English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stock piling U ذخیره نمودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
associative storage U یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
CDs U DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CD U DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
volume U کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
interior label U برچسب مشخصات ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی
volumes U کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
storage U حافظه یا رسانه ذخیره سازی که با قط ع برق داده ذخیره شده را از دست میدهد
mass storage U وسیله ذخیره پشتیبان که قادر به ذخیره سایز حجم زیاد داده است
high U تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
mail box U فضای ذخیره سازی الکترونیکی با آدرس که پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
permanent U فایل داده که در وسیله ذخیره سازی پشتیبان ذخیره شده مثل دیسک درایو
highest U تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
highs U تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
mailboxes U فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
mailbox U فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
volatile memory U حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
reservoirs U سرباز احتیاط یا ذخیره روغن ذخیره توپ
reservoir U سرباز احتیاط یا ذخیره روغن ذخیره توپ
softer U نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
soft U نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
read U گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
softest U نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
reads U گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
bubble memory U روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
macbinary U سیستم ذخیره و ارسال فایلی که به فایلهای Macintosh به همراه نشانه ها و نام فایل طولانی اجازه می دهند روی سیستمهای دیگر ذخیره شوند
RLL encoding U روش سریع وکارای ذخیره داده روی دیسک که تغییرات در اجرای بیتهای داده ذخیره می شوند
fifo U روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
downloadable U نوشتاری که در دیسک ذخیره شده است و قابل ارسال به چاپگر است و نیز ذخیره شدنی در RAM یا حافظه موقت
databank U 1-حجم بزرگی از داده که به صورت ساخت یافته ذخیره شده است . 2-رکوردهای شخصی که در کامپیوتر ذخیره شده اند
prodos U سیستم عامل II APPLE که برای حمایت دستگاههای ذخیره انبوه و دستگاههای ذخیره فلاپی دیسک طراحی شده است
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
registering U ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registers U ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
register U ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
swopping U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swaps U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopped U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swapped U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swap U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swops U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
stack U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacked U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
circulating U چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند
balanced mobilization U بسیج متعادل اماد ذخیره تهیه اماد ذخیره به طورمتعادل
documenting U نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
documented U نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
document U نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
animalize U نمودن
abstract U نمودن
abstracting U نمودن
showŠetc U نمودن
shows U نمودن
animadvert U نمودن
dost U نمودن
seems U نمودن
dont U نمودن
seemed U نمودن
seem U نمودن
showed U نمودن
show U نمودن
abstracts U نمودن
to gain any ones ear U نمودن
dim U نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود
dimmed U نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود
dims U نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود
mail server U کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
sketched U رسم نمودن
curtail U مختصر نمودن
curtails U مختصر نمودن
sketch U رسم نمودن
doubled U مضاعف نمودن
doubled up U مضاعف نمودن
curtailed U مختصر نمودن
curtailing U مختصر نمودن
affixing U اضافه نمودن
account U محاسبه نمودن
plot U رسم نمودن
standardizes U استاندارد نمودن
plots U رسم نمودن
standardize U استاندارد نمودن
standardising U استاندارد نمودن
standardises U استاندارد نمودن
standardised U استاندارد نمودن
sorting U مرتب نمودن
depilate U ازاله مو نمودن از
installs U منصوب نمودن
sketches U رسم نمودن
installing U منصوب نمودن
digitizing U دیجیتالی نمودن
plotted U رسم نمودن
install U منصوب نمودن
acquit U نمودن برائت
double U مضاعف نمودن
accommodates U تطبیق نمودن
microjustification U ریزتراز نمودن
adjust تسویه نمودن
fill up U خاکریزی نمودن
arraign U احضار نمودن
misrepresentation U بد ارائه نمودن
abate U رفع نمودن
instal U منصوب نمودن
abated U رفع نمودن
abates U رفع نمودن
assimilatc U مقایسه نمودن
abating U رفع نمودن
authorise U مجاز نمودن
numeralization U عددی نمودن
adjust تصفیه نمودن
affix U اضافه نمودن
affixes U اضافه نمودن
sums U خلاصه نمودن
sum U خلاصه نمودن
acquits U نمودن برائت
acquitting U نمودن برائت
affixed U اضافه نمودن
anneal U بادوام نمودن
send U ارسال نمودن
sending U ارسال نمودن
sends U ارسال نمودن
accommodate U تطبیق نمودن
accommodated U تطبیق نمودن
indorsation U تصویب نمودن
standardizing U استاندارد نمودن
dissociates U تفکیک نمودن
impeached U احضار نمودن
impeach U احضار نمودن
friend U یاری نمودن
cater U فراهم نمودن
catered U فراهم نمودن
to humble oneself U افتادگی نمودن
imprison U حبس نمودن
catering U فراهم نمودن
caters U فراهم نمودن
imprisons U حبس نمودن
dusk U تاریک نمودن
imprisoning U حبس نمودن
waived U اغماض نمودن
impeaching U احضار نمودن
dissociate U تفکیک نمودن
waive U اغماض نمودن
impeaches U احضار نمودن
friends U یاری نمودن
waives U اغماض نمودن
mirroring U معکوس نمودن
dissociating U تفکیک نمودن
run length limited encoding U روش سریع و کارای ذخیره سازی داده روی دیسک که تغییرات روی بیتهای داده ذخیره می شوند
compass U مدارچیزی راکامل نمودن
deciphers U کشف رمز نمودن
hedge U کسب مصونیت نمودن
bash U دست پاچه نمودن
bestialize U جانور خوی نمودن
decipher U کشف رمز نمودن
indexed U اندکس فهرست نمودن
reciprocated U مقابله به مثل نمودن
reciprocate U مقابله به مثل نمودن
bashes U دست پاچه نمودن
bashing U دست پاچه نمودن
hedges U کسب مصونیت نمودن
reciprocates U مقابله به مثل نمودن
hedged U کسب مصونیت نمودن
bashed U دست پاچه نمودن
pontify U خودرا مقدس نمودن
frequency stabilization U پایدار نمودن فرکانس
committing U متعهدبانجام امری نمودن
accoutre U با تجهیزات اماده نمودن
price fixing U ثابت نمودن قیمت
magnetic tape sorting U مرتب نمودن با نوارمغناطیسی
commits U متعهدبانجام امری نمودن
commit U متعهدبانجام امری نمودن
sign a waiver U قبول اغماض نمودن
rebuilds U تجدید بنا نمودن
committed U متعهدبانجام امری نمودن
credit insurance U بیمه نمودن اعتبار
cornering the market U قبضه نمودن بازار
brutalization U حیوان صفت نمودن
rebuild U تجدید بنا نمودن
index U اندکس فهرست نمودن
deciphered U کشف رمز نمودن
anticlimax U بیان قهقرایی نمودن
receipt U اعلام وصول نمودن
anticlimaxes U بیان قهقرایی نمودن
indexes U اندکس فهرست نمودن
receipts U اعلام وصول نمودن
storage U فضای ذخیره سازی داده که بیشتر از یک میلیون میلیون بیت داده میتواند ذخیره کند
alphanumeric sort U مرتب نمودن الفبا عددی
suppliers rating U درجه بندی نمودن فروشنده ها
depose U عزل نمودن خلع کردن
deposes U عزل نمودن خلع کردن
glamorize U فریبا نمودن طلسم کردن
immersed U غوطه ور کردن شناور نمودن
accentuate U اهمیت دادن برجسته نمودن
instate U برقرار کردن منصوب نمودن
to be i. with an idea U فکری در کسی تاثیر نمودن
zapped U پاک نمودن قسمتی از برنامه
glamorises U فریبا نمودن طلسم کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com