English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Dont ever come here again. دیگر هیچوقت پایت را اینجا نگذار. [اینجا نیا.]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Dont spin such yarns . Dont tell lies. U دیگر صفحه نگذار ( دروغ نساز )
Stretch your legs according to your coverlet . <proverb> U پایت را به اندازه گلمت دراز کن .
scarcely ever U تقریبا هیچوقت
never before <adv.> U تا به حال هیچوقت
She always ignores her health. U هیچوقت بفکر سلامتی اش نیست
ends U کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
ended U کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
end U کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
Don't pick on me. U سر به سر من نگذار.
irrespective U احترام نگذار
Do not leave me alone. U من را تنها نگذار.
He'll never get anywhere. U او [مرد] هیچوقت موفق نمی شود. [در زندگیش یا کارش]
Don't let it get to you. U نگذار این تو را عصبانی بکند.
He'll never amount to anything. <idiom> U او [مرد] هیچوقت موفق نمی شود. [در زندگیش یا کارش] [اصطلاح روزمره]
I am counting(relying) on you, dont let me down. U روی تو حساب می کنم نگذار آبرویم برود
Dont get my back up. U نگذار آنرویم (روی سگه ) بالا بیاد
Dont let the grass grow under your feet. U نگذار وسط اینکار باد بخورد ( وقفه بیافتد )
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
here U در اینجا
in this country <adv.> U در اینجا
thus far U تا اینجا
in these parts <adv.> U در اینجا
where U اینجا
here U اینجا
hitherto U تا اینجا
so far U تا اینجا
hither U به اینجا
hither U اینجا
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
up and down U اینجا وانجا
We are short of space here . U اینجا جا کم داریم
i am a stranger here U من اینجا غریبم
here and there U اینجا انجا
passim U اینجا وانجا
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
make oneself scarce <idiom> U دور شو ،از اینجا برو
Let us get out of here! U برویم از اینجا بیرون!
Out with them! U بروند بیرون [از اینجا] !
hereon U در این مورد در اینجا
isn't he there U ایا او اینجا نیست
no one is here U هیچکس اینجا نیست
Come here tomorrow . U فردا بیا اینجا
I am just passing through. فقط از اینجا میگذرم.
i do not belong here U من اهل اینجا نیستم
At this point of the conversation. U صحبت که به اینجا رسید
Make some room here. U یک قدری اینجا جا باز کن
i had hom there U اینجا گیرش اوردم
I wI'll get off here. U اینجا پیاده می شوم
I am just passing through. از اینجا عبور میکنم.
i wish to stay here U میخواهم اینجا بمانم
here lies U در اینجا دفن است
some one must stay here U یک کسی باید اینجا بماند
The bus to ... stops here. U اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
There is no point in his staying here . His staying here wont serve any purpose. U ماندن او در اینجا بی فایده است
Is there a car wash? U آیا اینجا ماشینشویی هست؟
He promised me to be here at noon . U به من قول داد ظهر اینجا با شد
He usually drops by to see me . U غالبا" می آید اینجا بدیدن من
It has been a very enjoyable stay. در اینجا به من خیلی خوش گذشت.
I've been here for five days. U پنج روزه که من اینجا هستم.
take away your things U اسباب خود را از اینجا ببرید
Left out of one place and driven away from another. <proverb> U از آنجا مانده از اینجا رانده .
I am here on business. برای کار اینجا آمدم.
Please sign here. لطفا اینجا را امضا کنید.
It is pointless for her to come here . U موضوع ندارد اینجا بیاید
I dropped in to say hello. U آمدم اینجا یک سلامی بکنم
i have come on business U کاری دارم اینجا امدم
i intend to stay here U قصد دارم اینجا بمانم
I feel like a fifth wheel. U من حس می کنم [اینجا] اضافی هستم.
I am here on holiday. من برای تعطیلات به اینجا آمدم.
I am here on business. برای تجارت اینجا آمدم.
what is your business here U کار شما اینجا چیست
He came over here in a mad rush. U او [مرد] با کله اینجا آمد.
Is there a car wash? U آیا اینجا کارواش هست؟
None of that here. Nothing doing here. U اینجا از این خبرها نیست
It is extremely hot in here . U اینجا بی اندازه گرم است
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
Could you put us up for the night ? U ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
How long does the train stop here? U چه مدت قطار اینجا توقف دارد؟
May I park there? U ممکن است اینجا پارک کنم؟
I am working here non-stop. U یک بند دارم اینجا کار می کنم
Just sign here and leave at that . U اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
I am leaving early in the morning. من صبح زود اینجا را ترک میکنم.
How dare he come here . U غلط می کند قدم اینجا بگذارد
It seems I am not welcome (wanted) here. U مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
She comes here at least once a week . U دست کم هفته ای یکبار اینجا می آید
Can we camp here? U آیا اینجا میتوانیم اردو بزنیم؟
How long can I park here? U چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
Can we camp here? U آیا اینجا میتوانیم چادر بزنیم؟
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
hic jacet U در اینجا خفته است ه کتیبه روی قبر
This is an ideal spot for picnics . U اینجا برای پیک نیک ماه است
We were afraid lest she should get here too late . ترسیده بودیم که مبادا دیر اینجا برسد.
Do you think it advisable to wait here U آیا مصلحت هست که اینجا منتظر بمانیم
This is a good residential are ( neighbourhood ) . U اینجا محل ( محله ) مسکونی خوبی است
The bus stop is no distance at all . U ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
No one sent me, I am here on my own account. U هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
His coming here was quite accidental. U آمدن اوبه اینجا کاملا" اتفاقی بود
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
commit no nuisance U ادرار کردن و اشغال ریختن اینجا ممنوع است
Is there a camp site near here? U آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
She comes here once in a blue moon . U سالی ماهی یکبار می آید اینجا ( بسیار بندرت )
They dont recognize your high-school diploma here. U دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
Is there a camp site near here? U آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home . U اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
Well, now everyone's here, we can begin. U خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
Are there any antiquities here? U آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
We consider it a great honor to have you here with us tonight. U این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
What is going on here? U اینجا چه خبر است؟ [وقتی قضیه نامفهوم است] [اصطلاح روزمره]
My mind was elsewahere. My thouthts were wandering. U حواسم اینجا نبود ( حواسم جای دیگه بود )
I am here for a language course U من برای برای یک دوره زبان به اینجا آمدم.
Fancy meeting you here ! this is indeed a small woeld ! this is pleasant surprise ! U شما کجا اینجا کجا !
alternative U دیگر
no more U دیگر نه
other U دیگر
thence U دیگر
again U دیگر
one an other U یک دیگر
furthering U دیگر
secus U از دیگر سو
others U دیگر
of each other <adv.> U از هم دیگر
of one another <adv.> U از هم دیگر
furthers U دیگر
another U دیگر
he is no more U او دیگر
else U دیگر
alternatives U شق دیگر
further U دیگر
anymore U دیگر
next U دیگر
from each other <adv.> U از هم دیگر
alternatives U دیگر
from one another <adv.> U از هم دیگر
alternative U شق دیگر
furthered U دیگر
my other books U کتابهای دیگر من
variant U نوع دیگر
It never occurred again. دیگر رخ نداد.
videlicet U به عبارت دیگر
alternative unit U واحدهای دیگر
on the other side <adv.> U به ترتیب دیگر
another guess U نوعی دیگر
another day U یک روز دیگر
again U از طرف دیگر
another guess U قسمتی دیگر
beside U ازطرف دیگر
aliunde U از منبع دیگر
shunts U به خط دیگر انداختن
a horse of another colour [different colour] U مطلبی دیگر
not any more U دیگر نه [بیشتر نه]
in fact U به عبارت دیگر
yon U ان یکی دیگر ان
to wit <adv.> U به عبارت دیگر
somewhere else U یک جای دیگر
namely <adv.> U به عبارت دیگر
shunted U به خط دیگر انداختن
shunt U به خط دیگر انداختن
another U یکی دیگر
another U شخص دیگر
at a later period U در موقع دیگر
elsewhere U درجای دیگر
others U نوع دیگر
elsewhere U بجای دیگر
elsewhere U نقطه دیگر
other U نوع دیگر
never more U هرگز دیگر
about-face U جهت دیگر
no longer U نه دیگر [زمانی]
in other words <adv.> U به عبارت دیگر
scilicet U بعبارت دیگر
alternatively <adv.> U از سوی دیگر
apart from that <adv.> U از سوی دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U از سوی دیگر
by the same token <adv.> U از سوی دیگر
over U بسوی دیگر
over- U بسوی دیگر
on the other hand <adv.> U از سوی دیگر
on the other side <adv.> U از سوی دیگر
otherwise <adv.> U از سوی دیگر
withil U ازطرف دیگر
on one's coat-tails <idiom> U همراه کس دیگر
about-face U سوی دیگر
about face U جهت دیگر
about face U سوی دیگر
otherwhere U در مکان دیگر
otherwhile U گاه دیگر
otherwhile U وقت دیگر
otherworld U دنیای دیگر
in other words <adv.> U به کلام دیگر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com