English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
intellectual U ذهنی روشنفکر
intellectuals U ذهنی روشنفکر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
brain worker U کارگر ذهنی روشنفکر
Other Matches
broadminded U روشنفکر
highbrow U روشنفکر
liberals U روشنفکر
liberal U روشنفکر
open minded U روشنفکر
liberalised U روشنفکر کردن
liberalising U روشنفکر کردن
liberalize U روشنفکر کردن
liberalized U روشنفکر کردن
liberalizes U روشنفکر کردن
liberalizing U روشنفکر کردن
intellectual U خردمند روشنفکر
intellectuals U خردمند روشنفکر
liberalises U روشنفکر کردن
egghead U روشنفکر دارای افکار بلند
eggheads U روشنفکر دارای افکار بلند
intelligentsia U اشخاص با هوش و خردمند طبقه روشنفکر
subjective U ذهنی
psychic U ذهنی
psychical U ذهنی
mental U ذهنی
intellectual U ذهنی
intellectuals U ذهنی
heuristic U ذهنی
mental function U کارکرد ذهنی
perceptual handicap U ناتوانی ذهنی
mental ability U توانایی ذهنی
stupidness U کند ذهنی
mentally handicapped U معلول ذهنی
stupdity U کند ذهنی
imbecility U کند ذهنی
subjective equality U برابری ذهنی
subjective reality U واقعیت ذهنی
mental analysis U تحلیل ذهنی
heuristic learning U یادگیری ذهنی
mental confusion U گم گشتگی ذهنی
mental structure U ساخت ذهنی
mental faculty U قوه ذهنی
mental faculties U قوی ذهنی
mental discipline U پرورش ذهنی
mental maturity U بلوغ ذهنی
mental image U تصویر ذهنی
psychological make up U نمود ذهنی
psychogenic U موجدمحرکات ذهنی
mental set U امایه ذهنی
mental growth U رشد ذهنی
mental development U رشد ذهنی
subjective utility U سودمندی ذهنی
subjective value U ارزش ذهنی
images U تصویر ذهنی
imaginary <adj.> U ذهنی باف
intrinsic U طبیعی ذهنی
mentality U قوه ذهنی
mentalities U قوه ذهنی
rehearsal U مرور ذهنی
imagery U تصویرسازی ذهنی
psychgenetic U موجدمحرکات ذهنی
faculties U قوه ذهنی
unintelligence U کند ذهنی
subjectivism U ذهنی گرایی
bradyphrenia U کندکاری ذهنی
image U تصویر ذهنی
to imprint on the mind U ذهنی کردن
to stamp on the memory U ذهنی کردن
mental process U فرایند ذهنی
faculty U قوه ذهنی
rehearsals U مرور ذهنی
phantasm U روح تصویر ذهنی
psychologt U دانش قواوکارهای ذهنی
presence of mind U حاضر ذهنی هوشیاری
verbal image U تصویر ذهنی کلامی
subjective psychology U روانشناسی ذهنی گرا
subjective scoring U نمره گذاری ذهنی
subjectively U بطور ذهنی یا باطنی
noetic U ذهنی قیاس منطقی
mental subnormality U عقب ماندگی ذهنی
hypophrenia U عقب ماندگی ذهنی
faculty psychology U روانشناسی قوای ذهنی
eidetic imagery U تصویر ذهنی روشن
aniconia U فقدان تصویر ذهنی
faculties U نیروی ذهنی دانشکده
connotations U توارد ذهنی معنی
connotation U توارد ذهنی معنی
stupidity U کند ذهنی بی علاقگی
stupidities U کند ذهنی بی علاقگی
stupors U کند ذهنی گیجی
oligophrenia U عقب ماندگی ذهنی
mental deficiency U عقب ماندگی ذهنی
stupor U کند ذهنی گیجی
mentally deficient U عقب مانده ذهنی
mentally retarded U عقب مانده ذهنی
mental retardation U عقب مانده ذهنی
mental retardation U عقب ماندگی ذهنی
faculty U نیروی ذهنی دانشکده
mentally subnormal U عقب مانده ذهنی
primary mental deficiency U عقب ماندگی ذهنی نخستین
psychics U دانش قوا وکارهای ذهنی
borderline mental retardation U عقب ماندگی ذهنی مرزی
secondary mental deficiency U عقب ماندگی ذهنی ثانوی
terman group test of mental ability آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن
otis lennon mental ability test آزمون توانایی ذهنی اوتیس-لنون
low grade defective U عقب مانده ذهنی تراز پایین
educable mentally retarded U عقب مانده ذهنی اموزش پذیر
columbia mental maturity scale U مقیاس کلمبیا برای بلوغ ذهنی
trainable mentally retarded U عقب مانده ذهنی تربیت پذیر
california tests of mental maturity U ازمونهای کالیفرنیا برای بلوغ ذهنی
otis quick scoring mental ability test آزمون توانایی ذهنی اوتیس با نمره گذاری سریع
psychogenesis U ایجاددر اثر فعل وانفعالات درونی منشافعالیت ذهنی روان زایش
subjective U فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
Nomatic rugs U قالی های عشایری و قشقایی [این فرش ها بعلت جا به جایی زیاد عشایر عموما کوچک بافته می شوند و اکثرا بصورت پشم بوده و در آن از ذهنی بافی و یا نقوش محلی استفاده می شود. فرش ها دارای استحکام ضعیف هستند.]
geometric design U طرح هندسی [این طرح در ابتدا بخاطر ذهنی بافی و سهولت بیشتر در بافت، بین عشایر و روستاها شهرت یافت. ولی امروزه هم به صورت ساده گذشته و هم بصورت پیچیده بین بافندگان استفاده می شود.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com