoring U شمع بندی
sealing joint U اتصال اب بندی
partitioning U جزء بندی
sealing U اب بندی کردن
seal bars U میلههای اب بندی
scheme of colour U رنگ بندی
grade U درجه بندی
scheduling queue U صف زمان بندی
trelliswork U داربست بندی
triangularization U مثلث بندی
triangulation U مثلث بندی
grades U درجه بندی
rootage U ریشه بندی
sealing liquid U مایع اب بندی
sealing screw U پیچ اب بندی
to make a muddle of U سر هم بندی کردن
self dramatization U بخود بندی
to mull a mull of U سر هم بندی کردن
to nails up U سر هم بندی کردن
segmentation U قطعه بندی
to pin up U بی بندی کردن
to take a snack U ته بندی کردن
toe protection U پاشنه بندی
sealings U بتونه اب بندی
typification U سنخ بندی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com