English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
interned U رانده شده ازکشور دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overseas U خارج ازکشور
deports U تبعید کردن فرد خارجی ازکشور
deporting U تبعید کردن فرد خارجی ازکشور
deported U تبعید کردن فرد خارجی ازکشور
deport U تبعید کردن فرد خارجی ازکشور
foreign bill U برات قابل پرداخت در خارج ازکشور
port of exit U مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
longtour area U منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
castway U رانده
outcasts U رانده
cast away U رانده
outcast U رانده
driven U رانده
repressed U واپس رانده
driven U رانده شده
gone away U رانده شده از پناهگاه
redezvous U رانده وو محل ملاقات
overblown U رانده شده دراثرباد
carrier company U تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
Left out of one place and driven away from another. <proverb> U از آنجا مانده از اینجا رانده .
kidnapping U در CL به خصوص به حالتی اطلاق میشود که کسی را بدزدند و ازکشور محل اقامتش خارج کنند
blown out U رانده شدن تخته موج سواری با باد شدید
paddle boat U کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
paddle boats U کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
counter thrust variation U واریاسیون پیاده رانده متقابل در دفاع هندی شاه شطرنج
die casting U روشی که در ان فلز مذاب بافشار هیدرولیکی به داخل قالبهایی رانده میشود
warm gas thruster U جت پیش راننده متشکل از گازذخیره شده با فشار زیاد که قبل از بیرون رانده شدن ازنازل گرم شود
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
catch U مانوردادن روی موج و رانده شدن موج سواربطرف ساحل
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
sags U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sagged U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sag U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
secus U از دیگر سو
of one another <adv.> U از هم دیگر
from one another <adv.> U از هم دیگر
from each other <adv.> U از هم دیگر
one an other U یک دیگر
of each other <adv.> U از هم دیگر
next U دیگر
alternatives U شق دیگر
furthering U دیگر
further U دیگر
furthered U دیگر
furthers U دیگر
other U دیگر
others U دیگر
alternatives U دیگر
thence U دیگر
no more U دیگر نه
alternative U شق دیگر
alternative U دیگر
another U دیگر
again U دیگر
else U دیگر
he is no more U او دیگر
anymore U دیگر
to be no more U دیگر نبودن
what more do you want U دیگر چه می خواهید
withil U ازطرف دیگر
variant U نوع دیگر
et al U و در جای دیگر
elsewhere U درجای دیگر
somewhere else U یک جای دیگر
elsewhere U بجای دیگر
elsewhere U نقطه دیگر
yon U ان یکی دیگر ان
shunts U به خط دیگر انداختن
the other two U دوتای دیگر
another U یکی دیگر
beside U ازطرف دیگر
to wit U بعبارت دیگر
another U شخص دیگر
t' other U بعدی دیگر
so muchthe worse U دیگر بدتر
other U نوع دیگر
scilicet U بعبارت دیگر
tother U بعدی دیگر
others U نوع دیگر
It never occurred again. دیگر رخ نداد.
next year U سال دیگر
another guess U قسمتی دیگر
another guess U نوعی دیگر
another day U یک روز دیگر
again U از طرف دیگر
alternative unit U واحدهای دیگر
aliunde U از منبع دیگر
no more of that U بس است دیگر
nevermore U دیگر ابدا
never more U هرگز دیگر
shunt U به خط دیگر انداختن
about-faces U جهت دیگر
about-faces U سوی دیگر
about-face U جهت دیگر
about-face U سوی دیگر
about face U جهت دیگر
at a later period U در موقع دیگر
my other books U کتابهای دیگر من
none other than U هیچکس دیگر جز
on more U بار دیگر
on the opposite side U در انسوی دیگر
otherguise U جور دیگر
otherness U چیز دیگر
otherwhence U از جای دیگر
otherwhere U جای دیگر
otherwhere U در مکان دیگر
otherwhile U گاه دیگر
otherwhile U وقت دیگر
otherworld U دنیای دیگر
otherguess U بروش دیگر
otherguess U جور دیگر
on the other hand U از سوی دیگر
on the other hand U ازطرف دیگر
on the other part U از طرف دیگر
about face U سوی دیگر
other people U مردم دیگر
othergates U جور دیگر
othergates U طور دیگر
otherguess U نوع دیگر
shunted U به خط دیگر انداختن
otherwise U طور دیگر
once U یکبار دیگر
videlicet U به عبارت دیگر
on the other side <adv.> U به ترتیب دیگر
on the other hand <adv.> U به ترتیب دیگر
by the same token <adv.> U به ترتیب دیگر
a horse of another colour [different colour] U مطلبی دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U به ترتیب دیگر
apart from that <adv.> U به ترتیب دیگر
alternatively <adv.> U به ترتیب دیگر
over U بسوی دیگر
over- U بسوی دیگر
to wit <adv.> U به عبارت دیگر
namely <adv.> U به عبارت دیگر
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگر
not any more U دیگر نه [بیشتر نه]
on the other side <adv.> U طور دیگر
on the other hand <adv.> U طور دیگر
by the same token <adv.> U طور دیگر
by the same token <adv.> U ازطرف دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U طور دیگر
apart from that <adv.> U طور دیگر
alternatively <adv.> U طور دیگر
on the other hand <adv.> U ازطرف دیگر
otherwise <adv.> U ازطرف دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U ازطرف دیگر
apart from that <adv.> U ازطرف دیگر
otherwise <adv.> U طور دیگر
alternatively <adv.> U از سوی دیگر
apart from that <adv.> U از سوی دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U از سوی دیگر
by the same token <adv.> U از سوی دیگر
on the other hand <adv.> U از سوی دیگر
on the other side <adv.> U از سوی دیگر
otherwise <adv.> U از سوی دیگر
alternatively <adv.> U ازطرف دیگر
on the other side <adv.> U ازطرف دیگر
in other words <adv.> U به کلام دیگر
in other words <adv.> U به عبارت دیگر
no longer U نه دیگر [زمانی]
no more U دیگر ن [فعل]
in other words <idiom> U به کلام دیگر
nevermore U هرگز دیگر
on one's coat-tails <idiom> U همراه کس دیگر
In our other words. U بعبارت دیگر
in fact U به عبارت دیگر
no more U نه دیگر [بیشتر]
i gave him some others U چندتای دیگر به او دادم
i never saw him U دیگر هیچ او را ندیدم
i never since saw him U از ان پس دیگر هیچ او راندیدم
air to air U از یک هواپیما به هواپیمای دیگر
five your hence U ازحالاتاپنج سال دیگر
IF statement U Gise کار دیگر را
he no longer went there U دیگر انجا نرفت
to rub a thing in U چیز دیگر دادن
hale U سوی دیگر بردن
interferes U با سم یک پا به پای دیگر زدن
interfered U با سم یک پا به پای دیگر زدن
interfere U با سم یک پا به پای دیگر زدن
air-to-air U از یک هواپیما به هواپیمای دیگر
close aboard U نزدیک به قایق دیگر
dialogue U صحبت با شخص دیگر
among others U میان چیزهای دیگر
among other things U میان چیزهای دیگر
alternative route U گزینش مسیر دیگر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com