English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
proem U رساله مقدماتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prolegomenon U مقدماتی کلمات مقدماتی
basic unit training U اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
tractate U رساله
rescript U رساله
dissertation U رساله
dissertations U رساله
disquisition U رساله
monograph U رساله
brochure U رساله
monographs U رساله
text book U رساله
textbook U رساله
epistle U رساله
brochures U رساله
textbooks U رساله
leaflets U رساله
treatises U رساله
leafleting U رساله
leafleted U رساله
enchiridion U رساله
tractarian U رساله
epistles U رساله
treatise U رساله
leaflet U رساله
pamphleteers U رساله نویس
pamphleteer U رساله نویس
acted U رساله سرگذشت
act U رساله سرگذشت
term paper U رساله کوتاه
epistoler U رساله خوان
epistler U رساله خوان
iatrology U رساله طبی
epistler U رساله نویس
tract U رساله نشریه
tracts U رساله نشریه
iatrology U رساله پزشکی
pamphlets U رساله چاپی
pamphlet U رساله چاپی
booklets U دفترچه رساله
booklet U دفترچه رساله
handbook U کتاب راهنما رساله
handbooks U کتاب راهنما رساله
monographs U رساله درباره یک موضوع
theses U رساله دکتری قضیه
monograph U رساله درباره یک موضوع
thesis U رساله دکتری قضیه
bibles U بطورکلی هر رساله یاکتاب مقدس
bible U بطورکلی هر رساله یاکتاب مقدس
bestiary U رساله یامقاله راجع بحیوانات
pamphleteers U جزوه نویس رساله نویسی کردن
pamphleteer U جزوه نویس رساله نویسی کردن
jude U یهودا نویسنده رساله یهوداکه از رسالات عهد جدیدمسیحیان است
prolusory U مقدماتی
preludial U مقدماتی
prelusive U مقدماتی
prolegomenary U مقدماتی
prodromal U مقدماتی
elementarily U مقدماتی
preparative U مقدماتی
precursive U مقدماتی
preparatory U مقدماتی
preliminary U مقدماتی
rudimental U مقدماتی
elementary U مقدماتی
elemental U مقدماتی
introductive U مقدماتی
introductory U مقدماتی
first U مقدماتی
tentative U مقدماتی
proforma U مقدماتی
prolegomenous U مقدماتی
preliminaries U مقدماتی
preliminary budget U بودجه مقدماتی
preliminary design U طرح مقدماتی
preliminary expenses U هزینههای مقدماتی
preheater U گرمکن مقدماتی
introduction to physics U فیزیک مقدماتی
junior high school U دبیرستان مقدماتی
Travaux preparatoires U کارهای مقدماتی
preceding pass U کالیبر مقدماتی
pilot study U بررسی مقدماتی
pilot injection U تزریق مقدماتی
precompression U تراکم مقدماتی
preliminary investigation U بررسی مقدماتی
pretest U امتحان مقدماتی
prime color U رنگ مقدماتی
proforma invoice U سیاهه مقدماتی
prolusion U مقاله مقدماتی
propaedeutic U تحصیلات مقدماتی
responsions U ازمون مقدماتی
rudiment U علوم مقدماتی
preselector U سلکتور مقدماتی
preselection U انتخاب مقدماتی
preliminary negotiations U مذاکرات مقدماتی
preliminary test U ازمایش مقدماتی
preliminary treatment U عملیات مقدماتی
preliminary works U کارهای مقدماتی
prep U مدرسه مقدماتی
preparative U کار مقدماتی
preparatory response U پاسخ مقدماتی
propaedeutic U تعلیمات مقدماتی
subassembly U مونتاژ مقدماتی
primary U ابتدایی مقدماتی
basic course U دوره مقدماتی
basic hole U سوراخ مقدماتی
preludes U قسمت مقدماتی
basic research U تحقیقات مقدماتی
basic training U اموزش مقدماتی
basic U اساسی مقدماتی
bottom blown converter U مبدل دم مقدماتی
first aid U کمکهای مقدماتی
interlude U نگهداری مقدماتی
interludes U نگهداری مقدماتی
primary U مقدماتی اصلی
preliminary U دور مقدماتی
preliminary U امتحان مقدماتی
preliminary U مقدمات مقدماتی
preliminaries U دور مقدماتی
preliminaries U امتحان مقدماتی
preliminaries U مقدمات مقدماتی
prelude U قسمت مقدماتی
economizer U کرمکن مقدماتی
elementary gate U دریچه مقدماتی
heats U مسابقه مقدماتی
heat U مسابقه مقدماتی
preparations U اقدام مقدماتی
first cut U برش مقدماتی
preparation U اقدام مقدماتی
basics U مقدماتی اساسی
basics U اساسی مقدماتی
fore exercise U تمرین مقدماتی
forehearth U کوره مقدماتی
basic U مقدماتی اساسی
primary U مقدماتی نخستین
perlim U دوره مقدماتی
elementary item U قلم مقدماتی
elimination heat U دوره مقدماتی
elementary U مقدماتی پایهای
rudimentary knowledge U دانش مقدماتی یا نخستین
preparatory students U شاگردان تهیه یا مقدماتی
supercharge U متراکم کردن مقدماتی
reconnaissance U بازدید مقدماتی اکتشاف
prolusion U اثر هنری مقدماتی
fundamental U اصولی مقدماتی اساسی
basic bessemer steel U فولاد مقدماتی بسمر
elementary algebra U جبر مقدماتی [ریاضی]
basic machine unit U واحد دستگاه مقدماتی
pre heat U حرارت دادن مقدماتی
pre load U بار کردن مقدماتی
black pickling U اسید شویی مقدماتی
eliminator U برنه در دور مقدماتی
basic combat training U اموزش رزم مقدماتی
basic bessemer process U فرایند مقدماتی بسمر
pre design estimate U براورد مقدماتی طرح
basic bessemer converter U مبدل مقدماتی بسمر
preselect U انتخاب کردن مقدماتی
magnetic biasing U مغناطیس گردانی مقدماتی
incipience U وضع مقدماتی ابتدایی
incipincy U وضع مقدماتی ابتدایی
white primary U اخذ اراء مقدماتی حزبی
literacy U فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
junior college U دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
flight U بهترین نتیجه دور مقدماتی
protocols U مقاوله نامه موافقت مقدماتی
protocol U مقاوله نامه موافقت مقدماتی
strategic reconnaissance U بررسی مقدماتی وضع دشمن
basic bessemer pig iron U اهن خام مقدماتی توماس
pretest U امتحان مقدماتی بعمل اوردن
preliminary budget forecast U پیش بینی مقدماتی بودجه
house of delegates U مجلس مقننه مقدماتی ویرجینیا ومریلند
preparatory U تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
basic relay post U پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
investigating U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigates U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigated U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigate U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
microcontroller U RAM و زبان برنامه نویسی مقدماتی است
exempt player U بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
juniorate U مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
WordPad U امکان نرم افزاری در ویندوز که توابع مقدماتی Microsoft Word را دارد
protocols U خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocol U خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
characters U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
premedical U دوره مقدماتی پزشکی وابسته به پیش پزشکی
charactristics U مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
first pickling U اسیدشویی مقدماتی اسیدشویی اولیه
basic ration U جیره مقدماتی جیره مبنا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com