English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
auto da fe U رای دادگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
practice U جریان کار در دادگاه
warning U اخطاریه دادگاه
warnings U اخطاریه دادگاه
demur U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurred U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurring U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurs U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
habeas corpus U حکم توقیف از طرف دادگاه باذکر دلایل توقیف
habeas corpus U دستور احضار زندانی دستوری که دادگاه به زندان محل توقیف زندانی یی که توقیفش را غیر قانونی می داند
habeas corpus U میدهد مشعر بر اینکه وی را در محضر دادگاه برای رسیدگی به ادعایش حاضرکند
circuit U حوزه صلاحیت دادگاه
circuits U حوزه صلاحیت دادگاه
contempt U اخلال در نظم دادگاه
jurisdiction U تسلیم دادگاه کردن
general U ژنرال امیر ارتش دادگاه عالی تیمسار
generals U ژنرال امیر ارتش دادگاه عالی تیمسار
tender U وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendered U وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tenderest U وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendering U وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
Justice of the Peace U امین صلح دادرس دادگاه بخش
Justice of the Peace U رئیس دادگاه بخش
Justices of the Peace U امین صلح دادرس دادگاه بخش
Justices of the Peace U رئیس دادگاه بخش
tenor U فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
tenors U فحوا و مفاد و مدلول سند رونوشت حکم یا دستور دادگاه
return U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
docket U دفترتعیین وقت دادگاه
docket U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docketed U دفترتعیین وقت دادگاه
docketed U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docketing U دفترتعیین وقت دادگاه
docketing U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
dockets U دفترتعیین وقت دادگاه
dockets U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
discharge U مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharges U مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
bar U وکالت دادگاه
bar U جایگاه متهمین در دادگاه
bars U وکالت دادگاه
bars U جایگاه متهمین در دادگاه
arrest U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
rota U دادگاه کاتولیکی
rotas U دادگاه کاتولیکی
rebellion U یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
rebellions U یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
magisterial U صادره ازکلانتری یا دادگاه بخش
receiver U ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
receivers U ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
term U مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است
termed U مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است
terming U مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است
police force U دادگاه پلیس
police forces U دادگاه پلیس
continuance U تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
writ U حکم دادگاه
writ U قرار دادگاه
writ U دستور دادگاه حکم دادگاه
writs U حکم دادگاه
writs U قرار دادگاه
writs U دستور دادگاه حکم دادگاه
caption U توقیف کردن به حکم دادگاه حکم دستگیری
captions U توقیف کردن به حکم دادگاه حکم دستگیری
bailiff U مامور اجرای دادگاه بخش معاون کلانتر
bailiffs U مامور اجرای دادگاه بخش معاون کلانتر
referee U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereed U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereeing U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
referees U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
stand U جایگاه گواه در دادگاه
judgement U رای دادگاه قضاوت
judgements U رای دادگاه قضاوت
judgments U رای دادگاه قضاوت
prohibition U حکم خودداری از اقدام قضایی که دادگاه عالی به محکمه تالی میدهد
recorder U رئیس دادگاه محلی
recorders U رئیس دادگاه محلی
injunction U دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
injunctions U دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
juvenile court U دادگاه نوجوانان
juvenile court U دادگاه اطفال
juvenile courts U دادگاه نوجوانان
juvenile courts U دادگاه اطفال
decision U حکم دادگاه داوری
decisions U حکم دادگاه داوری
evoke U به دادگاه بالاتربردن
evokes U به دادگاه بالاتربردن
evoking U به دادگاه بالاتربردن
sue U به دادگاه شکایت کردن
sued U به دادگاه شکایت کردن
sues U به دادگاه شکایت کردن
suing U به دادگاه شکایت کردن
cite U به دادگاه خواندن
cited U به دادگاه خواندن
cites U به دادگاه خواندن
citing U به دادگاه خواندن
Other Matches
judge advocate U دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
prize courts U دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
transfer of cause U احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
purging a contempt of court U جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
parquet U محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
remanet U احاله موضوع از یک دادگاه به دادگاه دیگر
manadamus U حکم دادگاه بالاتربه دادگاه پایین تر
summary court U دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
forum U دادگاه
forums U دادگاه
tribunals U دادگاه
judgement hall U دادگاه
court of law U دادگاه
judgement seat U دادگاه
courtroom U دادگاه
courtrooms U دادگاه
courts U دادگاه
tribunal U دادگاه
courthouses U دادگاه
courthouse U دادگاه
court division U دادگاه
court of justice U دادگاه
court U دادگاه
municipal court U دادگاه شهرداری
queens bench division U دادگاه ملکه
forum U دادگاه محکمه
military court U دادگاه نظامی
military tribunal U دادگاه نظامی
questor U افسررئیس دادگاه
tribunals U دادگاه محکمه
martial court U دادگاه نظامی
recourse action U رجوع به دادگاه
Chief Justices U رئیس دادگاه
police power U دادگاه پلیس
decree U قرار دادگاه
municipal court U دادگاه داخلی
peace court U دادگاه بخش
per curium U به وسیله دادگاه
courts of inquiry U دادگاه تفتیش
Chief Justice U رئیس دادگاه
court of inquiry U دادگاه تفتیش
tribunal U دادگاه محکمه
provost court U دادگاه پادگانی
prsbytery U دادگاه شرعی
president of the court U رئیس دادگاه
quaestor U افسررئیس دادگاه
forums U دادگاه محکمه
police court U دادگاه خلاف
quarter sessions U دادگاه استینافی
petty session U دادگاه سیار
court of appeal U دادگاه پژوهش
court of province U دادگاه استان
court martial U دادگاه نظامی
country court U دادگاه بخش
eyre U دادگاه سیار
contempt og court U اهانت به دادگاه
circuit court U دادگاه استیناف
circuit court U دادگاه منطقهای
canonry U دادگاه شرع
district court U دادگاه بخش
court martiall U دادگاه نظامی
court of petty offences U دادگاه لغزش
court of iquiry U دادگاه رسیدگی
court of grievances U دادگاه مظالم
court of first instance U دادگاه بدوی
court of first instance U دادگاه شهرستان
court of appeals U دادگاه استیناف
court material U دادگاه نظامی
court session U جلسه دادگاه
beadle U منادی دادگاه
assize court U دادگاه جنایی
ushered U دربان دادگاه
usher U دربان دادگاه
jurisdiction of the court U صلاحیت دادگاه
kangoroo court U دادگاه محلی
magistrates court U دادگاه جنحه
receivership U امانت دادگاه
decrees U قرار دادگاه
decreeing U قرار دادگاه
ushering U دربان دادگاه
ushers U دربان دادگاه
courtroom U اطاق دادگاه
administrative tribunal U دادگاه اداری
courts of appeal U دادگاه پژوهش
courts of appeal U دادگاه استیناف
judicial confession U اقرار در دادگاه
courts of appeal U دادگاه استان
court of appeal U دادگاه استیناف
court of appeal U دادگاه استان
courtrooms U اطاق دادگاه
decreed U قرار دادگاه
law courts U دادگاه قضایی
law court U دادگاه قضایی
kangaroo courts U دادگاه مندرآوردی
kangaroo courts U دادگاه غیرقانونی
kangaroo courts U دادگاه پوشالی
kangaroo court U دادگاه مندرآوردی
kangaroo court U دادگاه غیرقانونی
kangaroo court U دادگاه پوشالی
divan U دادگاه اسلامی
diwan U دادگاه اسلامی
criminal court U دادگاه جنایی
disciplinary tribunal U دادگاه انتظامی
rehearing U تجدیدجلسه دادگاه
landesgericht U دادگاه ایالتی
superior court U دادگاه تمیز
superior court U دادگاه عالی
summary court U دادگاه بدوی
special tribunal U دادگاه اختصاصی
court division U بخش دادگاه
enforcement of a judment U اجرای حکم دادگاه
foreign judgment U رای دادگاه خارجی
general court martial U دادگاه عالی نظامی
demurrer U اعتراض بصلاحیت دادگاه
criminal court division U بخش دادگاه جنایی
go to law U به دادگاه عارض شدن
foreign judgment U حکم دادگاه خارجی
extrajudicial confession U اقرار در خارج دادگاه
f. time U روزهای تعطیل دادگاه
civil court division U بخش دادگاه مدنی
have up U به دادگاه بردن یا احضارکردن
decree absolute حکم نهائی دادگاه
woolsack U کرسی یا صندلی دادگاه
police magistrate U رئیس دادگاه لغزش
rectus in curia U اعاده حق ترافع در دادگاه
probate court U دادگاه وصایا و ارث
trial court U دادگاه رسیدگی به امورموضوعی
traffic court U دادگاه عبور و مرور
traffic court U دادگاه تخلفات رانندگی
termtime U دوره اجلاسیه دادگاه
state's evidence U گواه دادگاه جنایی
small claims court U دادگاه دعاوی کوچک
sitting in camera U جلسه خصوصی دادگاه
magistrature U دادگاه بخش دادرسان
locus standi U حق حضور در دادگاه یامجلس
king's counsel U قاضی دادگاه پادشاه
inquisitional U وابسته به دادگاه روحانی
international court U دادگاه بین المللی
judges disciplianary tribunal U دادگاه قضات انتظامی
to bring somebody before the court [s] U کسی را دادگاه بردن
to give evidence before the court U در دادگاه گواهی دادن
judge advocate general U رئیس دادگاه نظامی
to appear before the court U در دادگاه ظاهر شدن
enforcement U اجرا [حکم دادگاه]
execution U اجرا [حکم دادگاه]
legal enforcement U اجرای حکم دادگاه
enforcement by writ U اجرای حکم دادگاه
right of action U حق طرح دعوی در دادگاه
docks U جایگاه متهم در دادگاه
processes U جریان کار در دادگاه
actionable U قابل تعقیب در دادگاه
venue U حوزه صلاحیت دادگاه
venue U محل تشکیل دادگاه
venues U حوزه صلاحیت دادگاه
venues U محل تشکیل دادگاه
spectators U مستمعین جلسه دادگاه
magistrates U رئیس بخش دادگاه
magistrate U رئیس بخش دادگاه
docked U جایگاه متهم در دادگاه
dock U جایگاه متهم در دادگاه
sub judice U مورد مطالعه دادگاه
magistrates U قاضی دادگاه جنحه
magistrates U رئیس دادگاه بخش
magistrate U قاضی دادگاه جنحه
magistrate U رئیس دادگاه بخش
process U جریان کار در دادگاه
master of the court U مدیر دفتر دادگاه
court order U قرار صادره از دادگاه
committed for trial U تسلیم متهم به دادگاه
court U دادگاه افهار عشق
county magestrate U قاضی دادگاه استان
chief clerk of the court U مدیر دفتر دادگاه
court of review U دادگاه تجدید نظر
court martial order U رای دادگاه نظامی
moot court U دادگاه تمرینی دانشجویان حقوق
appeal [to] or [for] U درخواست [برای] [استیناف در دادگاه]
lawsuits U دادخواهی طرح دعوی در دادگاه
lawsuit U دادخواهی طرح دعوی در دادگاه
remit U به دادگاه پایین تر یا بالاترارجاع کردن
remitted U به دادگاه پایین تر یا بالاترارجاع کردن
remitting U به دادگاه پایین تر یا بالاترارجاع کردن
star chamber U دادگاه عالی مدنی وجنایی
to settle out of court U به توافق رسیدن خارج از دادگاه
to apply to a court U به دادگاه رجوع کردن [حقوق]
to have recourse to a court U به دادگاه رجوع کردن [حقوق]
to seek redress in court U به دادگاه رجوع کردن [حقوق]
remits U به دادگاه پایین تر یا بالاترارجاع کردن
actionable <adj.> U قابل تعقیب در دادگاه [حقوقی]
disciplinary court U دادگاه انتظامی محکمه اداری
contempt [criminal offence] U اهانت به دادگاه [جرم جنایی]
contempt of court U توهین به دادگاه [جرم جنایی]
contempt [criminal offence] U توهین به دادگاه [جرم جنایی]
magistracy U ریاست کلانتری یا دادگاه بخش
witness box U جایگاه ویژه گواهان در دادگاه
letters testamentary U حکم یا خطاب دادگاه ذی صلاحیت
kangoroo court U دادگاه پوشالی و پرهرج ومرج
court of appeal U محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
court of appeal U دادگاه عالی محکمه استیناف
courts of appeal U محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
courts of appeal U دادگاه عالی محکمه استیناف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com