Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
I have nothing more to say .
U
دیگر عرضی نیست ( ندارم )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
My pain has gone.
U
دیگر درد ندارم.
i have nothing else
U
هیچ چیز دیگر ندارم
I have lost my interest in football .
U
دیگر به فوتبال علاقه ای ندارم
Lets play that again .
قبول ندارم.
[قبول نیست دربازی وغیره ]
it is never the worse
U
دیگر بدتر که نیست
notation
U
و دیگر نیاز به کروشه نیست
notations
U
و دیگر نیاز به کروشه نیست
it is toolate.to go
U
دیگر موقع رفتن نیست
I am running out of money .
U
پول من تمام شد.
[من دیگر پول ندارم.]
i have no knowledge of it
U
هیچ اگاهی از ان ندارم اطلاعی از ان ندارم
She's not the Laleh I used to know.
U
او
[زن]
دیگر لاله قدیمی
[از نظر رفتار]
نیست.
it has escaped my remembrance
U
در یاد ندارم بخاطر ندارم
chips
U
اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
chip
U
اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
garbage
U
داده یا اطلاعی که دیگر لازم نیست چون خارج از تاریخ است یا غلط دارد
notation
U
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
notations
U
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
An apple a day keeps the doctor away.
<proverb>
U
با خوردن یک سیب هر روز نیازی به دکتر نیست.
[چونکه آدم دیگر بیمار نمی شود]
asynchronous
U
اتصال یک ترمینال که به یک وسیله دیگر متصل است به طوری که این دو نیاز نیست هم سان باشند
alien
U
دیسک فرمت شده روی سیستم دیگر یا شامل دادهای به فرمتی که قابل خواندن یا فهم نیست
non maskable interrupt
U
سیگنال وقفه با ارجحیت بالا که توسط نرم افزار یا دستورات دیگر قابل آسیب دیدن نیست
aliens
U
دیسک فرمت شده روی سیستم دیگر یا شامل دادهای به فرمتی که قابل خواندن یا فهم نیست
that is not the proposition
U
موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
crossbars
U
خط عرضی صلیب میله عرضی
crossbar
U
خط عرضی صلیب میله عرضی
dependent
U
غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
say's law
U
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
zero wait state
U
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
tasks
U
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
task
U
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
All is not gold that glitters.
<proverb>
U
هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
winchester disk
U
دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
step frame
U
استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
transparently
U
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent
U
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open
U
به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
his parentage isunknown
U
اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
i have nothing
U
ندارم
transect
U
بطور عرضی برش کردن برش عرضی کردن
chip
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
I am dead broke . I am penniless.
U
یک غاز هم ندارم
i am not a with him
U
با او اشنایی ندارم
Are there any letters for me?
U
من نامه ای ندارم؟
i am not in
U
حالش را ندارم
i cannot bear him
U
حوصله او را ندارم
I don't have a fork.
من چنگال ندارم.
I don't have a knife.
من چاقو ندارم.
i have no objection to that
U
به ان اعتراضی ندارم
I don't have a spoon.
من قاشق ندارم.
Are there any messages for me?
U
من پیغامی ندارم؟
i dont meant it
U
مقصودی ندارم
it is past all hope
U
جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
i do not feel like working
U
کار کردن ندارم
i do not have the courage
U
جرات انرا ندارم
I have nothing against you .
U
با شما مخالفتی ندارم
i reck not of danger
U
من باکی از خطر ندارم
I'm not worth it.
U
من ارزش اونو ندارم.
i have no work today
U
امروز کاری ندارم
I have nothing to do with politics.
U
کاری به سیاست ندارم
I don't like this.
من این را دوست ندارم.
I have no small change.
U
من پول خرد ندارم.
I have no place (nowhere) to go.
U
جایی ندارم بروم
I'm fine with it.
<idiom>
U
من باهاش مشکلی ندارم.
I am not in the mood.
U
حال وحوصله ندارم
I am sore at her. Iam bitter about her.
U
ازاودل خوشی ندارم
I have nothing to do with him .
U
با اوسر وکاری ندارم
I cant do any crystal – gazing .
U
علم غیب که ندارم
i am reluctant to go
U
میل ندارم بروم
i am out of p with it
U
دیگرحوصله انرا ندارم
I'm up to my ears
<idiom>
U
فرصت سر خاراندن ندارم
No offence!
U
قصد اهانت ندارم!
No harm meant!
U
قصد اهانت ندارم!
I dont wish ( want ) to malign anyone .
U
میل ندارم بد کسی را بگویم
I havent heard of her for a long time.
U
مدتها است از او خبری ندارم
I dislike dull colors .
U
رنگهای مات را دوست ندارم
I have nothing to declare.
کالای گمرکی همراه ندارم.
That is fine by me if you agree.
U
اگر موافقی من هم حرفی ندارم
I am tied up ( engaged ) on Saturday .
U
شنبه گرفتارم ( وقت ندارم )
I don't have it in my power to help you.
U
من توانایی کمک به شما را ندارم.
I cant take (stand) it any longer.
U
بیش از این تاب ندارم
I am minding my own business.
U
کاری بکار کسی ندارم
I have no doubt that you wI'll succeed.
U
تردیدی ندارم که موفق می شوید
She is not concerned with all that .
U
با این کارها کاری ندارم
i have no other place to go
U
جای دیگری ندارم که بروم
i have no money about me
U
با خود هیچ پولی ندارم
i cannot a to buy that
U
استطاعت خرید انرا ندارم
ido not feel my legs
U
نیروی ایستادن یا راه رفتن ندارم
I dont have an earthly chance.
U
کمترین شانس راروی زمین ندارم
It is of no interest to me at all.
U
من به این موضوع اصلا"علاقه ای ندارم
I am not concerned with whether or not it was tru the mI'll .
U
با راست ودروغ بودن آن کاری ندارم
I'll get there when I get there.
<proverb>
U
حالا امروز نه فردا
[عجله ای ندارم]
To regain consciousness. to come to.
U
امروز حال وحوصله کارکردن ندارم
I am
[will be]
busy this afternoon .
امروز بعد از ظهر وقت ندارم.
You must be joking (kidding).
U
شوخی می کنی ( منکه باور ندارم )
I have nothing to declare.
چیزی برای گمرک دادن ندارم.
I have no claim to this house.
U
نسبت به این خانه ادعایی ندارم
I am not in the right frame of mind. I cannot concerntrate.
U
فکرم حاضرنیست ( تمرکز فکر ندارم )
conversions
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
U
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
U
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
I dont mean to intrude .
U
قصد مزا حمت ندارم ( ملاقات یا ورود نا بهنگام )
I don't socialize much these days.
U
این روزها من با مردم خیلی رفت و آمد ندارم.
Let him go jump in the lake . He can go and drown himself .
U
بگذار هر غلطی می خواهد بکند ( از تهدیدش ترسی ندارم )
i have no idea of that
U
هیچ اگاهی از ان ندارم نمیتوانم تصور کنم چه چیزاست
crosses
U
عرضی
crosser
U
عرضی
cross
U
عرضی
transverse
U
عرضی
crossest
U
عرضی
crossbars
U
خط عرضی
lateral
U
عرضی
traverses
U
عرضی
traversed
U
عرضی
traverse
U
عرضی
crossbar
U
خط عرضی
traversing
U
عرضی
how much does a vacation cost?
[American E]
[when amount is indeterminate]
<idiom>
U
من هم جوابی ندارم.
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string?
[Britisch E]
[Australian E]
[when length amount or duration is indeterminate]
<idiom>
U
من هم جوابی ندارم.
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
he was otherwise ordered
U
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
northing
U
مختصات عرضی
radial load
U
بار عرضی
radial play
U
بازی عرضی
athwart
U
به طور عرضی
baselinesman
U
خط نگهدار خط عرضی
sagrod
U
مهار عرضی
collateral ganglia
U
عقدههای عرضی
crossed belt
U
تسمه عرضی
cross traverse
U
تراورس عرضی
shape of cross section
U
نیمرخ عرضی
cross trail
U
جاده عرضی
sides way
U
نوسان عرضی
square ball
U
پاس عرضی
cross beam
U
تیر عرضی
deflection sweep
U
درو عرضی
frame
U
دنده عرضی
leak coil
U
بوبین عرضی
lateral forces
U
نیروهای عرضی
lateral route
U
جاده عرضی
lateral shifts
U
تغییرات عرضی
phenomenal
U
عارضی عرضی
phenomenally
U
عارضی عرضی
lateral stability
U
پایداری عرضی
lateral tell
U
سبقت عرضی
latitude band
U
کمربند عرضی
transverse plane
U
صفحه عرضی
axis
U
خط طولی یا عرضی
abeam
U
جهت عرضی
accidentalism
U
فلسفه عرضی
horizontal plane
U
صفحه عرضی
accidentalism
U
فلسفهء عرضی
latitude band
U
نوار عرضی
cross head
U
تیر عرضی
cross section
U
نیمرخ عرضی
traversing fire
U
اتش عرضی
cross section
U
مقطع عرضی
transverse bracing
U
تقویت عرضی
transverse wave
U
موج عرضی
transverse valley
U
دره عرضی
transverse stress
U
تنش عرضی
transverse section
U
مقطع عرضی
transverse bulkhead
U
تیغه عرضی
transverse reinforcement
U
ارماتور عرضی
cross linking
U
اتصال عرضی
transverse joint
U
درز عرضی
timber
U
دنده عرضی
transverse fault
U
گسل عرضی
cross piece
U
تیر عرضی
cross roll
U
نورد عرضی
trimmed joist
U
تیر عرضی
transverse axis
U
محور عرضی
cross section
U
برش عرضی
cross brace
U
گیره عرضی
transection
U
برش عرضی
transversal section
U
برش عرضی
accident
U
صفت عرضی
accidents
U
صفت عرضی
cross brace
U
مهار عرضی
cross compartment
U
دهلیز عرضی
cross cut
U
برش عرضی
cross fall
U
شیب عرضی
cross feed
U
تغذیه عرضی
transverse scale
U
مقیاس عرضی
transversal wave
U
موج عرضی
sag rod
U
مهار عرضی
cross hole
U
سوراخ عرضی
transverse acceleration
U
شتاب عرضی
transverse crack
U
ترک عرضی
profiles
U
مقطع عرضی
profiled
U
مقطع عرضی
profiling
U
مقطع عرضی
profile
U
مقطع عرضی
It is too expensive for me to buy ( purchase ).
U
برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
shifted
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com