English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 154 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
elementary particles U ذرات بنیادی
fundamental particles U ذرات بنیادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
merry dance U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
intermoleculary U بین ذرات در داخل ذرات
elementary U بنیادی
climacteric <adj.> U بنیادی
structural U بنیادی
basic U بنیادی
basics U بنیادی
radical U بنیادی
radicals U بنیادی
basilar U بنیادی
structurally U بنیادی
fundamental U بنیادی
fundamental skill U مهارت بنیادی
fundamental unit U یکای بنیادی
base unit U یکای بنیادی
elementray particle U ذره بنیادی
elementary particle U ذره بنیادی
basic conflict U تعارض بنیادی
basic anxiety U اضطراب بنیادی
fundamental units U یکاهای بنیادی
pure research U علم بنیادی
fundamental research U علم بنیادی
basic research U علم بنیادی
fundumental particle U ذره بنیادی
stroma U بافت بنیادی
structural unemployment U بیکاری بنیادی
fundamental forces U نیروهای بنیادی [فیزیک]
fundamental interactions U نیروهای بنیادی [فیزیک]
fundametal U بنیادی تشکیل دهنده
elementary charge U بار بنیادی [فیزیک]
fundamental motor pattern U الگوی بنیادی حرکت
fundamental motor pattern U انگاره بنیادی حرکت
graviton U واحد بنیادی فرضی گرانش
four forces of nature U چهار نیروی بنیادی طبیعت
fundamental interactions U اندرکنش های بنیادی [فیزیک]
fundamental forces U اندرکنش های بنیادی [فیزیک]
parameter U ویژگی بنیادی قابل تعریف پارامتر
photon U ذره بنیادی انرژی الکترومگنتیک که از انتقال یک
parameters U ویژگی بنیادی قابل تعریف پارامتر
ingredient U ذرات
ingredients U ذرات
stressing U یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
stress U یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
stresses U یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
denseness U تراکم ذرات
planetesimal U ذرات سیارهای
barrier penetration by particles U نفوذ ذرات در سد
molecular attracticm U جاده ذرات
metal foulings U ذرات فلز
intermolecular U در داخل ذرات
intermolecular U بین ذرات
weight of solids U وزن ذرات
blood corpuscles U ذرات خون
allergen U ذرات الرژی زا
cosmic particles U ذرات کیهانی
sand blasting U ذرات سنگ
radioactive rays U ذرات رادیواکتیو
particle physics U فیزیک ذرات
roily U پر از ذرات رسوبی
nebulize U تبدیل به ذرات کردن
particulate U دارای ذرات ریز
particle physics U فیزیک ذرات اتمی
scattering of alpha particles U پراکندگی ذرات الفا
emulsion U ذرات چربی دراب
thershold temperature U استانه دمای ذرات
pollinium U توده ذرات گرده گل
planetesimal hypothesis U فرضیه ذرات سیارهای
segregation U تفکیک ذرات بتن
emulsions U ذرات چربی دراب
cascade impactor U دستگاه جداسازی پی در پی ذرات
emulsioning U ذرات چربی دراب
absorption of charged particles U جذب ذرات باردار
emulsioned U ذرات چربی دراب
effective size of grain U قطر موثر ذرات
polymerization U ترکیب و تراکم ذرات پلیمریزاسیون
dispersion U متلاشی شدن خاکدانه ها به ذرات
fall out U ذرات رادیواکتیوی که از جو بزمین میریزد
isometric U دارای ذرات ریز متساوی
emulsifies U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
granulate U دارای ذرات ریز کردن
cohesion U التصاق یا قوه جاذبه ذرات
emulsified U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
isometrics U دارای ذرات ریز متساوی
emulsify U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
emulsifying U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
leucocytosis U افزودگی ذرات سفید خون
achondrite U سنگ الماس بدون ذرات گرد
vacuist U کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
kinetic theory U فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام
cohesion U نیروی جاذبه بین ذرات همگن
suspensoid U محلول سریشمی دارای ذرات معلق
nucleon U ذرات اتم مثل نوترون وپروتون
dispersoid U پخش کامل ذرات جسمی درجسم دیگر
protoxide U ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
schiller U تلالو وزرق وبرق ذرات سنگ معدنی
micronize U بصورت ذرات ریز وپودر ماننددر اوردن
grain size classification U طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
grain orientation U طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
lenticulate U ذرات ریز وعدسکهای کوچک در فیلم نمودارکردن
textures U طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
atomises U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomised U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomize U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
texture U طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
atomising U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
kinetic theory of heat U عقیده نظری نسبت باینکه گرماازجنبش ذرات پیدامیشود
mists U کاهش قابلیت دید به 1 تا 01کیلومتر توسط ذرات کوچک اب
mist U کاهش قابلیت دید به 1 تا 01کیلومتر توسط ذرات کوچک اب
haze U غبارها یا ذرات ریزی که دراتمسفر پراکنده شده اند
electrophoresis U حرکت ذرات معلق مایع بوسیله نیروی برق
emulsions U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsioning U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsioned U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
charge neutrality U تساوی تقریبی ذرات مثبت ومنفی در شارههای متراکم
emulsion U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
diatomite U ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
atomizes U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
synchrotron U دستگاه تقویت وتسریع ذرات بار دار الکترونی
atomizing U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
amylose U مادهء قندی که داخل ذرات نشاستهای را تشکیل میدهد
atomized U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomizers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomizer U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomisers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
binder U ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
physical analysis U جداسازی ذرات خاک از نظر قطر دانه ها به روش فیزیکی
aerosols U ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
aerosol U ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
binders U ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
iceneedle U یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
dispersion hardening U سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
soft fails U فهور ناگهانی نویزها درمدارهای ریز الکترونیکی ازطریق ذرات اشعه کیهانی
air brush U برس و مکنده هوایی جهت گرفت پرز اضافی و ذرات زائد فرش
atomic theory U فرضیهء اتمی که تمام مواد راترکیبی از ذرات اتم میداند تئوری انفصال ماده
emission theory U فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
wet filter U فیلتری که در ان فیلمی ازمایع که روی سطح المنت قرارگرفته مانع از عبور ذرات و و الودگی میشود
polymers U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
ether U جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
polymer U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
zero air voids unit weight U وزن ذرات موجود در خاک درواحد حجم خاک اشباع شده
polymeric U دارای ذرات وترکیبات متعدد ومشابه چند نژادی چند رگه
vortex separation U جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
father file U پرونده بنیادی پرونده اصلی
cyclotron U دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
filigree U تزئیناتی بشکل ذرات ریز یادانههای تسبیح که امروزه بصورت سیمهای ریز طلاونقره و یا مسی در اطراف الات زرین وسیمین ساخته میشود
avalanche U هر یک از چند پروسهای که در ان برخورد یونها یاالکترونها سبب ایجاد یونها یاالکنرونهای جدید میشود که این ذرات خود سبب برخوردهای هر چه بیشترخواهند شد
avalanches U هر یک از چند پروسهای که در ان برخورد یونها یاالکترونها سبب ایجاد یونها یاالکنرونهای جدید میشود که این ذرات خود سبب برخوردهای هر چه بیشترخواهند شد
gig U ماشین خارزنی [این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com