English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
refute U رد کردن نظریه
refuted U رد کردن نظریه
refutes U رد کردن نظریه
refuting U رد کردن نظریه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
opine U افهار نظر کردن نظریه دادن
Other Matches
stages theory of economic growth U نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
subsistence theory of wages U نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
classical theory of money U نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
theorems U نظریه
theories U نظریه
theory U نظریه
viewing U نظریه
recommendations U نظریه
views U نظریه
queuing theory U نظریه صف
commented U نظریه
comment U نظریه
lookout U نظریه
recommendation U نظریه
lookouts U نظریه
theorem U نظریه
thebe U نظریه
viewed U نظریه
commenting U نظریه
outlook U نظریه
points of view U نظریه
point of view U نظریه
opinions U نظریه
in the light of U نظریه
opinion U نظریه
view U نظریه
suggestion U نظریه
notions U نظریه
notion U نظریه
viewpoints U نظریه
viewpoint U نظریه
two cents worth <idiom> U نظریه
suggestions U نظریه
position U نظریه
queing theory U نظریه صف
positioned U نظریه
viscoelastic theory U نظریه ویسکوالاستیک
readings U نظریه شور
theory of value U نظریه ارزش
view U نظریه عقیده
tetrachromatic theory U نظریه چهاررنگی
two factor theory U نظریه دو عاملی
duplicity theory U نظریه دو جزیی
viewed U نظریه عقیده
reading U نظریه شور
value theory U نظریه ارزش
stagnation thesis U نظریه رکود
set theory U نظریه مجموعه ها
balance theory U نظریه توازن
automata U نظریه ماشین ها
three component theory U نظریه سه مولفهای
valence theory U نظریه والانسی
trireceptor theory U نظریه سه گیرندهای
trichromatic theory U نظریه سه رنگی
transformism U نظریه تطور
communication theory U نظریه ارتباط
views U نظریه عقیده
attensity U در نظریه تیچز
theory of saving U نظریه پس انداز
theorization U نظریه پردازی
consumption theory U نظریه مصرف
theory of accumulation U نظریه انباشته
viewing U نظریه عقیده
theorem proving U اثبات نظریه
communication theory U نظریه ارتباطات
transformational theory U نظریه تطور
capital theory U نظریه سرمایه
theory of rent U نظریه اجاره
theory of relativity U نظریه نسبیت
classical theory U نظریه کلاسیک
automata theory U نظریه ماشینها
theory of numbers U نظریه اعداد
continuity theory U نظریه پیوستگی
information theory U نظریه اطلاعات
queuing theory U نظریه صف بندی
network theory U نظریه شبکه
logic theory U نظریه منطقی
game theory U نظریه بازی
molecular theory U نظریه مولکولی
game theory U نظریه بازیها
recapitulation theory U نظریه بازپیدایی
representation theory U نظریه نمایش
maxwellian view U نظریه ماکسولی
theorist U نظریه پرداز
theorists U نظریه پرداز
group theory U نظریه گروهها
replacement theory U نظریه جایگزینی
field theory U نظریه میدانی
noncontinuity theory U نظریه ناپیوستگی
graph theory U نظریه گرافها
information theory U نظریه اگاهی
perturbation theory U نظریه اختلال
poetics U نظریه شاعرانه
notional U فکر نظریه
price theory U نظریه قیمت
probability theory U نظریه احتمالات
probability theory U نظریه احتمال
heam yoei vooly U نظریه نیرو
innovation theory U نظریه نواوری
hartree theory U نظریه هارتری
one factor theory U نظریه یک عاملی
group theory U نظریه گروهی
quantum theory U نظریه کوانتومی
kinetic theory U نظریه جنبشی
learning theory U نظریه یادگیری
social theory U نظریه اجتماعی
general theory U نظریه عمومی
electron theory U نظریه الکترونها
electron theory U نظریه الکترونی
electomagnetic theory U نظریه الکترومغناطیسی
economic theory U نظریه اقتصادی
dust cloud theory U نظریه غباری
local theory U نظریه اختصاصی
information theory U نظریه خبر
theoretician U نظریه پرداز
theoreticians U نظریه پرداز
facet theory U نظریه رویه ها
equilibrium theory U نظریه تعادل
submission U افهار نظریه
maxwell theory og light U نظریه الکترومغناطیسی نورماکسول
logic theorist U نظریه پرداز منطقی
location theory U نظریه تعیین مکان
valence bond theory U نظریه پیوند والانس
james lange theory U نظریه جیمز- لانگه
labor theory of value U نظریه ارزش کار
c.f.t U نظریه میدان بلور
underconsumption theory U نظریه مصرف ناکافی
switched on <idiom> U لحنی با نظریه تازه
put in one's two cents <idiom> U به شخصی نظریه دادن
affective arousal theory U نظریه برانگیختگی عاطفی
mechanistic theory U نظریه ماشینی نگری
liquidity preference theory U نظریه رجحان نقدینگی
young helmholtz theory U نظریه یانگ- هلمهولتس
ligand fild theory U نظریه میدان لیگاند
need press theory U نظریه نیاز- فشار
mathematical learning theory U نظریه ریاضی یادگیری
l.f.t. U نظریه میدان لیگاند
bard cannon theory U نظریه بارد- کنون
excess capacity theory U نظریه مازاد فرفیت
equal sacrifice theory U برطبق این نظریه
crystal field theory U نظریه میدان بلور
decision theory U نظریه تصمیم گیری
symptom substitution theory U نظریه جانشینی نشانه ها
density wave theory U نظریه موج چگالی
switch theory U نظریه راه گزینی
surplus energy theory U نظریه انرژی مازاد
stimulus response theory U نظریه محرک- پاسخ
steady state theory U نظریه حالت پایا
statistical learning theory U نظریه اماری یادگیری
second best theory U نظریه بهترین دوم
expertize U نظریه فنی دادن
counterview U نظریه مخالف مواجهه
quantity theory of money U نظریه مقداری پول
quantum theory of valence U نظریه کوانتومی والانس
general theory of relativity U نظریه نسبیت عمومی
equal sacrifice theory U نظریه برابری فداکاری
real will U نظریه اراده واقعی
theory of saving U نظریه مربوط به پس انداز
relativistic quantum theory U نظریه کوانتومی نسبیتی
sampling theory U نظریه نمونه گیری
theory of monoplistic competition U نظریه رقابت انحصاری
field theory U نظریه اساسی میدان
theory of income distribution U نظریه توزیع درامد
theory of income determination U نظریه تعیین درامد
special theory of relativity U نظریه نسبیت خصوصی
Complex analysis U نظریه توابع [ریاضی]
Group theory U نظریه گروه ها [ریاضی]
counsels U نظریه دادن رایزنی
counselling U نظریه دادن رایزنی
theory of numbers U نظریه اعداد [ریاضی]
set theory U نظریه مجموعه ها [ریاضی]
counseled U نظریه دادن رایزنی
counsel U نظریه دادن رایزنی
counselled U نظریه دادن رایزنی
theory of functions of a complex variable U نظریه توابع [ریاضی]
theory of consumer's choice U نظریه انتخاب مصرف کننده
bargaining theory of wages U نظریه چانه زنی مزدها
geometry of numbers U نظریه هندسی اعداد [ریاضی]
he took a different view U نظریه دیگری اتخاذ کرد
analytic number theory U نظریه تحلیلی اعداد [ریاضی]
electrostatic crystal field theory U نظریه الکتروستاتیکی میدان بلور
big push theory of development U نظریه فشار شدید توسعه
ring strain theory U نظریه کرنش- کشیدگی حلقه
perturbation [terms] U آشفته [در نظریه اختلال] [فیزیک]
persuasion U نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
quantity theory of money and prices U نظریه مقداری پول و قیمت
that i snot in keepingwith our U این مطابق نظریه مانیست
baeyer strain theory U نظریه کرنش- کشیدگی بایر
quasi free electron theory U نظریه الکترون شبه ازاد
persuasions U نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
queuing theory U نظریه خط انتظار نوبت درتحقیق عملیات
location theory U نظریه تعیین محل استقرار صنعت
This idea took root in my mind. U این نظریه درفکرم ریشه گرفت
these two view are polesapart U این نظریه یک دنیاباهم فرق دارند
vent for surplus theory of trade U نظریه تجارت "درباره استفاده از مازاد "
time preference theory of interest U نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com