English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
conductance U رسانایی الکتریکی گرما رسانایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
conduction U رسانایی الکتریکی
electrical conductance U رسانایی الکتریکی
conductivity U رسانایی قابلیت رسانایی
conductance U میزان رسانایی رسانایی
conductance U رسانایی
superconductivity U بس رسانایی
conduction U رسانایی
conductivity U رسانایی
specific conductance U رسانایی
electrical conductivity U رسانایی
total conductivity U رسانایی کل
transconductance U رسانایی متقابل
mutual conductance U رسانایی متقابل
conductivity bridge U پل برق رسانایی
conductivity U برق رسانایی
conducting period U دوره رسانایی
conduction band U نوار رسانایی
grid anode transconductance U رسانایی متقابل
conduction current U جریان رسانایی
conduction electron U الکترون رسانایی
limiting ionic conductance U رسانایی یونی حد
electrode conductance U رسانایی الکترد
magnetic conductance U رسانایی مغناطیسی
permeance U مغناطیس رسانایی
permeance U رسانایی مغناطیسی
on period U مدت رسانایی
hole conductance U رسانایی حفرهای
magneto conductivity U رسانایی مغناطیسی
equivalent conductance U رسانایی هم ارز
valence electron U الکترون رسانایی
outer shell electron U الکترون رسانایی
ionic conduction U رسانایی یونی
forward conductance U برق رسانایی مستقیم
conversion transconductance U رسانایی متقابل وارون
photo conductive effect U اثر نور- رسانایی
photoconductive cell U پیل نور- رسانایی
conductometric titration U تیتراسیون رسانایی سنجی
limiting equivalent conductance U رسانایی اکی والان حد
thermostat U :الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
thermostats U :الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
electrostatic U ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
PSU U مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
electrical and otherwise U الکتریکی و غیر الکتریکی
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
cauma U گرما
isotherm U خط هم گرما
radiation of heat U گرما
heats U گرما
heat U گرما
heat absorbing U جذب گرما
thermosphere U گرما سپهر
thermosphere U گرما کره
heat transmission U انتقال گرما
heat exchange U تبادل گرما
calorification U پیدایش گرما
heats U گرما حرارت
heat flow U جریان گرما
btu U واحدبریتانیایی گرما
hot cabinet U قفسه گرما
heat U گرما حرارت
cold is merely privative U گرما نیست
I am absolutely baked. U از گرما پختم
temperature U درجه گرما
radiators U گرما تاب
thermal effect U اثر گرما
thermal agitation voltage U اثر گرما
thermal flux U شار گرما
thermoelasticity U گرما کشسانی
thermochemistry U گرما شیمی
thermometer U گرما سنج
thermal U مربوط به گرما
radiator U گرما افکن
heat flux U شار گرما
intensity of heat U شدت گرما
thermoelectric U گرما برقی
pyromagnetic U گرما- مغناطیس
thermo electricity U گرما برق
melted U از گرما سوختن
temperatures U درجه گرما
non conducting U عایق گرما
radiators U گرما افکن
heat loss U تلف گرما
thermal reservoir U منبع گرما
pyro electricity U گرما برق
incalescent U گرما گرای
radiator U گرما تاب
incalescence U گرما جویی
heat transfer U انتقال گرما
heat radiation U تابش گرما
thermomagnetic U گرما مغناطیس
convection U انتقال گرما
thermometers U گرما سنج
adiabatic U عایق گرما
thermal unit U واحدسنجش گرما
thermonuclear reaction U واکنش گرما- هستهای
calories U واحد سنجس گرما
calorie U واحد سنجس گرما
british thermal unit U واحد بریتانیایی گرما
calory U واحد سنجس گرما
mechanical equivalent of heat U هم ارز مکانیکی گرما
thermotropic U علاقمند به گرما دماگرای
thermotaxis U تحرک در اثر گرما
baking enamel U لعاب دادن با گرما
to resist heat U تاب گرما اوردن
to evolve heat U گرما بیرون دادن
resistant to heat U مقاوم در برابر گرما
thermoelectric effect U اثر گرما- برق
thermoforming U شکل دادن با گرما
temperature independent paranagnetism U پارامغناطیس گرما مستقل
thermolytic U وابسته به تحلیل گرما
heat-stroke U گرماگرفتگی غش در اثر گرما
she cannot bear heat U طاقت گرما را ندارد
heat stroke U گرماگرفتگی غش در اثر گرما
thermotropism U حساسیت نسبت به گرما
swelter U از گرما بیحال شدن
sweltered U از گرما بیحال شدن
swelters U از گرما بیحال شدن
she cannot bear heat U تاب گرما رانمیاورد
radiator U بیرون دهنده گرما
radiators U بیرون دهنده گرما
hot shorteness U شکنندگی حاصل از گرما
b.t.u. U واحد بریتانیایی گرما
heat transfer coefficient U ضریب انتقال گرما
cooling water thermometer U گرما سنج اب سرد
therms U حمام عمومی گرما
heat fast paint U رنگ مقاوم گرما
fehrenheit thermometer U گرما سنج فارنهایت
heat flux density U چگالی شار گرما
therm U واحد گرما حمام
warmth U تعادل گرما ملایمت
diathermacy U خاصیت هدایت گرما
therm U حمام عمومی گرما
chinical t. U گرما سنج طبی
therms U واحد گرما حمام
convector U جسم انتقال دهنده گرما
electricity U مین نور یا گرما یا نیرو
calories U واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
thermolytic U وابسته به تجزیه در اثر گرما
heat radiates from the stove U گرما ازبخاری متشعشع میشود
heater U بخاری دستگاه تولید گرما
heaters U بخاری دستگاه تولید گرما
thermographic U وابسته به گرما سنجی یادمانگاری
convectors U جسم انتقال دهنده گرما
calorie U واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
warm spot U اندامها و مراکزاحساس گرما در پوست
conductibility of heat U قابلیت هدایت گرما گرمارسانی
stew U خیس عرق شدن [در گرما]
variations of temperature U اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
register U ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
registers U ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
registering U ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
gas electric generating set U مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
epicritic U تمیز دهنده گرما وسرما حساس بسرماوگرما
thermostats U تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
thermostat U تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
In the heat of the moment <idiom> [در گرما گرم کار] [بحث ومجادله لفظی]
chromometer U ساعت دقیقی که گرما و سرمادر ان اثر نمیکند
thermostatics U اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
advection U جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
material theory of heat U پندار مادیت نسبت بگرما تصور اینکه گرما ماده است
glass wool U تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
cracking U وارد کردن گرما و معمولافشار برای شکستن هیدروکربنهای کمپلکس گاه درحضور کاتالیزور
stirling cycle U سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
thermodynamics U علم مربوط به تبادل کار وحرارت و جریان گرما وتغییر دما بویژه در سیالات متحرک
thermal U کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد
electrical U الکتریکی
electrotechnical U الکتریکی
electric U الکتریکی
electrosensitive U کاغذ چاپ پوشیده شده از فلر که میتواند حروف را توسط گرما با نوک مخصوص چاپ -Ddot matrix نمایش میدهد
electric drive U محرکه الکتریکی
electric potential U پتانسیل الکتریکی
electric machine U ماشین الکتریکی
electric shock U شوک الکتریکی
electroplating U ابکاری الکتریکی
electrical conductivity U رسانندگی الکتریکی
electric constant U ثابت الکتریکی
electric resistance U مقاومت الکتریکی
transcription U ضبط الکتریکی
electric unit U واحدهای الکتریکی
electric equipment U تجهیزات الکتریکی
electric traction U قوه الکتریکی
electric traction U کشش الکتریکی
electric tension U فشار الکتریکی
electric heater U گرم کن الکتریکی
electric energy U انرژی الکتریکی
electric primer U چاشنی الکتریکی
electric shocks U شوک الکتریکی
dielectric strain U بار دی الکتریکی
dielectric stress U بار دی الکتریکی
dielectric strength U پایدار دی الکتریکی
dielectric viscosity U لختی دی الکتریکی
magic eye U چشم الکتریکی
electrical angle U زاویه الکتریکی
electric apparatus U دستگاه الکتریکی
electric arc U قوس الکتریکی
electric filter U صافی الکتریکی
dielectric power U قدرت دی الکتریکی
capacitance U فرفیت الکتریکی
corona discharge U تخلیه الکتریکی
conductivity U رسانندگی الکتریکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com