Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
age
U
رده بندی سنی اسبها بالارونده
ages
U
رده بندی سنی اسبها بالارونده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
basic type double tier formwork
U
قالب بندی بالارونده با تختههای مشابه
scratch sheet
U
برگه نامنویسی اسبها
free-for-all
U
مسابقه بین این اسبها
post parade
U
رژه اسبها تا محل شروع
send-offs
U
حرکت اسبها از دروازه شروع
free-for-alls
U
مسابقه بین این اسبها
send off
U
حرکت اسبها از دروازه شروع
send-off
U
حرکت اسبها از دروازه شروع
free handicap
U
مسابقه با امتیاز تعادلی برای اسبها
weight for age race
U
مسابقه اسبها با وزنهای طبق جدول سنی
ollyo
U
بالارونده
scaler
U
بالارونده
ascending
U
بالارونده
ascendant
U
بالارونده
ascender
U
بالارونده
climber
U
بالارونده
on the up grade
U
بالارونده
age ake
U
دفاع بالارونده
fastigiate
U
راست بالارونده
exhalent
U
بالارونده متصاعد
scansorial
U
صعودی بالارونده
elevated antenna
U
انتن بالارونده
exhalant
U
بالارونده متصاعد
lift valve
U
سوپاپ بالارونده
experimental free handicap
U
دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
flagellum
U
گیاه بالارونده وپیچی
chi jireugi
U
ضربه بالارونده تکواندو
rising mine
U
مین بالارونده دریایی
fumitory
U
نوعی گیاه بالارونده از تیر
thermal target
U
هوای گرم بالارونده برای بالون
walkovers
U
برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
walkover
U
برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
mural crown
U
ناجی که به نخستین بالارونده ازدیوار شهر دشمن داده میشد
evaluation rating
U
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
word warp
U
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification
U
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
ratings
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
rating
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
cumuli
U
ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
cumulus
U
ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
telescopic
U
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
U
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification
U
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineaments
U
طرح بندی صورت بندی
laggin
U
اب بندی کردن اب بندی ناوها
wording
U
جمله بندی کلمه بندی
classification
U
طبقه بندی رده بندی
lineament
U
طرح بندی صورت بندی
classifications
U
طبقه بندی رده بندی
downgrades
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade
U
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgraded
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap
U
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification
U
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification
U
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation
U
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparent
U
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently
U
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grade
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
groups
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
group
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load
U
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
approach formation
U
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity
U
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
phasing
U
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
classifications
U
طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification
U
طبقه بندی کردن طبقه بندی
black concept
U
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack
U
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
queuing
U
صف بندی
seals
U
اب بندی
vanation
U
رگ بندی
hermetic sealing
U
اب بندی
humidity insulation
U
اب بندی
alignments
U
صف بندی
taping
U
ته بندی
snack
U
ته بندی
snacks
U
ته بندی
laced
U
بندی
nailed up
U
سر هم بندی
queing
U
صف بندی
patching
U
سر هم بندی
commissural
U
بندی
lapping
U
اب بندی
articular
U
بندی
sealing off
U
اب بندی
waterproofing
U
اب بندی
commisural
U
بندی
seal
U
اب بندی
alignment
U
صف بندی
funiculars
U
بندی
striation
U
خط بندی
neuration
U
رگ بندی
humidity insulation
U
نم بندی
trimerous
U
سه بندی
mud sill
U
ته بندی
funicular
U
بندی
scheme of colour
U
رنگ بندی
ring clossure
U
حلقه بندی
scheduling queue
U
صف زمان بندی
packaged
U
عدل بندی
grades
U
درجه بندی
package
U
عدل بندی
package
U
بسته بندی
paging
U
صفحه بندی
rootage
U
ریشه بندی
rhyme scheme
U
قافیه بندی
reticulation
U
شبکه بندی
totalization
U
جمع بندی
pluralization
U
جمع بندی
phantasma
U
چشم بندی
formulation
U
صورت بندی
sealing wax
U
موم اب بندی
patchery
U
سرهم بندی
molecular alignment
U
صف بندی مولکولی
wagering
U
شرط بندی
tabulate
U
جدول بندی
tabulated
U
جدول بندی
tabulates
U
جدول بندی
taxonomy
U
طبقه بندی
snow job
U
سرهم بندی
packaged
U
بسته بندی
packages
U
عدل بندی
packages
U
بسته بندی
regimentalation
U
گروه بندی
rank
U
رتبه بندی
ranked
U
رتبه بندی
regimentation
U
گروه بندی
ranks
U
رتبه بندی
premunition
U
پیش بندی
vertebration
U
فقره بندی
taxonomies
U
طبقه بندی
queuing theory
U
نظریه صف بندی
to take a snack
U
ته بندی کردن
systemization
U
طبقه بندی
triangulation
U
مثلث بندی
syllabification
U
هجا بندی
syllabicity
U
هجا بندی
summation
U
جمع بندی
subsumption
U
رده بندی
stratification
U
طبقه بندی
stratification
U
چینه بندی
tabulation
U
جدول بندی
tariff classification
U
تعرفه بندی
to pin up
U
بی بندی کردن
toe protection
U
پاشنه بندی
to nails up
U
سر هم بندی کردن
to mull a mull of
U
سر هم بندی کردن
to make a muddle of
U
سر هم بندی کردن
partitioning
U
جزء بندی
sealing
U
اب بندی کردن
to make a mess of
U
سر هم بندی کردن
trelliswork
U
داربست بندی
terracing
U
تراس بندی
triangularization
U
مثلث بندی
stratification
U
لایه بندی
stratification
U
قشر بندی
steining
U
طوقه بندی
sealings
U
بتونه اب بندی
sealing screw
U
پیچ اب بندی
sealing liquid
U
مایع اب بندی
syllabication
U
هجا بندی
sealing joint
U
اتصال اب بندی
seal bars
U
میلههای اب بندی
underpins
U
پی بندی کردن
grade
U
درجه بندی
underpinned
U
پی بندی کردن
underpin
U
پی بندی کردن
venation
U
رگه بندی
vernation
U
برگ بندی
segmentation
U
قطعه بندی
staping
U
مرحله بندی
somatotyping
U
سنخ بندی تن
typification
U
سنخ بندی
gamble
U
شرط بندی
typification
U
طبقه بندی
gambled
U
شرط بندی
gambles
U
شرط بندی
skelton
U
استخوان بندی
single sling
U
باربردار یک بندی
shuttering
U
تخته بندی
shoring
U
شمع بندی
self dramatization
U
بخود بندی
vertebration
U
مهره بندی
low grade
U
کم طبقه بندی
colonnades
U
ستون بندی
granulating
U
دانه بندی
rationing
U
جیره بندی
rationing
U
سهمیه بندی
gradin
U
پله بندی
gipsyhood
U
غربال بندی
division
U
طبقه بندی
gipsydom
U
غربال بندی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com