Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 230 (44 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
criminal court
U
راز و نیاز کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
demand
U
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demand
U
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demanded
U
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demanded
U
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demands
U
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demands
U
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
overlay
U
نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند
overlaying
U
نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند
overlays
U
نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند
discard
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discarded
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discarding
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discards
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
compile
U
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiled
U
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiles
U
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiling
U
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
operation
U
دستوری که نیاز به آدرس کردن اش نداشته باشد
obviate
U
رفع نیاز کردن
obviated
U
رفع نیاز کردن
obviates
U
رفع نیاز کردن
obviating
U
رفع نیاز کردن
resident
U
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
residents
U
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
semaphore
U
مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
DPA
U
روش بار کردن پشتههای پروتکل در حافظه فقط وقتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
hard hyphen
U
خط کجی که به هنگام هجی کردن مورد نیاز بوده وهمیشه چاپ می گردد
standalone
U
که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
Life in not a problem to be solved, but a reality to be experienced.
U
زندگی مسئله ای نیست، که نیاز به حل کردن داشته باشد، بلکه حقیقتی است که باید تجربه کرد.
Other Matches
LUT
U
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند توسط برنامه بدون نیاز به محاسبه هر نتیجه در صورت نیاز
cleaned
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
discretionary
U
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
demands
U
نیاز
need
U
نیاز
self-sufficient
U
بی نیاز
want
U
نیاز
demand
U
نیاز
requirement
U
نیاز
demanded
U
نیاز
needless
U
بی نیاز
self sufficing
U
بی نیاز
demand
U
نیاز
needed
U
نیاز
needing
U
نیاز
need
U
نیاز
requirement
U
نیاز
prerequisite
U
پیش نیاز
n affiliation
U
نیاز پیوندجویی
construction need
U
نیاز سازندگی
manifest need
U
نیاز اشکار
self explanatory
U
بی نیاز از توصیف
capital requirement
U
نیاز سرمایه
sweet nothings
U
راز و نیاز
prerequisites
U
پیش نیاز
agamic
U
بی نیاز ازتخم نر
nurturance need
U
نیاز مهرورزی
self-evident
U
بی نیاز از اثبات
cognizance need
U
نیاز شناخت
wanted
U
نقصان نیاز
demands
U
نیاز احتیاج
affiliation need
U
نیاز پیوندجویی
self-explanatory
U
بی نیاز از توصیف
need gratification
U
ارضای نیاز
want
U
نقصان نیاز
quasi need
U
شبه نیاز
felt need
U
نیاز هشیار
social need
U
نیاز اجتماعی
achievement need
U
نیاز پیشرفت
self contained
U
برون بی نیاز
demand
U
نیاز احتیاج
n achievement
U
نیاز پیشرفت
structural requirement
U
نیاز استاتیکی
succorance need
U
نیاز مهرطلبی
requirement
U
مورد نیاز
necessity
U
نیاز نیازمندی
demanded
U
نیاز احتیاج
urgency of need
U
ضرورت نیاز
self explaining
U
بی نیاز از توصیف
lime requirement
U
اهک مورد نیاز
c.o.d
U
نیاز شیمیایی به اکسیژن
custom ROM
U
مین نیاز مشتری
defendance need
U
نیاز خویشتن پایی
chemical oxygen demand
U
نیاز شیمیایی اکسیژن
need press theory
U
نظریه نیاز- فشار
deference need
U
نیاز دنباله روی
demand processing
U
پردازش بر اساس نیاز
dominance need
U
نیاز سلطه گری
self sufficient
U
مستغنی بی نیاز از غیر
reserve requirements
U
ذخائر مورد نیاز
floor space occupied
U
فضای مورد نیاز
post free
U
بدون نیاز به تمبر زدن
requirements
U
آنچه مورد نیاز است
notation
U
و دیگر نیاز به کروشه نیست
demand paging
U
صفحه بندی مورد نیاز
b.o.d
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
notations
U
و دیگر نیاز به کروشه نیست
demand satisfaction
U
تحویل اماد مورد نیاز
requires
U
نیاز داشتن لازم بودن
common goods
U
کالای مورد نیاز عموم
iam in bad
U
بسیار نیاز مند هشتم
addressing
U
بدون نیاز به موارد خاص
overproduce
U
بیش ازفرفیت یا نیاز تولیدکردن
requiring
U
نیاز داشتن لازم بودن
require
U
نیاز داشتن لازم بودن
bank capital requirement
U
سرمایه مورد نیاز بانک
biological oxygen demand
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
required supply rate
U
نواخت مهمات مورد نیاز
postfix
U
و نیاز به کروشه را از بین می برد.
biochemical oxygen demand
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
netblock
U
ابشاری که نیاز به دفاع ندارد
combat essential
U
مورد نیاز حتمی رزمی
required
U
نیاز داشتن لازم بودن
supplied
U
تامین چیزی که مورد نیاز است .
completing
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
reorder level
U
مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
materials requirements planning
U
برنامه ریزی مواد مورد نیاز
paralleled
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
specify
U
بیان واضح آنچه نیاز است
shorter
U
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
You are needed . They need you .
U
وجود شما مورد نیاز است
completes
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
supplying
U
تامین چیزی که مورد نیاز است .
supply
U
تامین چیزی که مورد نیاز است .
short
U
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
parallelling
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
specifying
U
بیان واضح آنچه نیاز است
To leave someone in the lurch .
U
کسی را قال گذاشتن ( هنگام نیاز )
customers
U
ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
customer
U
ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
shortest
U
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
paralleling
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
complete
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
parallelled
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallels
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallel
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
specifies
U
بیان واضح آنچه نیاز است
completed
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
dynamic
U
بافری که اندازه آن طبق نیاز تغییر کند
buffer
U
بافری که اندازه اش طبق نیاز تغییر میکند
attentions
U
سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
dynamically
U
بافری که اندازه آن طبق نیاز تغییر کند
attention
U
سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
These statistics speak for themselves.
U
این آمار به هیچ توضیحی نیاز ندارد.
real time
U
داده وروری به یک سیستم در صورت نیاز یا رویداد
elastic buffer
U
اندازه بافر که طبق نیاز تغییر میکند
automatic
U
آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
static
U
حافظه غیر فرار که نیاز به تنظیم مجدد ندارد
autos
U
خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
cpu
U
کل زمانی که CPU برای پردازش دستورات نیاز دارد
hogs
U
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
auto
U
خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
end item
U
وسیله عمده دستگاه کامل کالای مورد نیاز
customises
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
automatics
U
آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
storage
U
حافظهای که نیاز دارد محتوایش مرتب بهنگام شود
logical
U
گرافیکی که حاوی اطلاعات رنگ مورد نیاز است
customizes
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customized
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
inherit
U
یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
inheriting
U
یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
We'll need 10 years at a
[the]
minimum.
U
ما کمکمش به ۱۰ سال
[برای این کار]
نیاز داریم.
inherits
U
یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
Gun laws need to be revisited.
U
قوانین تفنگ نیاز به بازبینی
[تجدید نظر]
دارند.
customised
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customizing
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
equipment
U
وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
public information
U
اطلاعات مورد نیاز عامه مردم وافکار عمومی
hog
U
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
customising
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
hogged
U
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
customize
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
prompts
U
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
interrupts
U
سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
Funstionalism
U
[عقیده بر اینکه شکل و ساختمان باید منطبق نیاز باشد.]
thinned
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thin
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
interrupting
U
سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
I have to go back a little bit.
[This requires a little background
{explanation}
]
.
U
این نیاز به کمی پیش زمینه
[توضیح بیشتر]
دارد.
overlay
U
و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
prompted
U
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
overlaying
U
و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
thinners
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thins
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
overlays
U
و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
prompt
U
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
interrupt
U
سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
thinnest
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
ancillary equipment
U
وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست
fetches
U
سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
compound
U
وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
extracted
U
دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
printed
U
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
process
U
نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد
extract
U
دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
store
U
ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
print
U
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
free issue system
U
سیستم انبارداری که در ان جهت گرفتن کالا نیاز به برگ درخواست نمیباشد
multiplex
U
روش تقسیم که بخشهای زمان را طبق نیاز به سیگنالهای اختصاص میدهد
compounded
U
وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
multiphase program
U
برنامهای که بیشتر از یک دستور بازیابی پیش از خاتمه اجرا نیاز دارد
prints
U
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
compounds
U
وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
extracting
U
دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
processes
U
نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد
extracts
U
دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
dynamic
U
حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
storing
U
ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
fetch
U
سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
paging
U
که آدرس به آنها اختصاص داده میشود و در صورت نیاز فراخوانی می شوند
fetched
U
سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
dynamically
U
حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
natives
U
زبانی که توسط پردازنده اجرا میشود بدون نیاز به نرم افزار خاص
master
U
رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
native
U
زبانی که توسط پردازنده اجرا میشود بدون نیاز به نرم افزار خاص
adaptive channel allocation
U
تامین کانالهای ارتباطی طبق نیاز به جای استفاده از یک مکان دهی ثابت
monofuel
U
سوختی که بتنهایی و بدون نیاز به هوا یا اکسیدکننده دیگر مورد استفاده قرارمیگیرد
unattended operation
U
سیستمی که بدون نیاز به اپراتور یا شخص دیگر برای بررسی کار میکند
switching
U
خط و مدار ارتباطی که در صورت نیاز ایجاد میشود و تا زمان لازم باقی می ماند
mastered
U
رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
masters
U
رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
logic seeking
U
چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
commodities
U
چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
commodity
U
چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
condition
U
1-وضعیت یک مدار یا وسیله یا ثبات 2-وسایل مورد نیاز برای وقوع یک عمل
routine
U
مجموعه دستورات یک تابع که درهر بخش برنامه که نیاز باشد کپی می شوند
routinely
U
مجموعه دستورات یک تابع که درهر بخش برنامه که نیاز باشد کپی می شوند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com